در نشست نقد و بررسی کتاب زنان جهادگر ملارد مطرح شد
دفاع مقدس راویان مردمی ندارد/ تاکید بر نقش زنان جهادگر در «ما هم جنگیدیم»
رحیمی گفت: بیشتر راویان انقلاب اسلامی رجل سیاسیاند و ما راویان مردمی نداریم. ما روستایی مانند ملارد داریم که بالای 100 شهید دارد و هشت سال زنان جهادگر در این روستا از پشت جبهه کمک کردند اما روایتی از آنان نداریم.
نرجس توکلی در ابتدای این نشست توضیحاتی درباره این کتاب ارائه کرد و گفت: مصاحبههای کتاب توسط آقای رحیمی انجام شد و بسیاری از راویها کسانی هستند که آقای رحیمیبا آنها ارتباط نزدیک داشته است.
او افزود: ایشان با این زنان مصاحبه کردند و متن مکتوب آن شامل هزار صفحه به دست من رسید. ابتدا فکر کردم این مصاحبهها را در چه قالبی پیاده کنم که برای خواننده هم جذاب باشد. به هر حال پس از چند سال تلاش کردم با یک فضا سازی و محور قرار دادن زنان داستان با نگاهی به مشکلات آنها خواننده را با کتاب همراه کنم.
توکلی با بیان اینکه کتاب روایت گونه است و به صورت داستانهای مینی مال است افزود: البته تمامی روایتها مبتنی بر واقعیت است. این اثر 8 راوی اصلی و 13 راوی فرعی دارد. البته راویهایی بودند که تک خاطره داشتند و من تلاش کردم این خاطرات را بیان کنم.
او درباره ارتباط با راویان کتاب توضیح داد: من خانم کندری را در سال 85 دیدم و از همان زمان ارتباط داشتیم. با سایر روایان کتاب هم به صورت تلفنی ارتباط داشتم. خاطرات این راویان در یک برنامه تلویزیونی هم ضبط شد. از سوی دیگر برخی از خاطرات کتاب را به صورت تکمیلی در گفت و گو با راویان تکمیل کردم.
رسولی نیز در ادامه این نشست طی سخنانی یاد برخی از راویان کتاب که از دنیا رخت بر بستند گرامیداشت و گفت: من از مادر بزرگوارم آغاز میکنم چون مشوق ما بودند و خودشان بزرگ شده تهران بودند. ایشان میگفت ما چون در سختی بزرگ شدیم زمانی که ما را به ملارد آورده بودند، دقت داشتند که ما ارتباطمان با دوستانمان، معلمان و ... کنترل شود. چون برخی از معلمان در ابتدای انقلاب هنوز سیستم قبلی را داشتند.
او ادامه داد: همچنین مادر روی آثاری که مطالعه میکردیم نظارت داشتند. شبها که برق میرفت ما مجبور بودیم با همان سر کنیم و کتاب بخوانیم. بنابراین سر کتاب خواندن در خانه ما دعوا بود قبلا کتاب نبود اما عطش مطالعه داشتیم ولی الان کتاب فراوان است و عطش مطالعه کم.
رسولی گفت: مادرم خودشان از زنان جهادگری بودند که با مشغلههای فراوان اما در این حوزه فعالیت میکردند. بنابراین ما در دوران کودکی به همراه مادرمان همواره تلاش داشتیم که به صورت مرتب و روزانه کتاب بخوانیم.
رحیمی نیز در ادامه این نشست درباره روند تدوین کار توضیح داد و با طرح این سوال که کتاب چه میخواهد بگوید افزود: این کتاب با ما حرف میزند و میگوید که ما بسیاری از این سوژهها داریم که در تاریخ نگاری انقلاب اسلامی وجوددارد اما مغفول مانده است.
او ادامه داد: من به شهرها و روستاهای مختلف سفر کردم و دیدم ما چه قدر مردمی را که انقلاب کردند سانسور کردیم. شاید باید به حرف امام عمل میکردیم و تودههای مردم را روایت میکردیم. ما به جریان تاریخ نگاری انقلاب اسلامی نقدی داشتیم.
به گفته این محقق تاریخ انقلاب، بیشتر راویان انقلاب اسلامی رجل سیاسی است و ما راویان مردمی نداریم. ما روستایی مانند ملارد داریم که بالای 100 شهید دارد و هشت سال زنان جهادگر در این روستا از پشت جبهه کمک کردند. از سوی دیگر روایت ما از انقلاب اسلامی سیاسی بوده و تاریخ سیاسی را روایت کردیم و تنها به رفت و آمد جریانها اشاره کردیم و روایت و فرهنگی ـ اجتماعی از انقلاب نداریم در حالی که این هستههای مردمی پیشران انقلاب بودند.
او یادآور شد: این سوژهها میتوانسته دستمایه فیلمهای سینمایی قرار بگیرد. به هر حال دشمن دشمنی میکند اما ما کم کاری کردیم و سینمای ما کم کاری کرده و به سراغ این سوژهها نرفته است.
او با بیان اینکه ما روایت مینیاتوری از انقلاب اسلامی و جنگ داریم افزود: ما به جای اینکه به همه راویان انقلاب و جنگ نقش بدهیم و در دل روستاها و شهرها برویم و آدمهای انقلاب را روایت کنیم تنها به برخی افراد بسنده کردیم.
رحیمیبا اشاره به اینکه زنان با اینکه نقش مهمی در تاریخ جنگ داشتند اما روایت نشدند متذکر شد: ما وقتی میخواهیم دفاع مقدس را روایت کنیم کتابهایمان فقط روی خط مقدم سوار میشود و اساسا به زنان پرداخته نشده و برای همین تلاش کردیم در کتاب به این زنان نقش جدی تری بدهیم.
رحیمیگفت: ما در دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی بخشی با عنوان تاریخ شفاهی داریم و در آن به موضوعات مختلف پرداخته میشود. در سال 94 ما رصدی از فعالیتهای پشتیبانی جنگ در فضای مجازی داشتیم. روز دوم عید از من پرسیدند که زنان جهادی روستای ملارد چه کسانی هستند؟ من در این باره کارم را شروع کردم و پرس و جو کردم و به مهین خانم رسیدم. بعد فکر نمیکردم با دریایی از خاطرات و آدمها مواجه شوم. یادم هست این مصاحبه را در مجله امان منتشر کردیم و بعد از فروردین ماه 50 ساعت مصاحبه با 13 نفر از شخصیتها گرفتیم. سخت ترین سوژه ما شمسی خانم بود چون مشهد بودند و من تلفنی با ایشان ارتباط داشتم تا در نهایت در ماه رمضان همان سال ایشان را مجاب کردیم تا با دوربین ما مصاحبه کنند.
رحیمیادامه داد: حجم مصاحبهها بالا بود و رویکرد ما هم ثبت واقعه بود و از اول به دنبال چاپ چنین کتابی نبودیم اما بیشتر هدفمان مستندسازی بود. خانم توکلی هم به همین دلیل اذیت شدند و به هر حال با تلاش ایشان در روایت سازی این کتاب منتشر شد.
او با اشاره به اینکه ما نگاه هویتی به این شخصیتها داشتیم یادآور شد: تلاش کردیم این افراد را رسانه ای کنیم. ما از این زنان درخواست کردیم نان شیرینی که برای جبهه میپختند برای فیلم سازان جوان انقلاب تهیه کنند. ما هم هیچ حمایتی نکردیم و خودشان چنین اقدامی را انجام دادند. بعدها دوستان ما در جشنواره عمار از ما درخواست کردند از این زنان برای خاطره گویی در شبهای انقلاب و برنامهها دعوت کنیم. پس از آن برنامه تلویزیونی با عنوان «گنج» از این زنان جهادگر ملارد ساختیم. این کار هم خیلی دیده شد.
رحیمی گفت: من اخیرا به دوستانمان در ملارد پیشنهاد کردم که از المان زنان جهادی ملارد استفاده کنند و این را جز المانهای شهری آن بخش قرار دهند. این المان میتواند پیوست فرهنگی خوبی در این باره باشد. ضمن اینکه کتاب حاضر هم جز پنج اثر پرفروش انتشارات راه یار بود و مخاطبان از آن استقبال کردند.
او با تاکید براینکه تاریخ شفاهی حجاب معاصرت را از بین میبرد گفت: تاریخ شفاهی به ما نگاه هویتی میدهد. گذشته ما در ملارد شمسی خانم، مهین خانم ... هستند. این یک هویت جمعی برای ما ایجاد میکند. من به رئیس آموزش و پرورش ملارد پیشنهاد دادم در آموزش دفاعی این کتاب تدریس شده و از دانش آموزان خواسته شود این کتاب را بخوانند.
رحیمی در پایان گفت: مهمترین وظیفه ما، معرفی این اثر است. این کتاب یک فریاد بود که بگوید این پادشاه لخت است. متاسفانه سینمای دفاع مقدس ما بیشتر تخیلی است و بعضا بازنمایی زنان در این دوره درست نیست. این کتاب فریادی بود که نشان دهد نقش واقعی زنان در دوران جنگ چگونه بوده است.
حنطه زاده دیگر سخنران این نشست بود. او درباره این اثر با اشاره به ادبیات تاریخ شفاهی جنگ در ایران گفت: طرح جلد کتاب موفق است و من مطالعه این اثر برایم جذاب بود. همان زمان با نویسنده کتاب ارتباط گرفتم و ایشان کار قابل تقدیری در این باره انجام داده است.
او افزود: در تاریخ شفاهی انتخاب سوژه و رویکرد اهمیت دارد و این کتاب از این منظر بسیار قابل تقدیر است. در این کتاب کلیشههای موجود شکسته شد. از سوی دیگر با توجه به فرمان امام خمینی برای جهاد سازندگی باید بگویم این جهاد باعث شد انقلاب تا دل روستاها برود و از ظرفیتهای مردمیبرای حمایت از جنگ استفاده شود.
حنطه زاده یادآور شد: ما همواره متکی به دولت هستیم اما روایتهای جنگ به ویژه این کتاب نشان میدهد میتوانیم از ظرفیتهای مردمیاستفاده کنیم.
بخش پایانی این نشست به پرسش و پاسخ حاضران اختصاص داشت. موجز بودن روایتها به همراه جذابیت داستانی موجود در کتاب، طراحی موثر روی جلد، پرداختن به سوژه زنان به عنوان راویانی که کمتر به آنها پرداخته شده، استفاده از طنز برای جذاب کردن کتاب، شناخت ملارد از طریق کتاب و راویان آن و نیز معرفی گلزار شهدای ملارد به عنوان یکی از بزرگترین گلزارهای شهدای کشور، ترویج روحیه همکاری، وطن دوستی و نوع دوستی از طریق بیان روایات و ... از جمله نکاتی بود که حاضران در این نشست درباره این اثر به آن اشاره کردند.
نظر شما