گفتوگو با نویسنده کتاب «سرباز روز نهم»؛
سبک زندگی شهید صدرزاده میتواند الگوی فرهنگی و تربیتی نسل جوان باشد
نعیمه منتظری با بیان اینکه سبک زندگی شهید صدرزاده میتواند الگوی فرهنگی و تربیتی برای نسل جوان باشد، گفت: در این کتاب سعی شده به تمام ابعاد زندگی این شهید پرداخته شود و بیشتر از بعد شهادتشان، بعد مربیگری و احساس مسئولیت در برابر جامعه مورد توجه باشد.
با نعیمه منتظری، نویسنده این اثر به گفتوگو پرداختهایم.
چه شد که موضوع زندگینامه یک شهید مدافع حرم را برای نوشتن انتخاب کردید؟
بنده بازنویس این اثر هستم؛ یعنی از قبل پژوهش، مصاحبه و تدوین آن توسط همکاران انجام شده بود و من اثر را بازنویسی کردم، بنابراین کار نگارش این اثر پیشنهادی بود و به انتخاب اینجانب نبود.
دلیل انتخاب عنوان کتاب با نام «سرباز روز نهم» چیست؟
دلیل انتخاب این عنوان برمیگردد به نذری که مادر شهید در روز تاسوعا انجام میدهند. درواقع بیشتر از این اگر بخواهم توضیح دهم، داستان کتاب را باید شرح دهم که انشاالله مخاطبان کتاب را تهیه کرده و بخوانند و ضمن اینکه از مطالعه اثر لذت میبرند به راز اسم کتاب هم پیببرند.
برای نگارش این اثر از چه منابعی بهره گرفته شده است؟
از صوتهای متعدد شهید که در موقعیتهای مختلف ثبت شده؛ از سخنرانی شهید قبل از عملیاتها گرفته تا زمانی که برای دوستانش خاطره میگفته به عنوان منابع این اثر بهره گرفته شده است. همچنین مصاحبه با برخی فرماندهان ایرانی جبهه مقاومت که شاید برای اولین و آخرینبار فرصت گفتوگو با آنها فراهم شد نیز از جمله مطالب خاص کتاب حاضر است.
خاطرات بیان شده در کتاب «سرباز روز نهم» چند درصد بر اساس واقعیت و چه مقدار بر پایه تخیل شما استوار است؟
تمام خاطراتی که در کتاب «سرباز روز نهم» درج شده بر اساس واقعیت است و تماما طبق مصاحبههایی که انجام شده نگاشته شده است و میتوان گفت هیچ بخشی از آن زاییده تخیل نیست و تمام آن واقعیت است.
درواقع در این کتاب سعی کردیم شهید و زندگیاش را آنطور که میتواند در میدان زندگی اجتماعی مردم الگو شود، نشان دهیم و نه صرفاً روایتی ماورایی و صرفاً معنوی و احساسی از شهید ترسیم کنیم. شاید گشتی در زندگینامهها و خاطرات شهدا آنطور که نشر شدهاند، ما را به این رهنمون کرد که ملموس و واقعی تصویر کنیم، نه دستنیافتنی. آنچه شهدا را الگو میکند، همان زندگی آنهاست. شهید صدرزاده، زندگی فردی و خانوادگی شیرینی دارد که همین برای مخاطب خواندنی و لذتبخش خواهد بود.
در نگارش این کتاب با چه سختیها و مشکلاتی روبرو شدید و برای حل آن چه کردید؟
برای بازنویسی اول از همه حجم بسیار زیاد کتاب از چالشهای پیش رو بود. الان که کتاب چاپ شده، ششصد و اندی صفحه است، البته بهصورت خام، بدون عکسها و ملحقات، تقریبا 460 صفحه بود که نگارش یک اثر با این حجم، هم زمانبر بود و هم مجبور بودیم تا زمان خاصی کار را برای چاپ آماده کنیم. در کنار این سختیها، بیشتر سعی کردم جذابیت داستان برای من انگیزهساز باشد و از خود شهید کمک بگیرم تا این اثر زودتر برای ارائه آماده شود.
