محمدیان گفت: در تربیت کودکانمان به دو مقوله وسعت و مکنت توجه کنیم چراکه قرآن در اینباره میگوید: «هیچ تکلیفی خارج از وسعت نیست.»
حجتالاسلام محمدیان در ابتدای این نشست درباره کتاب «همپای کودک» گفت: به عنوان نکته اول باید بگویم عنوان کتاب بسیار گیراست و من را یاد یک روایت نبوی میاندازد که پیامبر اکرم(ص) میفرماید: «هرکس کودکی داشت باید با او کودکی کند و با او همپا باشد».
وی افزود: باید اضافه کنم که انتخاب این عنوان برای کتاب بسیار الهامدهنده و هوشمندانه است؛ چراکه معمولا کودکان زیر شش سال علاقهای به بیرون رفتن با والدین خود ندارند به این خاطر که یا آنها را در آغوش نمیگیریم یا تندتند در حال حرکت هستیم و بچه به جز زانوهای ما جایی را نمیبیند به همین جهت تجربه ناخوشایندی دارند لذا این همپای کودک شدن بسیار ضروری است. نکته دیگر این است که پورحسین در ده فصل کتاب سعی کرده است مخاطب را گام به گام به کارهایی که باید انجام دهد نزدیک کند.
محمدیان ادامه داد: جملهای در پیشگفتار کتاب آمده است که میگوید «کودک، کودک است مینیاتور بزرگترها نیست» عبارت این است که ما در تربیت کودک معماری انجام میدهیم که این نکته به شدت قابل تامل است ، معماری کردن چیزی را ساختن نیست بلکه ساختهها را موزون و میزان کردن است.
محمدیان درباره تربیت دینی گفت: در مباحث تربیتی دینی جملهای داریم که میگوید انسانها همانند معدنهای طلا و نقره هستند و مربیها و والدین باید این طلا و نقرهها را استخراج کنند یعنی اول باید لایروبی اتفاق بیفتد تا بعد آن استعداد شکوفا شود و شخصیت نهفته در آن معدن خود را نمایان کند پس ما نیز قصد و هدفمان موزون و میزان کردن است دقیقا همان کاری که معمار در عمران انجام میدهد.
وی افزود: موضوع مهم دیگری که قابل توجه است بحث چیستی و کیستی در کتاب است که نویسنده کتاب سعی کرده بگوید بین کودک و انسان یک رابطه عموم و خصوص مطلق حاکم است یعنی کودک انسان است از این جهت که کیست؛ اما از آن جهت که چیست متفاوت است شاید این توصیه که همپای کودک باشیم این است که به چیستی کودک توجه داشته باشیم و خودمان را همگام با او کنیم.
محمدیان درباره همپایی با کودک گفت: همپا بودن با کودک بسیار مهم است چراکه که ما نمیتوانیم انتظاراتی که از یک فرد بالغ داریم را از یک کودک نیز داشته باشیم بعضی از پدر و مادرها سعی دارند آن آرزوهایی که به آنها دست یافتند و نیافتند را حتما کودکانشان به آنها دست یابند و چون خودشان دیر کردهاند سعی دارند کودکانشان خیلی سریع به آن آرزوها برسند و همین موضوع باعث اختلال در تربیت میشود.
وی افزود: باید در تربیت کودکانمان به دو مقوله وسعت و مکنت توجه کنیم چراکه وسعت و مکنت در تعیین تکلیف مهم است که قرآن کریم دراین باره میگوید: «هیچ تکلیفی خارج از وسعت نیست».
وی ادامه داد: درست است که نام یک کودک و بزرگسال را انسان میگذاریم؛ اما تکلیفهای ما به عنوان انسان یکسان نیست چراکه تکلیفی که پدر و مادر دارد کودک ندارد چون هنوز به آن درجه از توسعه شخصیتی نرسیده است و دارای یکسری ظرفیتهای رها نشده است که احتمال این وجود دارد زمانی که این ظرفیتها رها شود از والدین و مربیان خود نیز فراتر رود.
محمدیان درباره مسئله مکنت گفت: مسئله مکنت بسیار مهم است زمانی یک انسان بالقوه دارای استعدادی است؛ اما بالفعل موقعیت شکوفایی آن را ندارد یعنی توانایی انجام کاری را داریم؛ اما موقعیت بروز و نمایان کردن آن را نداریم لذا این نکته در تربیت کودک نیز بسیار موثر است.
وی افزود: در مسئلهای که با نویسنده کتاب نظرم متفاوت است بحث تربیت دینی است که به نظرم موضوعی که به آن اشاره شده است تربیت معنوی است حالا چرا من با عنوان تربیت دینی مخالفم این است که تربیت دینی خودش یک الگو و روش است یعنی دین مدلی برای تربیت اقتصادی، سیاسی و جنسی دارد و خود پایه تمام اینها محسوب میشود.
وی ادامه داد: به همین جهت در ادبیات بحثهای متداول تربیتی هر زمان صحبت از آموزشهای دینی یا رفتارهای دینی شده است نام آن را تربیت دینی گذاشتهاند یعنی اگر کسی نماز بخواند یا دعای کمیل بخواند میگویند تربیتش دینی شده است درصورتی که از لحاظ اقتصادی اصلا دینی نیست و از آن منشها عبور هم نمیکند خیلی هنر کنیم نام این کارهایی که انجام میدهیم را تعلیمات دینی بگذاریم یعنی ما انسانی را تربیت نمیکنیم که به همه اصول مقید و متدین باشد اگر کسی ادعا میکند که دینی تربیت شده است باید اقتصادش و معیشتش هم دینی باشد که تفاوت نظرم با نویسنده دقیقا در همین موضوع است.
محمدیان درباره روان و قابل فهم بودن کتاب گفت: در مجموع کتاب قابل فهم و ساده برای همه است و همه قشر جامعه میتوانند از آن بهرهمند شوند. نکته دیگر این است که پورحسین بیان متین و مستند را به زبان اختصار بیان کرده تا زمان مخاطب گرفته نشود که هنرنمایی او را نشان میدهد و به عنوان نکته آخر باید بگویم که کتاب با دستور زبان فارسی هماهنگ است یعنی قابل ویرایش نیست.
رضا پورحسین در ادامه این نشست گفت: در کنار بیست و چهار سال تدریس روانشناسی کودک، سخنرانیها برای والدین و مربیان را در مدارس قبول میکردم سوالی که همیشه میشنیدم این بود که ما باید چه کار کنیم؟ و من نیز تمام سعیام در آسیبشناسی بود که بدانم چرا این همه پرسش بدیهیات وجود دارد و چرا مربیان و والدین در تعلیم و تربیت کودکان دچار مشکل هستند.
وی افزود: اغلب فکر میکنیم دنیای کودک دنیای سادهای است و احساس میکنیم هر زمان که بخواهیم میتوانیم وارد دنیای آنها شویم و با تحکم وارد متن آنها شویم در حالی که شواهد علمی، منابع تعلیم و تربیتی و منابع تعلیم و تربیت انسانشناسی الهی نشان میدهد که ورود به دنیای کودک کار سادهای نیست علیرغم اینکه به راحتی میتوان وارد دنیای یک بزرگسال شد.
پورحسین درباره تربیت دینی گفت: جمله «کودک، کودک است نه مینیاتور بزرگترها» دقیقا مبتنی بر تعلیم و تربیت اسلامی است و نوعی نگاه فطرینگر را در کنار نگاه طبیعتنگر مطرح میکند در نگاه طبیعتنگر انسان لوح سفید است که از فلسفه غربی میآید؛ اما در نگاه فطرینگر کودک لوح سفید نیست در کنار تجهیزات زیستی و غریزی دارای فطرت است.
وی افزود: فطرت خداگرایی، فطرت دوستی و زیبایی و فطرت نیکوییپسندی جز شاهکلید فطرتها هستند. به تعبیر پیاژه زمانی که کودک متولد میشود واجد هیچ توانایی نیست؛ اما کودک واجد فطرت است.
این نویسنده افزود: نکته دیگر این است که آموزش به معنای آموزش دینی لزوما به معنای تغییر در رفتار نیست برای اینکه رفتار دینی را مطرح کنم گفتم که باید شاکله بسازیم این شاکله نیز در زمان و مکان است اگر کودک و انسان در مقابل زمان و مکان قرار بگیرند واین موضوع را درک کنند واجد تربیت دینی میشوند و شاکله شکل میگیرد و رفتار از این شاکله صادر میشود.
پورحسین درباره معنویت و معناگرایی گفت: معنویت از معناگرایی که از روانشناسی غربی آمده و مرسوم شده قابل تفکیک است. معنویت بدون درنظر گرفتن خداوند در ذهنمان قابل تصور نیست و باید دانست که معناگرایی با معنویت بسیار متفاوت است یعنی معنویت یک احساس نیست حتما باید به یک رفتار منجر شود و آداب و احکام رفتار انسانی یک رابطه علت و معلولی با معنویت انسانی دارد.
وی افزود: تعریف شاکله این است که تاثیر ظاهر بر باطن و تاثیر باطن بر ظاهر شاکله ایجاد میکند و این دقیقا مبنای تعلیم و تربیت اسلامی است یعنی اگر ظاهر انسان ساخته شود باطن آن آدم هم ساخته میشود.
پورحسین به عنوان سخن پایانی گفت: فکر میکنم اگر مربیان این کتاب را بخوانند یک درسنامهای برای آنها میشود و میتواند به آنها در تعلیم و تربیت کودکان کمک کند. این کتاب در کنار پشتوانه علمی که دارد میخواهد به نقد انسانشناسی الهی نیز بپردازد و هدفم دقیقا همین بود و دوست داشتم که کتاب بیشتر جنبه ترویجی داشته باشد چیزی که امروزه کمتر شاهد آن هستیم.
نظر شما