چهارشنبه ۲۷ بهمن ۱۴۰۰ - ۱۰:۱۰
مشکل اساسی پیمایش در ایران نهادی است/ نیازمند داده‌های گرم تدوینی هستیم

مقصود فراستخواه گفت: مشکل اساسی پیمایش در ایران نهادی و ساختاری است و دولت فاعل بزرگ پیمایش شده است. ما نباید فکر کنیم در این فرایند حقایق رد و بدل می‌شود و درباره واقع نمایی دانش‌های پیمایشی اغراق کنیم. باید محدودیت‌ها و چالش‌های این دانش پیمایش را تحلیل کنیم.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) نشست نقد کتاب «تحلیلی نقادانه از پیمایش‌های ملی در ایران» با حضور عماد افروغ، مقصود فراستخواه، عبدالعلی رضایی و فاطمه جواهری (نویسنده کتاب) از سوی پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات برگزار شد.

عماد افروغ در این نشست طی سخنانی درباره این کتاب گفت: زمانی که این کتاب به دستم رسید فصل اول و آخرش را خواندم و مطالبی را هم برای مولف ایشان فرستادم.
کتاب کار درخوری است چون نگرش انتقادی دارد و به رونوشت و خلاصه از پیمایش‌‌ها  بسنده نکرده و به جزئیات پرداخته است. کتاب مروری بر پیمایش‌ها به همراه نقاط قوت و ضعفشان داشته و تصویری از پیمایش‌ها به دست می‌دهد.
 
او با طرح این سوال که چرا پیمایش‌ها مد نظر و مورد استفاده قرار نمی‌گیرد افزود: باب این سوال باز است و باید این سوال بررسی شود که چرا علم ما با جامعه بیگانه است و چرا به این پیمایش‌ها پرداخته نمی‌شود؟ از سوی دیگر چرا کسانی که سیاست‌گذارند عنایتی به این پیمایش‌ها ندارند؟ نظریه پرداز اجتماعی و دانشمند ما طوری تربیت نشده که نسبت وسیعی با این پیمایش‌ها داشته باشد و در واقع جامعه شناسی ما از مردم دور شده است. در جامعه شناسی مردم مدار بر بازگشت به مردم تاکید شده است. به هر حال جا دارد در یک محفل خاص تر جامعه شناسی، به فقدان رابطه بین جامعه شناسی و جامعه ایرانی پرداخته شود. به رغم اینکه این اثر می‌تواند پیوند خوبی برای جامعه و جامعه شناسی در ایران باشد اما به دلیل سیاست زدگی بیش از حد جامعه شناسی در ایران تا این نقطه فاصله زیادی داریم.
 
این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه متاسفانه جامعه‌شناسان ما در ایران بیش از حد سیاست زده شده اند یادآور شد: البته من نمی‌خواهم همه را تاثیرگذار بدانم اما جامعه شناسان ما باید استقلالشان را از سیاست حفظ کنند و نباید این رویکرد را در آثار و سخنرانی‌هایشان ببینیم. مولف در پایان کتاب به رئالیزم انتقادی اشاره کردند اما عملا در کتاب به این موضوع پرداخته نشده است. اگر مولف ورودی به رئالیزیم انتقادی می‌کردند نقش بهتر می‌شد مخصوصا اگر بخواهیم وارد تحلیل داده‌ها شد. از سوی دیگر به رغم اینکه در گزارش به چهارچوب نظری اشاره کردند اما من در آن چهارچوب نظری ندیدم. اگر وارد بحث چهارچوب نظری می‌شدید می‌توانستید این شکاف‌ها را تحلیل کنید.
 
افروغ خطاب به مولف کتاب گفت:‌ شما گفتید این پیمایش‌ها در حد توصیف هستند! متاسفانه یک غلطی در همه پایان‌نامه‌هاوجود دارد و می‌گویند روش ما توصیفی و تحلیلی است در حالیکه ما اساسا روش توصیفی محض نداریم و همه توصیف‌ها تحلیل محورند؛ یعنی شما نباید از واسط مفهومی‌ادارک درباره حواس غافل شوید. اگر مفهوم نباشد درکی شکل نمی‌گیرد و در پس همه این مفاهیم نظریه و توصیف خوابیده است. ما باید بگوییم روش ما تحیلی، توصیفی، مفهومی‌است. با همه این تفاسیر اگر این کتاب یک منش و رویکرد انتقادی نداشت من وارد این گفت‌وگو نمی‌شدم و سخن آخر ایشان به همراه پیشنهادات ارائه شده در کتاب قابل تامل است.
 
فراستخواه نیز در این نشست طی سخنانی گفت: این کتاب را من به عنوان یک دانش آموز انتظارش را می‌کشیدم و نکات قوت فراوانی دارد. کتاب یک فراشناختی برای ما در سطح ملی فراهم می‌کند و لازم بود این کتاب تالیف شود. این کتاب خالی از نظریه انتقادی نیست و این هم جذابیت و اصالت کتاب را بیشتر می‌کند و نوع روش انتقادی که مولف انتخاب کرده قابل اعتناست و در کتاب دیده می‌شود. مولف به بحث بغرنج دانش و قدرت توجه کرده و صورت‌های مختلف قدرت، کردار ناشی از قدرت و ... در این کتاب شرح داده شده است.
 
او با بیان اینکه دانش خودش قدرت است و یک فرماسیون قدرت دارد افزود: این مساله انتظار می‌رفت که در این کتاب مخصوصا با توجه به عظیمتی که مولف دارند و از رویکرد نظریه انتقادی بهره می‌گیرند به کار گرفته شود و در کارهای بعدی بهره بیشتری برده شود و رابطه دانش و قدرت در این کارها با رویکرد پساساختارگرایانه تر دیده شود. من انتظار دارم پیمایش‌های ملی ایران از منظر ارتباط قدرت و دانش بررسی شود.
 
فراستخواه ادامه داد: داده‌ها گرانبار از نظریه، گفتمان و قدرت هستند و داده‌ها، اطلاعات، دانش، صورت بندی نگرش مردم بسیار مهم است. این یک فعالیت علمی  در دمای صفر نیست و اینکه بخواهیم فقط تصویری از پیمایش‌ها داشته باشیم. ما نمی‌خواهیم فقط اندازه گیری و گزارش کنیم. این در پیمایش‌ها مشکل بزرگی است و باید توجه شود که دانش پیمایش، صرفا پروسه معرفت شناختی، فنی، قابل اندازه گیری و گزارش نیست بلکه خصلت گفتمانی دارد.
 
این استاد جامعه شناسی عنوان کرد: من وقتی کتاب را می‌خواندم متوجه شدم شاید خوب باشد مولف بیشتر به این موضوع توجه کنند و خصلت گفتمانی پیمایش‌ها را صدایش را بلند کنند. پیمایش به صورت اجتماعی ساخته می‌شود اینگونه نیست که در یک دفتر پیمایش و تحلیل می‌کنیم بلکه مرتبط با شرایط سیاسی و اجتماعی ساخته می‌شود و پاسخ‌های مردم هم در این شرایط اجتماعی و سیاسی ساخته می‌شود. بنابراین ما با پاسخگویان بازی می‌کنیم و پاسخگویان هم با ما بازی می‌کنند. ما نباید فکر کنیم در این فرایند حقایق رد و بدل می‌شود و درباره واقع نمایی دانش‌های پیمایشی اغراق کنیم. باید محدودیت‌ها و چالش‌های این دانش پیمایش را تحلیل کنیم. مولف در کتاب بیان کرده که فضای پیمایش باید چند صدایی شود که درست است. مشکل پیمایش در ایران نهادی است نه فنی، روشی و تئوریک!
 
او با تاکید بر اینکه مشکل اساسی پیمایش در ایران نهادی و ساختاری است توضیح داد: مشکل ما این بوده که دولت فاعل بزرگ پیمایش شده و چه بسا صلاحیت و مشروعیت این کار را ندارد اما چون پول، قدرت، نفت، منابع، ایدئولوژی و ... دارد این کار را هم بر عهده می‌گیرد و در نتیجه عادتواره پیمایش را ایجاد می‌کند. گویی هر چه پیمایش‌ها گفتند درست است. این فرض ضمنی در ذهن مولف هست و با اینکه ایشان دولت را نقد کردند که باید به نظام حرفه ای علم و جامعه توجه کند اما گویا در ذهنشان این فرض بوده که دولت را به عنوان یکم فاعل پیمایش بدانیم.
 
فراستخواه با اشاره به اینکه باید به کنشگران مرزی توجه شود افزود: در ایران کنشگرانی هستند که از  جامعه به نظام دیوان سالاری چکه می‌کنند و به دلیل توجه به رابطه بین علم و مردم و داشتن حس مسئولیت اجتماعی به دولت نزدیک می‌شوند و ابتکارات پیمایش را اینها در می‌اندازند. البته این به این معنی نیست که در لایه‌های دولت هم کنشگران مرزی وجود ندارد بله هست اما جا دارد به نقش کنشگران مرزی که فکر این مطالعات را در انداختند توجه شود. بسیاری از مشکلات ما از اینجا ناشی می‌شود که دولت طی پارادایم تنظیم دولت و تربیت ملت می‌خواهد پیمایش هم داشته باشد و بر اساس آن برنامه ریزی اجتماعی کند در حالیکه در دنیا اینگونه نیست. اینکه دکان در دست دولت است به معنی دخالت در این امور نیست و نباید اینگونه باشد که یک روز دفتر طرح‌های ملی راه اندازی شود و یک روز برچیده شود.
 
