یادی از عملیات رمضان با مروری بر چند کتاب؛
عملیات رمضان و آزمونهای سخت آن / روایت قمقمهها و لبهای تشنه
محمد رضاپور در «کتاب عطش» مینویسد: «بعضی از بچههایی را که روی زمین افتاده بودند، میشناختم. رفتم بالای سرشان. زخمی نبودند. تکان هم نمیخوردند. سرم را روی سینهشان که گذاشتم میشنیدم قلبشان آرام میزند. لبهایشان هم خشک خشک بود. در گرمای بالای 50 درجه که میجنگی، تیر و ترکش لازم نیست، چند ساعت به تو آب نرسد، کارت تمام است.»
لبهای ترکخورده از تشنگی
علی کاشانی، رزمنده و جانبازی که خودش در این عملیات حضور داشت سال گذشته در مصاحبه با پایگاه خبری شهرآرا نیوز میگفت که در آن عملیات، در منطقه درگیری «از آسمان و زمین آتش میبارید. آتش دشمن هم تمامی نداشت. این را هم بگویم که عملیات رمضان پنج مرحله داشت و ماجرایی که الان از عطش رزمندهها تعریف میکنم، مربوط به پنجمین مرحله عملیات رمضان است. آن روز با عملیاتهایی که انجام دادیم، یکی از خاکریزهای بعثیها را گرفتیم. گرمای هوا بدجور آزارمان میداد. هیچ آبی هم برای خوردن نداشتیم. مگر یک قمقمه آب چقدر آب میگیرد؟ آن هم در آن اوج گرما که اگر بخواهی بخوری، یک قمقمه آب نمیتواند یک دل سیر، سیرابت کند. بعضی بچهها در حین عملیات شهید شده بودند.»
این رزمنده روایتش را چنین ادامه میدهد که «بین بچههایی که شهید شده بودند، دنبال قمقمه آب بودیم. یادم هست آن روز یکی از رزمندهها یک قمقمه آب پیدا کرد که زیاد آب نداشت. لبهای همه ما از بیآبی ترک خورده بود و آفتاب هم بیامان روی سرمان میتابید. این رزمنده وقتی قمقمه را پیدا کرد، با اینکه خودش تشنه بود و آب قمقمه حتی برای رفع تشنگی خودش هم کافی نبود، قمقمه را آورد و با سر آن به همه بچهها کمی آب داد. آبی که داد، در حدی بود که فقط لبهایمانتر شد، اما همان یک ذره آب هم در آن اوج گرما نجاتدهنده بود. یکبار هم قرار بود خاکریز بعثیها را که بعد حملات ما آن را رها کرده بودند، پاکسازی کنیم. آن روز وقتی داخل خاکریز رسیدیم، تشتی را دیدیم که داخلش آب و لباس بود. معلوم بود بعثیها درحال شستن لباس بودند که خاکریز را با حملات ما رها کرده بودند. بچهها برای رفع تشنگی از همان آب تشت خوردند. وقتی میگویم عطش یعنی این.»
یادمان رفت که نصرتدهنده کیست
در عملیات رمضان، اولینبار نبود که نیروهای ما چنین آزمونی را تجربه میکردند. قبل از آن تشنگی و شهادت مظلومانه کم نداشتیم، اما چون عملیات رمضان به آن اهدافی که برایش تعیین کرده بودند نرسیده بود، این تجربه، تلخی بیشتری به دنبال داشت. برخی از محاسبات فرماندهان نادرست از آب در آمده بود و کار طبق پیشبینیها جلو نمیرفت. اما رزمندگان ما با غیرت و سرسختی جنگیده بودند. به قول سردار احمد سیافزاده و به نقل از جعفر شیرعلینیا در مرحله سوم عملیات رمضان تیمهای شکار تانک آنقدر تانکهای ارتش عراق را شکار کردند که در هیچ عملیاتی سابقه نداشت و بعدها هم تکرار نشد. اما تانکهای عراقی تمام نمیشدند. هرکدام را که میزدی، برایش جایگزین داشتند (از «دایرهالمعارف مصور تاریخ جنگ»، انتشارات سایان).
ناکامی در تحقق اهداف تعیینشده، اختلافنظرهایی را که میان فرماندهان وجود داشت پررنگتر کرد. به قول شهید صیاد شیرازی پیش از عملیات «یادمان رفت که نصرتدهنده کیست و باید همان روحیه و توکلی را که در عملیاتهای طریقالقدس و فتحالمبین و بیتالمقدس داشتیم در این عملیات هم داشته باشیم. حالت غرور به وجود آمده بود و البته یک مقدار هم ارتش و سپاه به طرف خودمحوری رفتند. یعنی ارتش برای خودش میگفت من هستم و سپاه برای خودش میگفت من هستم.» این فرمانده دفاع مقدس گفته بود ما در اجرای عملیات رمضان از نظر تدارکات و برنامهریزی، مشکل چندانی نداشتیم و به ظاهر برای رسیدن به پیروزی مهیا بودیم. اما ایرادی در کارمان بود و آن اینکه بعد از چند عملیات موفق و غلبه بر دشمن متجاوز، «توجه به خدا کمتر و توجه در جهت خود بیشتر شد.»
بعد از عملیات هم، این باور نادرست شکل گرفت که گویا رزمندگان، انگیزه ادامه کار را از دست دادهاند و فرماندهان نیز مأیوس شدهاند. در چنین فضایی، فرماندهان دور هم جمع شدند و درباره آنچه بود و آنچه قرار بود بشود صحبت کردند. انتقاد و اختلافنظر زیاد بود، اما استفاده از واژه «یأس» برای توصیف شرایط رزمندگان گویای همه حقیقت نیست. شهید خرازی در همان جلسه با همان قاطعیتی که از او سراغ داشتند گفته بود «این مسأله که عنوان میشود برخی از برادران نمیخواهند بجنگند، باید بگویم که اینگونه نیست. برای نمونه دیروز یک گردان از رزمندگان محله خود ما به من گفتند ما تازه آمدهایم و آموزش هم ندیدهایم. بگذارید ما دستکم دو تا سه روز آموزش ببینیم، بعد هر کجا خواستید میرویم. اما اگر تکلیف این باشد که هماکنون خود را برای عملیات آماده کنیم، همین حالا هم آماده هستیم» (به نقل از علیرضا لطفاللهزادگان، کتاب «عبور از مرز»، انتشارات مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس).
نظر شما