منصور ضابطیان در مراسم جشن امضا کتاب «استامبولی» در قم با بیان این مطلب که کتاب نوشتن برایم اهمیت ویژهای پیدا کرده است گفت: در کتاب «استامبولی» هدف این بوده است که وجه دیگری از شهر را برای مخاطب بیان کنم.
ضابطیان در پاسخ به این پرسش که بازخورد اهالی شهری که کتاب درباره آنها نوشته شده است به چه صورت بوده است، گفت: خیلی کم. چراکه کتابها ترجمه نشده است و من برای مخاطب فارسیزبان این کتابها و سفرنامهها را نوشتم بههمین دلیل شاید خیلی برای آنها جذاب نباشد اما وقتی متوجه میشوند که کتاب درباره کشورشان نوشته شده خیلی هیجانزده میشوند و چون به زبان فارسی آشنایی ندارند طبیعی است که با کتابها ارتباط برقرار نمیکند.
وی افزود: در کتاب «استامبولی» هدف این بوده است که وجه دیگری از شهر را برای مخاطب بیان کنم؛ اینکه شهرها آن چیزی نیست که تورها به شما معرفی میکنند و البته هرکسی ممکن است از این تفریحات استفاده کند؛ اما پیشنهاد من این است که شهرها را از زوایای دیگر هم بشناسیم. شهرها، تاریخ و آداب دارند و مردمانش خیلی جاها شبیه ما زندگی میکنند اما خواستم یکجوری به مخاطب ایرانی درباره انواع سفر بگویم؛ بهعبارت دیگر از جزئیات یک شهر، یاد بگیرد. این شکل فرهنگی سفر کردن علاقهمندی من است.
ضابطیان ادامه داد: زمانی شروع کردم به نوشتن که هنوز درست و حسابی سوادی نداشتم. آن موقع که بچه بودیم یک عکس برگردانهایی بود که حرارتی بودند. من دفترهای سفید میگرفتم و داخل هر صفحه یک عکسبرگردان میچسباندم و اطرافش نقاشی میکشیدم و برایش قصهای درست میکردم؛ این علاقهمندی سالها در من بود، البته خانواده هم بیتاثیر نبود چراکه برایم کتاب هدیه میگرفتند و بعدها انشا برایم جالب شد و همینطور ادامه داشت و جرقههای نوشتن در من به وجود آمد. در دانشگاه، سینما خواندم و بعدها با مطبوعات کارم را ادامه دادم.
نویسنده سفرنامه «استامبولی» اضافه کرد: من نوشتن را با کتاب شروع نکردم. اگر کتابهای اول من را ببینید مجموعهای از گزارشهایم در مطبوعات بود و بعد تبدیل به کتاب شد. استقبال از کتاب آنقدر زیاد شد و تقاضا برای اینکه مقداری مفصلتر بنویسم باعث شد من بهعنوان تولید یک کتاب سراغ یک سفر بروم. بنابراین بعد از آن میبینید هر کتاب مستقل است تا بتوانم با جزئیات بیشتر درباره یک کشور یا شهر بنویسم. از اینجا بود که کتاب نوشتن را جدی گرفتم.
وی در پاسخ به اینکه انگیزه سفر در او کم شده یا نه، جواب داد: انگیزه سفر در من نهتنها کم نشده که زیاد شده است، مخصوصاً وقتی در این نوع جمعها حضور پیدا میکنم. وقتی میبینم از یک کتاب استقبال میشود عصبی میشوم از اینکه باید الان جایی باشم که کتاب بنویسم، البته رویکردهایم تغییر کرده. هنوز هر کتابی که چاپ میکنم، مخاطب یک مارکوپلو هم میگیرد اما این کتاب الان از خودم خیلی دور است. الان نگاهم به سفر تغییر کرده اما علاقهمندیام به سفر همچنان در من وجود دارد.
این کارگردان تلویزیون بیان کرد: من بارها گفتهام وقتی شما را به تلویزیون میشناسند خوشحال میشوم اما وقتی میآیند میگویند کتابتان را مطالعه کردهایم یا فلان مطلب را از شما خواندهایم پرواز میکنم چون وقتی بحث تلویزیون است خیلی انتخابی صورت نمیگیرد اما وقتی میرود کتاب را میخرد به این معناست که مخاطب پول پرداخت کرده تا اندیشه تو را بخواند. درباره مطبوعات و کتاب هم اینجا اضافه کنم که بخش مطبوعاتی خیلی لذتبخش بود، آن هم در دورانی که مطبوعات دوران طلایی خودش را سپری میکرد اما مطبوعات باد هواست یک روز هست و بعد میرود اما کتاب میماند و به آن رجوع میشود. ممکن است الان کسی گفتوگوهای مطبوعاتی من را به یاد نیاورد اما به کتابها رجوع میشود. در بین همه اینها، کتاب نوشتن برایم اهمیت ویژهای دارد.
وی در پاسخ به خبرنگار ایبنا از تجربه حضورش در قم و گفتوگو با اهالی کتاب، گفت: برایم مایه افتخار بود که در دو جمع کاملاً متفاوت در قم بودم. جمعی که بیشتر بهدنبال شناخت از تجربه زیستی و زندگی من بود و جمعی که بیشتر کتابهایم را دنبال میکرد و بهدنبال آگاهی از سفرنامه بود. چیزی که برایم هیجانانگیز بود تعداد بالای آدمهایی بود که این موضوعات برایشان جذاب بود و درک عمیقی که مردم قم نسبت به زندگی دارند و این همه مدرن و پیشرو بودن در زندگی برایم جالب بود.
نظر شما