کتاب «چگونه در شهر زندگی کنیم»، کتابی برای بازنگری آگاهانه نسبتمان با شهر است. اینکه شهر در تجربه زیستهمان کیست و چه رابطهای با آن داریم. این رابطه همچون هر رابطه دیگری، نسبتی دوطرفه است با کم و کیفی که سازنده این رابطه است.
کتاب «چگونه در شهر زندگی کنیم»، کتابی برای بازنگری آگاهانه نسبتمان با شهر است. اینکه شهر در تجربه زیستهمان کیست و چه رابطهای با آن داریم. این رابطه همچون هر رابطه دیگری، نسبتی دوطرفه است با کم و کیفی که سازنده این رابطه است. «نخستین گام برای رابطه برقرار کردن با شهری که در آن زندگی میکنید این است که خودتان را به او معرفی کنید و بگذارید او نیز خودش را معرفی کند؛ درست مثل رابطهای انسانی» (صفحه 29). در این معنا، مهمترین پرسشی که در برابر ما قرار میگیرد تلقی ما از شهرمان بهمثابه «دیگری» است. تفکر درباره اینکه شهر را اگر مخاطب انسانی خودمان در نظر بگیریم، چه رابطهای با آن ساختهایم و کیفیت این رابطه چگونه است؟ رابطهای است نزدیک، صمیمی و بیواسطه یا رابطهای است دور، سرد و مکانیکی؟ هیوگو مکدانلد در کتابش به دنبال بسط این زاویه مشخص در نسبتمان با شهرهایمان است. در گام دوم او سعی میکند بهعنوان راهنمایی برای ارتقای کیفیت رابطه ما با شهرهایمان باشد. او در کتابش بهخوبی زندگی روزمره را بستر مواجهه ما با شهر در نظر میگیرد و راهنماهایی برای انسانیتر زندگی کردن در شهر ارائه میدهد. «زندگی کردن در شهر یک هنر است، نه یک علم. شروع زندگی در شهر شروع یک رابطه است؛ رابطهای که با شهرتان دارید، مثل هر رابطه انسانی نیازمند حمایت، تمرین و کار مداوم است» (صفحه 20).
کتاب «چگونه در شهر زندگی کنیم» در پنج بخش تدوین شده است. بخش اول با عنوان «چگونه شهرمان را حس کنیم» به تشریح رابطه با شهر میپردازد و سعی میکند تمرینهایی برای درک و فهم محتوای شهر ارائه دهد؛ چیزی که او آن را حسکردن شهر مینامد. این بخش با سؤالاتی چون «چطور جای خودتان را در شهر پیدا کنید؟ چگونه شهر را ملاقات کنید و با آن عیاق شوید و طبق شرایط خودتان رابطهای با آن شکل دهید؟» (صفحه 23). بخش دوم با عنوان «چگونه رابطه داشته باشیم» در آدمهای شهر است و اینکه چگونه میتوانیم به شکلی انسانی در کنار هم زندگی کنیم و ارتباطاتمان را گسترش دهیم. «چگونه سخت و نرم باشیم» بهعنوان بخش سوم کتاب، توازن بین کار و زندگی را موردبررسی قرار میدهد و زندگی منعطف را توصیف میکند.
بخش چهارم نیز با عنوان «چگونه حرکت کنیم و ساکن باشیم» به ماهیت متحرک زندگی شهری توجه میکند و پرسه زنی را بهعنوان شیوهای برای گمشدن در شهر پیشنهاد میکند. . پرسه زدن شاید بهترین شیوه گفتگویی با شهر است، زمانی که پرسه میزنیم به شکل مستقیمی خیابان را مخاطب قرار میدهیم و در رابطهای چهرهبهچهره با آن هستیم. یک گشودگی از ما و یک رویآورندگی از خیابان؛ در این لحظه است که چیزهایی از چهره خیابان را میبینیم و صداهایی از آن را میشنویم که پیش از آن نمیدیدیم و نمیشنیدیم. درنهایت، بخش پایانی کتاب با عنوان «چگونه باز پس دهیم و رشد کنیم» دغدغه مراقبت از شهر را دارم و بر این باور است که ما بهعنوان شهروندان فعال شهرمان باید کاری کنیم تا صدایمان به گوش برسد، اینکه رابطه ما با شهر رابطهای بده بستانی است و ما نباید فقط گیرنده باشیم و ما هم باید به شهر چیزی بدهیم. یادآور همان گزاره معروفی که «ما شهرها را میسازیم و شهرها ما را».
مکدانلد در کتابی کمحجم ولی بسیار پرعمق، مضامینی ساده ولی بسیار غنی درباره تجربه شهری ارائه میدهد که میتواند راهنمای بسیار خوبی برای بازنگری نسبتمان با شهر و تلاش برای انسانیتر کردن آن باشد. «این کتاب کتابچه راهنماست، نه کتابی درسی یا کتاب آشنایی با اماکن و جهتیابی. امیدوارم به شما کمک کند تا فکر چرا و چگونه به شیوهای خاص در شهرها رفتار کنیم، واکنش نشان میدهیم یا حس میکنیم (یا اصلاً حس نمیکنیم). اگر خوشاقبال باشم این کتاب حتماً تشویقتان میکند تا بیشتر شبیه انسان رفتار کنید، واکنش نشان دهید و حس کنید، و نه شبیه مهرهای در ماشین. خیلی بدیهی است که هرچه ما سعی کنیم انسانتر باشیم و انسانیتر حس کنیم، محیطهای شهریمان نیز انسانیتر خواهند بود» (صفحه 29). این کتابی است درباره انسان بودن در شهر... .
کتاب «چگونه در شهر زندگی کنیم» نوشته هیوگو مکدانلد به ترجمه سما قرایی در 192 صفحه از سوی نشر هنوز منتشر شده است.
نظر شما