او خطاب به مولف کتاب گفت: صدای نهادهای واسط در میان جامعه، دولت و ... در کتاب بیشتر کنید و به پژوهشکده‌ها، انجمن‌ها، نهادهای وقفی، نشریات و ... به عنوان نهادهای واسط بپردازید. ما در ایران امپراطوری سنجش داریم و 50 سال است که سازمان سنجش کشور امپراطوری دارد و بلایای زیادی برای ما ایجاد کرده است. این امپراطوری پیمایش هم نباید درست شود. پیمایش باید دست جامعه و دانشگاه‌ها، نهادهای علمی‌و اجتماعی و ... باشد و البته دولت ملی هم می‌تواند به عنوان یک حامی‌ باشد و یکی از بازیگران ملی باشد اما نه بازیگر و راوی بزرگ!
 
فراستخواه یادآور شد: ما نباید امپراطوری شمارش و گزارش داشته باشیم. باید از امپراطوری‌های سنجش، پیمایش، اندازه گیری و شمارش فاصله بگیریم و به زندگی علمی‌جامعه بپردازیم. امروز در جامعه ایران پویایی به وجود آمده و اینگونه نیست که اصحاب علم به پیمایش‌ها بی مهری می‌کنند بلکه به هر حال برخی از دانشمندان دیدگاه انتقادی دارند و نمی‌توانند دور و بر دولت بپلکند و در پیمایش‌ها بازی داده نمی‌شوند در حالیکه این‌ها خلاقیت و ابتکاراتی دارند. سرمایه اجتماعی پیمایش‌ها از همین نقطه لنگ و تضعیف می‌شود ما به جای داده‌های سرد پیمایش که رویکرد اثبات گرایی دارند به داده‌های گرم تدوینی در جامعه نیاز داریم. مولف کتاب هم به این موضوع در کلامشان توجه دارند.
 
او با بیان اینکه دانش پیمایش باید در جامعه ساخته و تکوینی شود و نه اینکه به پارادایم اندازه گیری و شمارش محدود شود عنوان کرد: ما از ساخت دانش عقب ماندیم چون ساخت دانش در دهه 50، 60 و 70 شمسی دیگر نیست و ما وارد پارادیم دانش توزیعی شدیم. دانش اساسا الان ساخت پیچیده و توزیع شده یافته و یک دانش انبوه به نام پیمایش اساسا با پارادایم دانشی امروزی قابل توضیح نیست. ما دانش توزیعی و فرایندی لازم داریم که با شمارکت جامعه ساخته می‌شود.
 
به گفته او، ما باید از پارادایم برنامه ریزی دولتی بر اساس پیمایش‌های دولتی فاصله بگیریم. اکنون علم سیاست و خط و مشی با رویکردهای شبکه ای تعریف می‌شود و رویکرد شبکه و کنشگر دارد. باید پلتفرم ملی داشته باشیم. ما نمی‌توانیم جامعه را با پیمایش‌ها مهندسی کنیم و حتی این پیمایش‌ها هم نتایجش به صورت شفاف در دسترس قرار نگرفته است. باید بگذاریم دانش به صورت اجتماعی ساخته شود.
 
عبدالعلی رضایی مجری نخستین پیمایش در ایران نیز در این نشست طی سخنانی گفت: همه این پیمایش‌ها را در یک کتاب دیدن کار سختی است. اما نکاتی که می‌خواهم به آن اشاره کنم نقش افرادی است که توانستند موضوع پیمایش در ملاحظات دستگاه‌های برنامه ریز ببرند.
 
او افزود: قبل از انقلاب دکتر طهرانیان و اسدی در دهه 50 پیمایش‌ها را آغاز کردند. نقش کنشگران مرزی حتی در آن دوره مهم بوده و آنها می‌دیدند که فرایند نوسازی و ساختار اصلاحات اجتماعی با سرعت رخ داده و با تغییراتی که در جامعه روستایی و شهرها رخ داده، آنها می‌گفتند سرعت این تحولات به گونه ای است که ممکن است باعث واکنش بخش‌هایی از جامعه شود که یا از منافع این تغییرات بی بهره و کم بهره اند یا از نظر فرهنگی فرصت انطباق با این تغییرات را ندارند پس به دنبال این بودند که این نکته را از طریق پیمایش‌ها نشان بدهند و این شکاف‌ها را نشان و تحلیل کنند.
 
رضایی گفت: کتاب دستاوردهای خوبی دارد و پیشنهادهایی را هم مطرح می‌کند اما در این کتاب به دوره‌هایی که این دغدغه‌ها از طریق کنشگران مرزی و تعاملشان با دولت پیدا شده، کمتر پرداخته شده و این شرایط و بستر هم باید در کتاب مورد بررسی قرار گیرد.
 
 
 
 
 
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها