جمعه ۶ اسفند ۱۴۰۰ - ۱۲:۴۸
تعیین تکلیفِ شاعر شیراز در رشت

صابر محمدی، روزنامه‌نگار و شاعر به مناسبت ششم اسفندماه، زادروز امیرهوشنگ ابتهاج (ه.ا.سایه) یادداشتی را در اختیار ایبنا قرار داده است که در ادامه می‌خوانید.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، صابر محمدی: سال‌ها بود که در محافل ادبی، خاصه آن‌ها که سخن از ادبیات کهن درشان روال بود، گوش به گوش می‌چرخید که هوشنگ ابتهاج در حال تحقیقی مبسوط درباره‌ی حافظ است. البته جز نزدیکان او، کسی نمی‌دانست این تحقیق که سال‌هاست غزل‌سُرای محبوب را مشغول کرده، در رابطه با چیست و چه جزئیاتی را دربرمی‌گیرد. شاید فقط محمد زهرایی مدیر نشر کارنامه که قرار بود نتایج آن تحقیق را منتشر کند، فرهود امیرانی و عاطفه فاضلی که ابتهاج را در این تحقیق یاری می‌کردند، محمدرضا شفیعی کدکنی که هفته‌ای چند بار به خانه او می‌رفت تا در رابطه با حافظ یاری دهد و چند نفر دیگر می‌دانستند او دقیقاً در حال انجام چه کاری است. می‌گفتند که سایه، بین شاعران هم‌عصر ما همانی است که به خواجه شیراز نزدیک است و حالا این‌که او برای انتشار نخستین کتاب غیر شعری‌اش سراغ از حافظ گرفته بود، برای همه کنجکاوی‌برانگیز بود.

به هر حال، موعد انتشار اثر سایه درباره حافظ سر رسید؛ نوروز سال 1373 است... همان سالی که پروژه سازندگیِ پساجنگ آرام‌آرام به مراحل نهایی می‌رسد، جامعه ایرانی در حال بازسازی روحی است و از آن سو عباس زریاب خویی نسخه‌شناس مشهور می‌میرد تا ندانیم او که نویسنده کتاب مهم «آیینه جام؛ شرح مشکلات دیوان حافظ» بوده، چه نظری می‌توانسته درباره کار سایه بر حافظ داشته باشد. 
 
عطر شعرِ شاعرِ شیراز از مُشکِ شاعرِ رشت
کتاب به بازار می‌آید؛ «حافظ به سعی سایه». دیوان حافظ با تصحیح هوشنگ ابتهاج. پس، سایه در همه این مدت، مشغول به‌دست‌دادن نسخه‌ای از دیوان حافظ بوده است...
672 صفحه است و 484 غزل از حافظ در آن ضبط شده است؛ یعنی 2 غزل کمتر از نسخه پرویز ناتل خانلری و 11 غزل کمتر از نسخه قزوینی و غنی. قزوینی و غنی تنها یک نسخه را برای تصحیح خود اصل قرار داده بودند، خانلری 14 نسخه را و ابتهاج 31 نسخه. در وهله نخست به نظر می‌رسید که سایه سنگ بزرگ‌تری را برای پرتاب انتخاب کرده است. چاپ اول در پنج هزار و 500 نسخه منتشر شد. چندی بعد هم نسخه‌ جیبی از این تصحیح منتشر شد و بسیار مورد استقبال قرار گرفت. نشر کارنامه معروف بود به کتاب‌هایی معمولاً گران‌تر از دیگر ناشران؛ اما خب اتفاقی که برای ویرایش متن و طراحی صورت کتاب‌ها در کارنامه می‌افتاد، این نشر را حسابی متمایز و قیمت‌هایش را به چشم بدیهی کرده بود. با این حال، برخی نسبت به این قیمت واکنش نشان دادند، به‌ویژه آن‌هایی که خود تصحیحی از حافظ ارائه داده و منتشر کرده بودند. هاشم جاوید که مصصح دیوان معروف به «حافظ جاوید» است یکی از این افراد بود. او ظاهراً در واکنش به همین انتشار گران‌قیمتِ حافظِ سایه بیتی ساخته بود این‌طوری: «هر حافظی به نوعی اندر جهان درآمد/ حافظ به سعی سایه خیلی گران درآمد». سایه هم به شوخی مصرعی ساخته بود و گفته بود بروند به گوش جاوید برسانند: «دل می‌برد ز دستم حافظ به سعی سایه».
 
اولین انتشار؛ هشتمین نمایشگاه کتاب تهران
اولین محل عرضه رسمی و گسترده کتاب هم نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران بود؛ اردیبهشت‌ماه سال 1373. هشتمین دوره نمایشگاه. بهار آن سال تهران برای کتاب‌خوان‌ها عطری تازه از غزلیات حافظ به همراه داشت؛ عطرِ شیراز که این بار از مشکِ غزل‌سرای رشت به مشام می‌رسید. کسانی که حالا متوجه شده بودند کار ابتهاج بر حافظ، تصحیح دیوان اوست، برای خرید کتاب خودشان را به انتهای سئول و محل برگزاری نمایشگاه‌های بین‌المللی می‌رساندند تا از تصاحب یکی از نسخه‌ها غافل نبوده باشند. راستی آن سال‌ها نمایشگاه هنوز در آن محل خاطره‌انگیز برپا می‌شد و از پاسکاری پینگ‌پنگ‌وارِ آن بین مصلی و شهر آفتاب خبری نبود. آن سال و آن دوره از نمایشگاه اتفاقا موعد و محل انتشار و عرضه کتاب‌های چاپ اولی مهمی هم بود. «از سعدی تا آراگون (تأثیر ادبیات فارسی در ادبیات فرانسه)» کتابی از جواد حدیدی که آن سال اثر برگزیده کتاب سال جمهوری اسلامی ایران هم شد در همین سال به نمایشگاه آمد. تصحیح تازه‌ای از کتاب مهم «ناسخ التواریخ» هم به همین سال مربوط بود. «زوال اندیشه سیاسی در ایران» به عنوان دومین کتاب تألیفی سیدجواد طباطبایی منتشر شد. بهرام بیضایی دو فیلمنامه از فیلمنامه‌های فیلم‌نشده‌اش یعنی «عیار تنها» و «فیلم در فیلم» را منتشر کرد. انتشارات علمی و فرهنگی هم سرانجام ترجمه ضیاء موحد و پرویز مهاجر از کتاب مهم «نظریه ادبیات» از رنه ولک و آوستن وارن را روانه بازار کتاب کرد. آن سال، نمایشگاه کتاب، جز تصحیح سایه از دیوان حافظ، تصحیحی دیگر را نیز برای اولین بار عرضه کرده بود: «دیوان حافظ به‌اهتمام محمدرضا جلالی نائینی و عبدالوهاب نورانی وصال». نورانی وصال در همین سالی که کتاب مشترکش با جلالی نائینی منتشر شد، بدرود حیات گفت؛ اما بدیهی بود که این همزمانی خبر خوبی برای دیگر مصححان دیوان حافظ نمی‌توانست باشد. شهرت و محبوبیت شاعری چون ابتهاج، مخاطبان آن سال نمایشگاه را به سمت غرفه نشر کارنامه و خرید «حافظ به سعی سایه» می‌کشاند و بعید بود دیگر نسخه‌های جدید آن سال بتوانند در این رقابت موفقیتی کسب کنند. 
 
اولین واکنش‌ها؛ تحسین و طرد
«عجب کار بزرگی»، «چه همتی». این‌ها نخستین واکنش‌هاست. تحسین و تشکر. بعد پچ‌پچه‌ها: «چه کاریه؟ این همه نسخه داریم دیگه. قزوینی و غنی که بود، خانلری هم هست». هر دو نوع واکنش، بدون مطالعه کتاب ابراز می‌شود. اولی از این رو نسنجیده است که خب باید ابتدا دید که کار چه زحمتی برده است و دومی از این رو ناپخته به نظر می‌رسد که این اصل را در نظر نمی‌گیرد: «مقوله تصحیح انتقادی، روندی است زایا و بی‌پایان. پرونده نسخه‌شناسی و تصحیح هیچ گاه بسته نمی‌شود و کسی را نمی‌توان از انتشار یافته‌های جدید در این باره منع کرد».

بنابراین برای نقد و بررسی‌های دقیق باید کمی صبر کرد... می‌گویند اطرافیان محمدجعفر محجوب که حافظ‌شناس بزرگی است از طرف دوستان و عقلای قوم تحت فشار است که درباره این تازه‌ترین رخداد در حوزه تخصصی خودش اظهار نظر کند... او چه خواهد گفت. می‌گویند اگر تأیید کند، کار تمام است و کتاب رستگار می‌شود. 
 
اولین نقد و بررسی مفصل؛ محمدجعفر محجوب، اسفند 1373
مطبوعات، خبر انتشار این کتاب مهم را منتشر کردند. چند گزارش کوتاهی هم از چند و چون استقبال از آن این‌جا و آن‌جا چاپ شد. یکی دو معرفی کوتاه هم در نشریات صورت گرفت. «حافظ سایه یا سایه حافظ»، مقاله کوتاهی بود که محمد روشن درباره این کتاب در شماره 51 و 52 مجله «کلک» نوشت، خرداد و تیر 1373. دو سه ماه پس از انتشار کتاب. در بهمن ماه 1373، دوازدهمین دوره جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی ایران هم برگزار شده و کتاب «حافظ به سعی سایه»، هر چند از برگزیده‌شدن بازماند اما به عنوان اثر شایسته تقدیر معرفی شد. اینها خبرهایی بود که پیرامون کتاب می‌چرخید تا اینکه مجله «کلک» در واپسین روزهای سال 1373، شماره 60 خود را، با نقدی مبسوط درباره «حافظ به سعی سایه» به پیشخوان کیوسک‌های مطبوعاتی و کتاب‌فروشی‌ها فرستاد. نویسنده آن متن چه کسی بود؟ بله، محمدجعفر محجوب. همان فرهنگ‌پژوه استخوان‌خردکرده‌ای که همه منتظر نظر او درباره کتاب بودند. پیرمرد هفتادساله‌ای که روزگار در لس‌آنجلس کالیفرنیا می‌گذراند و کسی نمی‌دانست کم‌تر از یک‌سال پس از انتشار این مقاله قرار است در همان ینگه دنیا، چشم از جهان فرو بندد.

نقد محجوب، 59 صفحه مجله را در برگرفته بود و به تاریخ آذرماه 1373 در لس‌آنجلس امضا شده بود. او به بهانه انتشار کتاب سایه، بهانه‌ای یافته بود تا سه چاپ معتبر دیوان حافظ در نیم‌قرن اخیر را بررسی و مقایسه کند: نسخه غنی و قزوینی، نسخه خانلری و حالا نسخه سایه. محجوب نوشته بود که بیش از نیم قرن است «غاشیه ارادت آن بزرگمرد را بر دوش جان می‌کشد». او همچنین نوشته بود که دوستانش اصرار کرده‌اند چنین مقاله‌ای بنویسد و او هم سه چهار ماه وقت گذاشته و کلمه به کلمه هر سه نسخه را خوانده است. او ماجرای نقد خود را از سال 1320، سالی که نسخه غنی و قزوینی منتشر شد آغاز کرده و نوشته بود که تصحیح انتقادی دیوان حافظ از آن تاریخ سامان رسمی گرفته است. در نهایت، محجوب ضمن رعایت احترام و تأیید کلی کار سایه، ایراداتی را به کار سایه وارد دانسته و در برخی موارد نسخه خانلری را دقیق‌تر توصیف کرده بود. 

بعدها که کتاب گفت‌وگوی میلاد عظیمی و عاطفه طیّه با ابتهاج با نام «پیر پرنیان‌اندیش» منتشر شد، جایی، عظیمی از سایه درباره همین نقد درازدامن محجوب بر «حافظ به ‌سعی سایه» می‌پرسد که او پاسخ می‌دهد: «راستشو بخواید، همون موقع که نقد محجوب چاپ شد، دکتر شفیعی به من گفت: سایه! انگار محجوب حرف‌هایی که زده درسته، تو که با حرف درست دعوا نداری، جواب نده؛ محجوب مریضه، سرطان داره، ولش کن. روزهای آخرشه. این حرف شفیعی با فطرت تنبلانه من کاملاً جور درمی‌اومد! گفتم حتماً! تو دلم گفتم رضا جان اگه نمی‌گفتی هم من جواب نمی‌دادم؛ ولی تو این ده‌پونزده سال اخیر چندین بار قصد کردم که بنویسم. حتی مدخل سخنمو هم یادمه. می‌خواستم بگم که: قدما می‌گن ببین چه می‌گوید، نبین که می‌گوید و این حرف درستیه و اما حرف‌ها گاهی به اعتبار گوینده بااهمیت می‌شن اگرچه پروپایی نداشته باشن. دوست من استاد محجوب با اون حافظه عجیب‌وغریبش نقدی بر حافظ به‌سعی سایه نوشته که اهمیت خاصی داره؛ ولی حافظه عجیب‌وغریب محجوب، خبط‌های بزرگی هم کرده [...] خودتون دیدید که محجوب تو این نقد، خیلی از حافظ خانلری دفاع می‌کنه، بعداً فهمیدم که محجوب همکار خانلری تو این کار بوده و درحقیقت داشته از کار خودش دفاع می‌کرده!» (صفحه‌ی 367 کتابِ «پیر پرنیان‌اندیش»).
 
حسن ختام تصحیح‌های حافظ
سال بعد از انتشار کتاب، سیدمحمد راستگو هم نقد مبسوطی بر آن نوشت که در شماره 31 مجله «آیینه پژوهش» (فروردین و اردیبهشت 1374) منتشر شد. یک ماه بعد نوبت به مجله «چیستا» رسید که مقاله‌ای از ف. ا. سروا در نقد «حافظ به سعی سایه» منتشر کند. مجله «کلک» که توجه عمده‌ای به کتاب «حافظ به سعی سایه» نشان می‌داد، این بار در شماره 68، 69 و 70 (آبان و آذر و دی ماه 1374) با جلال خالقی مطلق به گفت‌وگو نشست و طی آن، علی دهباشی به عنوان گفت‌وگوکننده بحث را به کتاب سایه کشاند. خالقی مطلق آن‌جا گفته بود که «حافظ به سعی سایه یک تصحیح اجتهادی است». این شاهنامه‌پژوه پراعتبار همچنین گفته بود: «اکنون آقای ابتهاج آمده‌اند و حتی رنج مقابله پانزده دستنویس را بر خود هموار کرده و در طی کار دریافته‌اند که تصحیح مرحوم خانلری بدخوانی و غلط‌خوانی بسیار دارد (همین گوشزد را آقای بهاء‌الدین خرمشاهی درباره تصحیحی قزوینی-غنی نیز کرده‌اند)، و این‌ جناب ابتهاج در کار خود همکاری نیز مانند آقای محمد زهرائی داشته‌اند که گذشته از سلیقه حروف‌آرائی‌اش، فعلا مؤثرترین وسیله‌ای است که تاکنون بر ضد آفت غلط چاپی کشف شده‌ است، و با این‌حال آقای ابتهاج به جای آنکه حتی از ثبت اغلاط فاحش دستنویس‌ها هم چشم‌پوشی‌ نکند، رنجی را که در کار مقابله برده و تجربه‌ای را که از این راه اندوخته بر باد می‌دهند و فقط برای‌ خالی نبودن عریضه، اینجا و آنجا نسخه بدلی را در اختیار ما می‌گذارند». 

مهم‌ترین نقد پس از اینها را اما بهاءالدین خرمشاهی نوشت؛ دیگر حافظ‌شناس کاربلدی که با مقاله «آفتابی در میان سایه‌ای» منتشرشده در شماره 60 مجله بخارا در فروردین و اردیبهشت سال 1386، حجت را در تأیید نسخه‌ی سایه تمام کرد و تمام‌قد به دفاع از آن ایستاد و گفت که تصحیح سایه، حسن ختام تصحیح‌های دیوان حافظ است.

بین نقدهایی که بعدها بر «حافظ به سعی سایه» نوشته شد، دو مقاله «سایه در همسایگی حافظ» از ابراهیم قیصری در شماره 19 و 20 مجله «پاژ» (پاییز و زمستان 1394) و «حافظ و سایه: مکالمه‌گرایی از ساخت متن تا ساخت اجتماع» از مجید بهره‌ور در شماره 21 مجله «نقد ادبی» (بهار 1392) قابل تأمل است.
علاوه بر تأیید بهاءالدین خرمشاهی، و نیز محبوبیت خود ابتهاج، حضور محمدرضا شفیعی کدکنی در پروسه این تصحیح، به همه‌گیرترشدن آن افزود. کدکنی لغات و ابیات عربی را به صورت منثور و منظوم برای سایه ترجمه کرد و در دیگر امور نیز به او مشورت داد. ابتهاج بعدها درباره این همکاری گفته بود: «وقتی کار حافظ تمام شد به شفیعی گفتم: رضا! بیا یه بار این کارو دوره کنیم. رضا گفت: از خدامه هم یک بار با تو حافظ می‌خونم و هم با هم هستیم. خیلی لطف کرد واقعاً. اون موقع خونه‌ام تو کوشک بود که تو طرح ترافیک هم بود. طفلک هفته‌ای چهار روز با تاکسی می‌اومد. مرتب هم می‌اومد، خیلی جلسات خوبی بود».
 
«حافظ به سعی سایه»؛ 27 سال بعد
حالا خب دیوان حافظی که هوشنگ ابتهاج تصحیحش کرده، در خانه بسیاری از ایرانیان هست. شمار دقیق شمارگان آن را شاید نتوان حساب کرد؛ از پنج هزار و 500 نسخه در چاپ‌های اول تا تیراژ 2 هزارتایی چاپ‌های متأخرتر، همه و همه فروش رفته و حالا هم در بازار کم‌یاب است.

بنا بر مقالات ثبت شده در یکی از پایگاه‌های اینترنتی مجلات فارسی، می‌توان شمرد که بیش از 130 مقاله علمی درباره حافظ از سال 1373 تا کنون، مبنای تحقیق خود را بر نسخه سایه قرار داده‌اند. بیش از سی متن نیز در رابطه با این تصحیح می‌توان بین مجلات جست‌وجو کرد؛ «حافظ به سعی سایه» راچه به عنوان نسخه‌ای قابل اعتنا انتخاب کنیم یا نه، جای خود را بین نسخه‌های مختلف باز کرده و رستگار شده است. 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها