مصطفی رضایی درباره نگاه خود با ادبیات فانتزی میگوید: بهتر است بهجای استفاده از ادبیات فانتزی، از واژه ادبیات گمانهزن یا ادبیات ژانر استفاده کنیم؛ چراکه واژه دقیقتر و جامعتری برای این سبک داستاننویسی است. ادبیات ژانر شما را از محدودیتها فراتر میبرد و وارد جهان سرشار از شگفتی و اتفاقات قابل وقوع میکند.
چه شد که موضوع کتاب «زایو» به ذهنتان خطور کرد و سراع نگارش آن رفتید؟
سال گذشته چند کتابی در خصوص آداب نوشتن و سبک نوشتن نویسندهها خواندم. کتابهایی همچون «درباره نوشتن» از استیون کینگ، «آداب روزانه» از میسن کری و «تفسیرهای زندگی» از ویل دورانت. استیونن کینگ در کتاب خود نظریات بسیار خوبی در خصوص ادبیات و نوشتن مطرح میکند. او یک جمله کلیدی دارد که میگوید: «چیزی را بنویسید که خودتان دوست دارید بخوانید!» به نظر این پاسخ درستی است به پرسش شما. من در سال ۱۳۹۳ چیزی را نوشتم که خودم دوست داشتم چنین رمانی را بخوانم. و شد زایو...
دو چیزی که در داستان برای من مهم است موضوع و نوع روایت است. اینکه جذاب باشد. اگر داستانی نتواند مخاطب را پای خود نگه دارد به نظر من هنر نیست. در کنار روایت، ارتباط موضوعی داستان با شرایط روز برای من اهمیت دارد. به نظرم داستان باید متوجه مسايل روز باشد. شاید شما نتوانید به درستی آن را بیان کنید یا نگرهپردازیتان درست نباشد یا راهحلی ارائه ندهید، اما همین که موضوع بهروزی را کشف کردید قدم بزرگی برای نوشتن است.
یک مقدار درباره دنیای فانتزی و کتابهای این حوزه توضیح میدهید؛ این دنیا از دید شما چگونه است؟
در ابتدا به نظرم اگر از واژه ادبیات گمانهزن یا ادبیات ژانر استفاده کنیم، واژه دقیقتر و جامعتری برای این سبک داستاننویسی است. دنیای ادبیات گمانهزن، دنیای بسیار وسیعی است. اگر بگویم کل ژانرها را در یک کفه ترازو بگذاریم و ادبیات گمانهزن را در کفه دیگر و باز برابری خواهد کرد، بیراه نگفتم. ادبیات گمانهزن به دلیل آزادی نویسنده و مخاطبان بالا آنقدر در جهان وسعت یافته که زیرژانرهای متعدد و وسیعی دارد. مثلا یک داستانی مثل «۱۹۸۴» جورج اورول سبک پادآرمان شهری است. یا داستانی مثل «ارباب حلقهها» اساطیری فانتزی. و هر کدام از این زیر ژانرها آنقدر وسیع است که خود یک ژانر تلقی میشود. در کشور ما هم آثار ترجمه بسیار وجود دارد و هم نویسندگان بسیاری در این ژانر در تلاش برای خلق اثر هستند.
ادبیات ژانر شما را از محدودیتها فراتر میبرد. شما را میتواند وارد جهان سرشار از شگفتی و اتفاقات قابل وقوع شوید. میتواند حتی نظریههای پیچیده آیندهپژوهی را با جذابیت تمام تصویر کند. به دلایل متعددی ادبیات گمانهزن جذاب است و مخاطبان زیادی دارد. همین واژه گمانهزن خود جذاب و واژهای مولد است!
بازار ادبیات گمانهزن ایران را چگونه ارزیابی میکنید؟ مخاطبان این ژانر در چه گروه سنی قرار میگیرد؟
مخاطبان ادبیات گمانهزن معمولا نوجوانان هستند. قشری که بیش از هر کسی از حوزههای رسانهای و تکنولوژی مطلع است. از این جهت که، با این مخاطبان عزیز میشود نشست و گمانهزنی کرد؛ و بسیار شیرین است. مخاطبان درک درست و دقیقی از آینده دارند؛ به این جهت که سختپسند هستند و از کار با کیفیت حمایت میکنند. در خصوص بازار ادبیات گمانهزن آمار نگرفتم؛ اما به نظر میرسد این ژانر در ایران در حال توسعه است. با این حال مسیر طولانی در پیش است تا به آثار کامل و شاخصی برسیم. باید بسیار نوشت و تجربه کرد.
از نگاه شما کودکی که ادبیات فانتزی میخواند با کودکی که ادبیات فانتزی نمیخواند چه تفاوتهایی دارد؟
این یک سوال سخت است که برای پاسخ به آن، یک پژوهش دانشگاهی نیاز است و به نظر میرسد این سوال میتواند دستمایه خوبی برای یک پایاننامه باشد؛ اما در یک نگاه کلی حضور واقعی کتاب و مطالعه در زندگی افراد جامعه تاثیر خود را در جامعه از لحاظ فرهنگی خواهد گذاشت. کتاب انسان را آرام میکند، قدرت تامل و تفکر انسان را تقویت میکند، ذهن را منسجم میکند. عوامل زیادی است که یک جامعه را شکل میدهد اما جامعهای که مردم آن منظم، مدبر، متین و خلاق باشند حتما یک پشتوانه عمیق و جدی از فرهنگ مطالعه را داراست. این خصلتها در سایر جنبههای زندگی هم تاثیر میگذارد. مثل اقتصاد، مثل سیاست و... .
رهبر انقلاب جمله زیبایی درباره جایگاه فرهنگ دارند که میفرمایند: «فرهنگ مثل هوایی است که ما نفس میکشیم.» مطالعه مولد فرهنگ است و اساسیترین و مهمترین عنصر در چرخه فرهنگ است. شاید بیهوده نیست که ادبیات را هنر مادر خطاب میکنند.
فانتزی برای بسیاری از ما، فرصتی برای فاصله گرفتن از واقعیت است. دلیل شما برای خواندن آثار فانتزی یا بهقول شما گمانهزن چیست؟
شاید نمود داستان در ظاهر این باشد که سرگرمی است و انسان برای دوری از دغدغهها و خستگیها به دنیای کتاب سفر میکند؛ اما در گذر زمان این کتاب است که انسان را به حقایق و واقعیتها نزدیکتر و آنها را در زندگی در چشم انسان، روشن میکند. البته من به نسبت وسعت ادبیات گمانهزن که قبلا اشاره کردیم بسیار کم مطالعه میکنم! من به عنوان یک مخاطب کتابخوان به زیرژانرهای اساطیری علاقه ندارم. سفر در زمان را بدم نمیآید؛ اما آن آثار علمی تخیلی که واقعنمایی بالایی دارد و تصویرش به دنیای ما نزدیکتر است را دوست دارم. مثلا اخیرا یک کتاب کمحجم خواندم به اسم «رویای بعدازظهر» از انتشارات سوره که قشنگ بود. ژانر سفر در زمان محور اصلی داستان بود. عاشق کارهای ژول ورن و و اغلب آثار آرتور سی کلارک هستم.
خواسته شما در این عرصه و فضای قلم و کتاب چیست؟
خدا را شکر فضای نشر خوبی داریم. اکثر کسانی که در این حوزه کار میکنند عاشق این کار هستند. به عنوان یک مخاطب علاقهمند کتاب و هم کسی که در این حوزه فعال هستم و چند کلمهای مینویسم، احساس میکنم که در یک فضای کاملا حرفهای کار میکنم. موضوعات متنوع و خوبی در ادبیات داریم که دستمایه نویسندگان قرار گرفته است. در هر حوزه و موضوعی کتابهای شایسته و فاخری داریم. فقط اگر دستاندرکاران نشر و کتاب در حوزه تبلیغات حرفهای، بیشتر ورود کنند، طبیعتا شاهد رونق فروش کتابها، بهبود چرخه اقتصادی کتاب و حتی انتشار کتابها در دیگر کشورهای دنیا هم خواهیم بود. البته این نیازمند توجه سایر دستگاههای فرهنگی و رسانهای هم است. در پایان، سال ۱۴۰۱ را به همه مردم و مخاطبان کتاب و فعالان عرصه فرهنگ تبریک عرض میکنم و برای همه آرزوی سلامتی دارم.
نظر شما