شنبه ۱۸ تیر ۱۴۰۱ - ۱۳:۲۶
ادبیات کودک را ساده نبینیم

فریبا حیدرپور، به‌مناسبت روز ادبیات کودک و نوجوان نوشت: «ادبیات کودک، الزاما ساده‌تر نیست و از نظر هنری در مرتبه پایین‌تر از جریان عمده ادبی قرار ندارد؛ بلکه فقط متفاوت است. باید بپذیریم و درک کنیم که ادبیات کودک، شاخص‌های زیبا‌شناسی ویژه‌ خود را دارد.»

خبرگزاری کتاب ایران‌(ایبنا) در خوزستان، فریبا حید‌پور، عضو شورای کتاب کودک: «18 تیر‌ماه، سالروز درگذشت مهدی آذریزدی، نویسنده برجسته کودک و نوجوان از سوی شورای عالی انقلاب فرهنگی و به پیشنهاد شورای فرهنگ عمومی، به‌عنوان روز رسمی ادبیات کودک و نوجوان در کشور نام‌گذاری شده است. این روز فرصتی ایجاد می‌کند تا به این بهانه، نگاه جدی‌تر به کودکان و نوجوانان داشته باشیم و از نگاه مداخله‌گر برزگسال که سالیان درازی بر دوش کودک و نوجوان سنگینی می‌کند، دوری کرده و اجازه دهیم کودک و نوجوان با حس امنیت و تفکر خلاق و انتقادی مسیر  و آینده خود را پیدا کند.

به اعتقاد کارشناسان حوزه روان‌شناسی و جامعه‌‌‌شناسی، کودکی، مهم‌ترین دوران زندگی هر شخص قلمداد می‌شود. غالباً رفتارهای دوران بزرگسالی افراد، براساس تجربه‌های دوران کودکی آن تفسیر می‌‌شود. امروزه، جامعه به قدری به ناپایداری دوران کودکی و همچنین وجود کتاب‌های کودکان عادت کرده که اهمیت هر دو موضوع را از یاد برده است. هر دو مفهوم «دوران کودکی» و «کتاب‌‌های کودک» در نگاه کنونی جامعه پدیده‌هایی به نسبت نو هستند که از آنچه دو قرن پیش در جامعه وجود داشت، فاصله بسیار دارند؛ علاوه براین سیر تکاملی ادبیات کودک پس از ادبیات بزرگسالان و شکوفایی صنعت کتاب کودک در نیمه دوم قرن نوزدهم آغاز شد. ارتباط بین این دو حقیقت، تصادفی و بی‌اهمیت نیست؛ زیرا شکل‌گیری مفهوم کودکی، شرط لازم برای تولید کتاب‌های کودکان بود. به میزان سیر تکاملی، روش‌های تکامل، ادبیات کودکان را تعیین می‌کرد.

همه عوامل تاریخی، اجتماعی و ارتباطی در شکل‌دهی زیبا‌شناسی ادبیات کودک مشارکت دارند. ادبیات کودک، هرچند مستقیم واقعیت خودمان را بازتاب می‌دهند و ارزش‌های ایدئولوژیک را می‌سازند، این قابلیت را نیز دارد تا تاثیر قوی برذهن  ـ مخاطب ـ بگذارد؛ همچنین شور و احساس‌ را برانگیزاند. رویکرد اساسی ادبیات کودک، با جریان عمده ادبی متفاوت است؛ از منظر تاریخی و اجتماعی؛ همچنین پیوستگی شدیدی با تعلیم و تربیت دارد. ادبیات کودک، الزاما ساده‌تر نیست و از نظر هنری در مرتبه پایین‌تر از جریان عمده ادبی قرار ندارد؛ بلکه فقط متفاوت است. باید بپذیریم و درک کنیم که ادبیات کودک، شاخص‌های زیبا‌شناسی ویژه‌ خود را دارد؛ اینکه ادبیات کودک، چگونه می‌تواند برای مخاطب جداب و وسوسه برانگیزاننده، همچنین آگاهی‌بخش باشد، درهای اکتشاف را بگشاید و اوقات جادویی و پایان‌ناپذیر از ماجراجویی و لذت فراهم آورد.

بار سنگین آشنا کردن کودکان با جادوی کتاب، بر دوش بزرگسالان است؛ اینکه کتاب تا چه اندازه در زندگی کودک چشمگیر باشد، بستگی به شگرد و تلاش بزرگسالان دارد. بزرگسالان، کتاب در اختیار کودکان قرار می‌دهند و با ورود به دنیای ادبیات، میراث ادبی، که در برگیرنده شعرهای کودکانه، داستان‌های تصویری و قصه‌های عامیانه است، را منتقل می‌کنند. 

تجربه‌های گوناگونی که در پیوند با ادبیات به دست می‌آید، نه‌تنها به رشد فردی، بلکه به احساس شادی و لذت نیز منتهی می‌شود. بدون ادبیات، بیشتر کودکان نمی‌توانستند تجربه سفر به جاهای دور و ناشناخته را کسب کنند. داستان‌های تاریخی فرصت‌های استثنایی زندگی درگذشته را برای کودکان فراهم می‌آورند و داستان‌های علمی- تخیلی آن‌ها را به تأمل و اندیشه درباره آینده وا‌می‌دارند. داستان‌های واقع‌گرای نو، کودکان را نسبت به شناخت انسان امروزی و رابطه‌اش با محیط زیست کنجکاو می‌کنند؛ کودک به کمک ادبیات با شیوه‌های برخورد انسان‌ها به دشواری‌های زندگی خود آشنا می‌شود و از شخصیت‌های داستان‌ها می‌آموزد که چگونه با گرفتاری‌های مشابه برخورد کرده و احساس‌ دیگران را درک کند.»

در هر بحثی درباره ارزش‌های ادبیات، باید بر نقش آن در رشد و پرورش، همچنین گسترش دامنه تخیل تاکید کرد. کودکان با کتاب به دنیاهایی سفر می‌کنند که بر تجربه‌های مبتنی بر تخیل آن‌ها می‌افزاید. با الهام از همین تجربه‌هاست که کودکان به نوشتن یا بازگو کردن قصه‌های ساخته و پرداخته ذهن خود و یا بازی‌های نمایش خلاق، برانگیخته می‌شوند. آفرینش ادبی و تصویرگری هنرمندانه، همانند آنچه که در کتاب‌های تصویری و کتاب‌های داستانی مصور یافت می‌شود، می‌تواند در افزایش حساسیت نسبت به درک هنری و زیبا‌شناختی کودکان تاثیر بسزایی داشته باشد.»

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها