لواسانی درباره برگزاری نمایشگاه حضوری گفت: این دو سال که طبیعتا شرایط کرونایی باعث شد همه ما از فضای حضوری کوچ کنیم به دنیای مجازی و همه محفلهایی که داشتیم در شعر و ادبیات و ... در اینستاگرام و کلابهاوس و اینها برگزار شود. برای من اصولا دیدار چهره به چهره مهم است. این مدت سخت گذشت؛ اما الحمدلله گذشت. نمایشگاه مجازی در این مدت برگزار شد ولی نمیخواستم کتاب جدیدم منتشر شود با این حال بالاخره شرایطی است که بهطور کل بر جهان و کشور حاکم است. بنابراین در آخرین روز پاییز ۱۳۹۹ کتابم را منتشر کردم و به نمایشگاه مجازی رسید. نمایشگاه مجازی هم اولین دورهاش بود و اما و اگرهایی وجود داشت ولی کتاب من به آنجا رسید و پرفروشترین کتاب حوزه شعر انتشارات نگاه شد.
او افزود: امسال هم خداروشکر تب کرونا قدری فروکش کرده است و توانستیم در نمایشگاه حضوری شرکت کنیم. بدون اغراق میگویم و شعار نیست؛ حس خوب استقبال از کتاب و دیدن مردم برایم با هیچ اجرایی در تلویزیون و رادیو، و فعالیت فرهنگی و هنری قابل مقایسه نیست و برابری نمیکند.
این شاعر جوان درخصوص علاقهاش به شعر و انتشار کتاب در این زمینه اظهار کرد: برای من اولویت شعر است، و اصالت را با شعر همراه میدانم. اگر چیزی میخواهد از من باقی بماند شعر خواهد بود. خیلیها فکر میکردند چون یک مجریام که چندنفر من را میشناسند زیر سایه اسمم کتاب چاپ کردهام که به فروش برسد. اما من از کودکی علاقهام به ادبیات بوده است؛ خیلی پیشتر و بیشتر از علاقه به اجرا. همه علاقه و عشقم به ادبیات بوده است. تصوری که از خودم دارم در فاصله ۳۰ تا ۴۰ سالگی این است که میخواهم در دنیای ادبیات با تلاش و ممارست فراوان به جایگاه تثبیتشدهای برسم.
در ادامه مژده لواسانی شعری از مجموعه منتشرنشده خود خواند:
خانه را آب گرفته است
خیابان را
شهر را
حتی دریا را
مرا از چه میهراسی
من که سالهاست آب از سرم گذشته است
چه فرق میکند در آینه پیر شده باشم یا در چشمهای تو را
این مجری نامآشنا در پاسخ به سوال شهاب دارابیان که «چرا اینقدر بین شروع نوشتن تا انتشار شعرها فاصله افتاده است؟» بیان کرد: اگر در سال 96 آقای محمدرضا عبدالملکیان عزیز شعرهایم را نمیخواندند و تشویق نمیکردند که کارها را منتشر بکن احتمالا هنوز هم کتابها را منتشر نمیکردم. چون من همیشه ترسی از انتشار کتاب داشتم.
او به شروع فعالیتهای شاعر خود اشاره کرد و گفت: اولین شعر من در ضمیمه همشهری نشریه دوچرخه در 12 سالگی چاپ شد و به عنوان بهترین اثر رسیده از همه نوجوانان در طول سال تقدیر شد. این اولین مواجهه جدی من با شعر بود به معنای اینکه حرفهای دنبالش کنم؛ اما چون از بچگی اجرا میکردم فکر میکردم هروقت کتاب منتشر کنم میگویند این همان مجریای است که آمده کتاب منتشر کرده. امیدوارم من را با شعرهایم بشناسند.