چرا قالب کتاب با دیگر کتابهای زندگینامه شهدای مدافع حرم قدری متفاوت است؟
شاید دلیل اینکه قالب این کتاب با آثار دیگر در این حوزه متفاوت است، این باشد که شهید صدرزاده یکسری فعالیتهایشان را خیلی قبلتر از اعزام به سوریه و اینکه مدافع حرم شوند، آغاز کرده بودند. مثل فعالیتهایی که در بسیج، هیئت و زمان نوجوانی داشتند و همچنین اتفاقاتی که در فتنه 88 میافتد. همه اینها کمک کرده که قالب کتاب کمی متفاوتتر و کتاب کمی پرحجمتر باشد.
از شیرینیهای نوشتن این کتاب بگویید.
از نکتههای شیرین نوشتن کتاب میتوانم به این نکته اشاره کنم که داشتم بعد از سالها درمورد شخصیت شهیدی مینوشتم که در زمان ما زندگی کرده و سن زیادی نداشته و در عین اینکه زندگی ایشان پر از فراز و نشیب و آزمون و خطاهای بسیاری بوده، ولی در نهایت به مقام شهادت میرسد و به این آرزوی بشریت دست پیدا میکند و همینکه در نگارش متن به این موضوعات بر میخوردم که یک نفر بوده که مثل ما خیلی جاها اشتباه کرده و زمین خورده، اما دوباره بلند شده، برای من شیرین بود که یک شخصیت در دسترس و ملموس را روایت میکنم.
مهمترین ویژگی این کتاب چیست؟
من همه کتابهای مدافعان حرم را نخواندهام که بخواهم مقایسه کنم، ولی در این کتاب سعی شده به تمام ابعاد زندگی شهید صدرزاده پرداخته شود و بیشتر از بعد شهادتشان، بعد مربیگری و احساس مسئولیت در برابر جامعه مورد توجه باشد.
اگر قرار باشد عصاره کتاب را در یک جمله جمع و در آن جمله شهید مصطفی صدرزاده را معرفی کنید، چه میگویید؟
اگر بخواهم شخصیت شهید را در یک جمله معرفی کنم، میتوانم بگویم ایشان جوانی بودند که در عین اشتباهات و خطاهای جوانی سعی کردند، مسیر درستی را انتخاب کنند و تا انتها بروند. جوانی که گرچه سن و سال کمی دارد، اما برای مربیان و هیئتهای مذهبی و بسیجها الگوی خوبی بهعنوان مربی است و بسیاری از جوانان، نوجوانان و حتی کودکان شهرکی که در آن زندگی میکردند را به سمت مسجد و پایگاه بسیج میآورند و آنها را از خیلی از بزهکاریها و فسادهایی که در آن منطقه وجود داشته با روشهای خود دور میکنند و بهنظر من به شهید صدرزاده میتوان بهعنوان یک الگوی فرهنگی و تربیتی نگاه کرد و از روشهای تربیتی ایشان استفاده کرد.
درباره جنگ تحمیلی هم اختلاف نظرهایی است. برای مثال روایتهایی میشود که بعدها عدهای میگویند این روایت تاریخی درست نیست و سند میخواهند. درباره مدافعان حرم هم این مشکلات دیده میشود؟
به نظر من از این جهت در رابطه با مدافعان حرم که سند تاریخی وجود نداشته باشد کمتر پیش میآید برای اینکه جنگ تحمیلی سالها گذشته و آن زمان نیز شرایط فرهنگی جامعه بلافاصله بعد از انقلاب جنگ شروع شد هنوز از لحاظ فرهنگی ساختار جامعه به ثبات خوبی نرسیده بود و هنوز گروههایی شکل نگرفته بودند که خاطرات را ثبت کنند یا اسناد را نگهداری کنند و خیلی از خاطرات که گردآوری شده مربوط به بعد از جنگ است و قطعا این فاصله باعث فراموشی میشود، ولی مدافعان حرم چون در زمان حال اتفاق افتاده و در این سالها چه بخش تاریخ شفاهی و چه بخشهای دیگر در سالهای بعد از انقلاب تجربیاتی بدست آوردند و سریع همان موقع اسناد را آرشیو میکنند و شروع به ثبت و ضبط خاطرات میکنند، فکر میکنم بعید باشد برخی موارد از نظر تاریخی و اسناد دچار مشکل باشند. بخصوص که الان از نظر تکنولوژی و نرمافزاری و سختافزاری نسبت به دهه 60 که جنگ تحمیلی بوده خیلی پیشرفت داشتهایم بنابراین به نظر میرسد این مشکل خیلی کمتر باشد.
نظر شما