احسان رضایی سالها خبرنگار و دبیر سرویس ادبیات در مطبوعات مختلف بوده و در برنامههای کتابی رادیو و تلویزیون حضور داشته است که از جمله او را با گفتوگوهایش با سروش صحت در«کتابباز» به خاطر میآوریم.
در این کتاب برای نمونه در روایت «از متن به حاشیه» به یادداشتهایی که در حاشیۀ کتابها نوشته میشود پرداخته شده و این یادداشتها به پنج گروه تقسیم شدهاند. شروه این روایت، اینطوری است:
اولین بار را هنوز یادم هست. برای خرید «دونکیشوت» ترجمۀ محمد قاضی، که آن روزها نایاب بود، همراه با آشنایی که حکم ویرژیلِ منظومۀ دانته را داشت، از راهروها و دهلیزهای تو درتوی پاساژهای انقلاب رفته بودیم تا یک کتابفروشی کوچک که تویش کتابها به شکل ستونهایی منظم تا سقف روی هم چیده شده بود و آقای کتابفروش، در عین حیرت من، جای هر کتابی را وسط این تودۀ به هم پیوسته میدانست. گفتم «دونکیشوت» و آقای کتابفروش انگار كه اسم رمز شنيده باشد، بلند شد و از یک جایی در وسط ستون چندم از طرف پنجره، دو جلد کتاب بیرون کشید. گفت «چاپ قبلیاش را هم دارم. ولی این بهتر است. قاضی تجدید نظر کرده.» تازهكار بودم و نمیدانستم چی باید جواب بدهم. سعی کردم خودم را با ورق زدن كتاب مشغول نگه دارم كه یکباره چیزی توجهم را جلب کرد. كسي در حاشیۀ یکی از صفحات با خودکار نوشته بود «باید اینجا دونکیشوت گریه میکرد». یعنی چی؟ چرا باید قهرمان لامانچا به گریه میافتاد؟ اصلا این کسی که دوست داشت شخصیت اول داستان را بگریاند، کی بوده؟ چرا اینطوری فکر کرده؟ آدم بدجنسی بوده؟ یا زیادی رمانتیک و دلنازک بوده؟ ... در کنار داستانی که آنهمه وقت دنبالش گشته بودم، یک داستان دیگر هم شروع شده بود. سرم را آوردم بالا و به آقای کتابفروش گفتم: «همین خوب است، همین را میبرم.»
قبلا از احسان رضایی کتابهایی مثل مجموعه طنز «باغ وحش اساطیر» مجموعه داستان مینیمال «شهرزاد خستهاست»، کتاب تاریخی «سرگذشت پزشکی در ایران» و دو کتاب دانشنامهای مصور «کتابهای تاریخساز» و «نویسندگان تاریخساز» را دیده بودیم.
کتاب «آداب کتابخواری» در 168 صفحه و به قیمت 54هزار تومان منتشر شده است و علاوه بر کتابفروشیها در نمایشگاه کتاب تهران قابل تهیه است.
نظر شما