مژده لواسانی درخصوص حواشی انتشار کتاب توسط هنرمندان و فوتبالیستها و چنین افرادی بیان کرد: قبل اینکه کتاب من خوانده شود، من را قضاوت میکنند. کتمان نمیکنم که شهرت حتما تاثیر دارد ولی اسم شخص میتواند باعث چند تجدید چاپ شود؟ تا چندسال پارتی میتواند ضامن کیفیت کار طرف باشد؟ از جایی به بعد کار باید از خودش دفاع کند. ضامن ورود آدمها ممکن است هر چیزی باشد، ولی ضامن بقا در هنر، فرهنگ و ادبیات فقط کار آنهاست. ما نمیتوانیم در حوزه هنر مرزی قائل شویم. اگر افرادی توانایی دارند باید ورود کنند. مردم خود انتخاب میکنند.
او پاسخ سوال دارابیان را که «چه قشری باید این ذهنیت را عوض کنند؟» اینطور ارائه داد: نمیشود نخوانده درباره آثار آدمها حرف زد. بخوانیم و بعد نظر بدهیم. این فرهنگسازی را خبرنگاران حوزه کتاب و منتقدانی که حرفشان تأثیر دارد میتوانند انجام دهند. اجازه دهند که مردم با آثار آشنا شوند. شعر ارث پدری کسی نیست که بگوییم این مال ماست و برای تو نیست. آدمها حق دارند در ابعاد مختلف زندگیشان خود را عرضه کنند؛ خواه به سلیقه ما باشند یا نباشند. مثل اندیشه فولادوند که به نظر من بسیار شاعر خوبی است. نمیتوانیم بگوییم چون بازیگری نباید شعر بگویی. از سال 96 تا الان که کتاب جدیدم منتشر شده است، خیلی بیشتر از اینکه اجرای من نقد شود، کار شعرم نقد میشود. یعنی هیچوقت شعرت به ماهوی شعرت ارزیابی نمیشود.
این شاعر و مجری، به مسئله نیاز به یادگیری در یک حرفه پرداخت و گفت: روزی که با گروس عبدالملکیان صحبت کردم گفت تو که شعر میگویی، گفتم دوست دارم خیلی حرفهای جلو بروم. چون به طور جدی خودشان شعرها را نقد میکنند به دانستههای شاعرانه من اضافه میشود. نه فقط در شعر، درباره هر چیزی که برایم جدی است ابایی ندارم که بیشتر یاد بگیرم. باید تخصصی یاد بگیریم. احساس میکنم در مجموعه شعر جدیدم که قرار است منتشر شود به سطح بالاتری در شعر رسیدهام؛ با مداوم خواندن. امیدوارم شعر من از زیر سایه اجرایم بیرون بیاید و این چیزی است که تا ۴۰ سالگیِ خودم متصورم.
لواسانی درباره نقش کتاب در زندگیاش نیز صحبتی ارائه داد و گفت: همیشه به دوستان جوانم که میخواهند اجرا را به صورت حرفهای انجام دهند میگویم فقط بخوانید. و نه اینکه فقط کتابهای حوزه اجرا، بلکه رمان، داستان کوتاه و شعر در همه سبکها بخوانید. مخصوصا شعر، باید خیلی مطالعه کنند؛ چون باعث میشود که دایره واژگان شما گسترده شود. شعرخوانی ریتمی به مغز میدهد که به شدت به کار اجرا میآید. بعد از لطف پروردگار و مردم، اگر چیزی بوده است بهخاطر مطالعه است. کسی که کتاب نمیخواند از همان جمله اولش میتوانی متوجه شوی که سواد کافی را در حوزه ادبیات ندارد، ولی کسی که میخواند از چشمهایش میتوانی بفهمی. بنابراین خیلی کتاب بخوانید.
او افزود: خوشحالم که در آخرین نشست «جشن واژه» حاضران زیادی را اینجا دیدم. توصیهام این است که کار خوب را زیاد بخوانیم؛ کارهای کلاسیک جهان و ایران. حلقهی مفقوده ما اینروزها این است که شعرخوانی کم است. استقبال ناشران هم به شعر سپید کم شده است. حیف است. نگذاریم کمفروغ شود. به هرحال این زبان معاصر ماست. باید حفظش کنیم همانطور که گذشتگان حفظ کردند.
در پایان نشست نیز مژده لواسانی شعر دیگری از مجموعه جدید خود به نام «به چهلسالگیات رسیدهام» برای حاضران خواند، و سپس از او تقدیر شد.
نظر شما