کتاب «زیر درخت بلوط» مردم، تاریخ و طبیعت روستای سرسختی علیا به قلم جمشید اثنیعشری نگاهی به سرزمینی 7500 ساله دارد.
ناشر کتاب در مقدمهای کوتاه با عنوان پیشگفتار خواننده را به آنچه قرار است در کتاب بخواند، آشنا میکند: «در این کتاب شاهد نگاهی معاصرانه به سرسختی علیا هستیم. نگاه عصری، در این دوره تاریخی که مشحون از آنات غوطهوری میان سنتها و گذر از آنهاست. عصری که در آن با شکوفاییهای پی در پی فناوری شیوه زیستن تغییر و تحولی سریع داشت و از ابتدای قرن تا انتهای آن بسیاری از سنتها، ابزار اسامی و عادتها و همه آنچه در آمیخته با زندگی روزمره سویهای به درازنای تاریخ داشت، به حسب نوشدگی تمدنی، شکلی کهن به خود گرفت و از متن زندگی بسیاری رخت بربست، احیای نام همه آنها در اتصال به اشخاص و افرادی که آن شیوه از زندگی را زیستهاند و اتصال و ادامه دادن آن تا نسل نوآمده امروز که شاید هیچ ذهنیتی از آن گذشته ندارد، بیان پیچیدگی و از ظرایف و اوجهای این کتاب است که میتواند در جایگاه ایفای وظیفه فرهنگی عطف معاصرانه به تاریخ تلقی شود.»
قحطی در سرسختی علیا
جمشید اثناعشری در کتاب «زیر درخت بلوط» همانطور که در ابتدا اشاره میکند ما را با قلمش به سرزمینی کهن میبرد: «سرسختی علیا یکی از 64284 آبادی این مملکت و یکی 1271 روستای دارای سکنه استان مرکزی متعلق به بخش مرکزی شهرستان شازند است که تقریبا پیشینهای معادل هفتاد و پنج قرن، یعنی هفت هزار و پانصد سال دارد.»
به نظر میرسد نوشتن از روستایی که زادگاه آدمی است کاری آسان است اما وقتی قلم به دست میگیرد آن موقع دشواریها بیشتر خودش را نشان میدهد، مولف هم درباره این دشواری مینویسد: «برای مردمنگاری سرسختی علیا با جدیترین مانع که کمبود مستندات در این زمینه بود، مواجه شدم در میان اسناد در دسترس اهالی کنونی سرسختی علیا، اسناد معاملاتی مربوط به دوران پادشاهی سلسلههای قاجار، زند و افشار هم وجود دارد... ولی در مورد زندگی این مردمان، تا کنون سند معتبری حداقل به دست بنده نرسیده است و بدیهی است که این مهم به تنهایی میتواند مانع نگارش مردمنگاری یک روستا شود.»
درباره روزهای دشواری که در تاریخ روستا ثبت شده موضوع قحطی است که از عواقب جنگ جهانی اول: «خاطرات تلخ و غمباری از قحطی در سرسختی علیا در محدوده زمانی جنگ جهانی اول (28 ژوئیه تا 11 نوامبر 1918) مقارن با پنجم مرداد ماه سال 1293 ه.ش تا نوزدهم آبان ماه سال 1297 در ذهن پیران و و سالخوردگان دیروز وجود داشت که احتمالا مهمترین دلیل آن مضاف بر دخالت انگلیسیها در بازار گندم و ایجاد کمیابی مصنوعی، نبودن راههای مواصلاتی، وسایل نقلیه، اطلاعات عمومی و در دسترس نبودن شهر و مرکز اقتصادی قابل توجه بوده است.»
شازده خانم علاقهمند به تعزیه
فصل دوم با عنوان «مالکیت و مدیریت» به نکاتی درباره مالکیت در روستا، طوایف، پاکار، اصلاحات ارضی در روستا، مدیریت در روستا، شورای اسلامی شهر، اجباری و ... پرداخته است. در صفحات نخست کتاب که مالکان روستا از دوره قاجار تا دوره پهلوی پرداخته درباره یکی از این مالکان شازده خانم آورده است: «یک دانگ روستا متعلق به بانویی بوده که اهالی روستا او را به عنوان شازده خانم میشناسند. وی ظاهرا از منسوبان شاهان قاجار بوده و در روستا زندگی میکرده است. خانه شازده خانم در سمت جنوب رودخانه توده و نزدیک چشمه شنزار قرار داشته و به نظر میرسد که فلسفه حضور ایشان در سرسختی علیا همین چشمه بوده است و اطبا این آب گوارا را برای او مفید دانسته بودند و به همین خاطر با خرید یک دانگ از روستا در این روستا ساکن شده بود.
مراسم تعزیهخوانی هم به دلیل علاقه وی، در میدان و محوطه مسجد «توده» اجرا میشد و ایشان از ایوان مهتابی منزلش میتوانست مراسم تعزیه را ببیند. بعدها هم همیشه مجلس تعزیه در همین مکان برگزار میشد. پس از آن حصه سردار حشمت کمرهای توسط مرتضی قلیخان بیات یا سهامالسلطان خریداری شد، ولی شازده خانم حاضر به فروش یک دنگ خود نشد و سالهای بعد هم ضمن اداره ملک خود، در روستا ماند تا اینکه در دوران پهلوی که شاهزادگان قاجار تا حدودی تحت فشار قرار گرفتند، او ناگزیر شد با فروش حصه خود به حاج ابراهیمخان صدیقی، به روستای قلعه کوکبیه واقع در شمال روستای کلاوه نقل مکان کند.»
«کشاورزی، باغداری و دامداری» در سومین فصل کتاب تشریح شده و در این فصل برخی اصطلاحات خاص منطقه مانند «جورو»، «خرمن شاندن»، «هی دال» و بعضی دیگر جالب است: «برای ایجاد سروصدا، قوطیهای پر از ریگ به دست بچهها میدادند و از بچهها به عنوان مراقب گندمهای گسترده شده روی جاجیمها استفاده میشد که نگذارند خیل پروندگان به ویژه گنجشکها روی آن سفرههای مهیا و پر از برچیدنی بنشینند و برچینند....»
مشاغل روستای سرسختی علیا از تنوع زیادی برخوردار است از شغلهایی که مرتبط با زنان است تا شغلهایی که به طور سنتی مردان روستا به عهده دارند. در این فصل ابتدا به شغلهایی پرداخته شده که زنان فردی یا گروهی انجام میدهند که مولف آن را تولید خانگی قرار داده است پس از آن شغلهایی که شامل دکانداران، صنایع دستی و مشاغل نسل مهاجر و سایر مشاغل است در فصل چهارم جای گرفته است.
بلوطهای در معرض انقراض
آموزش و شرح شکلگیری مدارس جدید و وضعیت آموزش روستا پیش از مدارس نوین در فصل پنجم با نام «آموزش و فرهنگ» مطالب متنوعی را در این رابطه عنوان کرده است از جمله درباره نخستین مدرسه نوین در روستا میخوانیم: «اولین مدرسه به سبک جدید در سرسختی علیا در ساختمانی به «سرطیله» که متعلق به حاج ابراهیم صدیقی بود و بعدها کاربری مسکونی یافت، ایجاد و در اول اردیبهشت سال 1327 ه.ش افتتاح شد. نخستین آموزگار این دبستان رضی سلطانی و بعد از ایشان صالحی و سپس اتابکی بود...»
در فصل ششم کتاب «فرهنگ، سنتها و سرگرمی» مولف سراغ جشنها، عزاداریها، دورهمیها و بازیهای این روستا رفته و ما را با فرهنگ آن آشنا میکند یکی از موضوعاتی که جالب و خواندنی است بازیهای کودکان روستایی است که ریشه در دل فرهنگ و سنت آن دارد مثل بازی کاه برک، خاکله میشو، اسل بازی و کووشک: «یکی از بازیهای دشوار ویژه جوانان که در مشابهسازی امروزی میتوان آن را پرش طول نامید و عموما روز سیزده بدر و در چال کریز آنجام میشد، بازی کووشک بود.»
در همین صفحات مولف سراغ بلوط یکی از نمادهای روستا رفته و آورده است: «جشنواره بلوط: ذخیرهگاه بلوط سرسختی علیا تنها بازمانده جنگلهای بلوط زاگرس مرکزی است که در این منطقه وجود دارد و علاوه بر ارزش زیست محیطی ارزش اکولوژیک و ژنتیکی بسیار بالایی است؛ زیرا بررسیهای علمی نشان داده است که این گونههای بلوط، متفاوت با بلوطهای لرستان و ایلاماند و از قدمت بسیار بالایی برخودارند و حفظ آنها مانند، همانند حفظ گونههای جانوری نایاب و در معرض انقراض اهمیت دارد.»
آب شرب یکی از موضوعاتی است که در فصل هفتم با عنوان «امور زیربنایی» به آن پرداخته شده و از قنات، کریز، دلو آب و چاه سخن به میان آمده است: «کشاورزان علاوه بر اینکه در صحرا و مزرعه برای آب شرب آز آب چشمهها استفاده میکردند، در مسیر جوی آب صحراها، گودالهای بزرگی حفر میکردند و روی آنها را با چوب و علف میپوشاندند. به آن سردابه یا با گویش محلی «سرداوه» میگفتند.»
«نامآوران» از دیگر فصلهای کتاب است که مشاغل اداری و خدماتی، کارمندان نخستوزیر و دربار، چهرههای علمی، شهیدان، جانبازان، آزادگان، پزشکان و پرستاران نظامیان و ورزشکاران، اهل قلم و رسانه، رسانههای روستا و افراد خوش صدا را دربر میگیرد. در فصل پایانی هم تصاویر متنوعی از روستا گنجانده شده که مخاطب را با روستای سرسختی علیا بیشتر آشنا میکند. هر چند مولف در پایان هر فصل تصاویری متناسب با موضوع مورد بحث قرار داده است.
کتاب «زیر درخت بلوط» مردم، تاریخ و طبیعت سرسختی علیا نوشته جمشید اثناعشری در 428 صفحه، شمارگان 1000 نسخه به بهای 300 هزار تومان از سوی انتشارات اریاداد به چاپ رسیده است.
نظر شما