به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، زخم‌های عادی، داستان آدم‌هایی است که امیدوار به تغییر هستند و این امیدواری تخیل نیست بلکه در شکل واقعی حقیقت پدیدار می‌شود. زخم‌های عادی داستان قوی شدن و قوی ماندن انسان‌هاست و این رمان شخصیت‌هایی متفاوت و متضاد دارد.

این کتاب تاملی بر یک پوست‌اندازی و نوسازی شخصیتی است که ناگهان خود واقعی‌اش را از دست می‌دهد.

شخصیت اصلی قصه که سوفیا نام دارد و داستان از زبان او بیان می‌شود، دختری مغرور است که در مراحل مختلف زندگی‌اش از جمله، خانواده، عشق، رفاقت، مسایل و مدیریت مالی، با مشکل روبه‌رو می‌شود. هر بار زخم می‌خورد و حس می‌کند زخم قبلی زندگی‌اش در برابر زخم‌های جدید، زخم‌های عادی محسوب می‌شوند. این روند ادامه پیدا می‌کند تا جایی که سوفیا می‌فهمد از خودش، اهدافش و آرمان‌هایش دور شده است.

همان جا تصمیم می‌گیرد همه‌چیز را عوض کند. او تازه می‌فهمد که تمام آسیب‌ها و زخم‌های زندگی‌اش در مقابل از دست دادن خودش زخم‌های عادی محسوب می‌شوند و به خودشناسی می‌رسد.

او در هزارتویی از رهایی، تنهایی، از دست‌دادن و شکست‌ پیش می‌رود تا جایی که می‌بیند خودش را از دست داده و همان‌ جا تصمیم می‌گیرد محکم و قوی سر پای خودش بایستد.

در جایی از کتاب آمده است:
«گاهی آدم‌ها عمداً مهّم‌ترین شخص زندگی‌شان را ترک می‌کنند تا او مجبور شود اعتراف کند که بدون تو نمی‌توانم زندگی کنم. لطفا برگرد.»

با مطالعه‌ این کتاب، تمام زخم‌های زندگی زخم عادی محسوب می‌شوند و این روند ادامه دارد تا زمانی که هنوز خودتان را از دست نداده‌اید.