29 تیرماه گرامیداشت یاد پروفسور محمدحسن گنجی، پدر علم جغرافیای ایران
خانه جغرافیا را نجات دهید/ بزرگمردی که هرگز مشابه نداشت
علی محمدپور گفت: اتحادیه انجمنهای علوم جغرافیایی کشور در حال مذاکره با شهرداری است تا هر چه سریعتر مشکل خانه جغرافیا برطرف شود و وضعیت روشن شده و خانه جغرافیا از بلاتکلیفی خارج شود.
خوشنامی و عزتش به پایان نرسید
دکتر کیانوش کیانی، مشاور عالی و امور بینالملل مرکز دایرهالمعارف بزرگ اسلامی درباره پدر جغرافیای نوین ایران گفت: پروفسور محمدحسن گنجی ۲۱ خرداد ۱۲۹۱ در بیرجند به دنیا آمد و ۲۸ تیر ۱۳۹۱ در منزل شخصی به علت زمینخوردگی و بر اثر خونریزی مغزی از دنیا رفت. استاد ممتاز جغرافیا در دانشگاه تهران و بنیانگذار جغرافیای نوین و هواشناسی در ایران بود. او همچنین عهدهدار مقام معاونت اول سازمان جهانی هواشناسی و عضو شورای اجرایی آن و مسوول راهاندازی و اولین رییس دانشگاه بیرجند بین سالهای ۱۳۵۶ تا ۱۳۵۷ بود.
کیانی افزود: گنجی، دوره دبستان و دبیرستان را در بیرجند و دوره آموزش عالی را در تهران (دارالمعلمین عالی، ۱۳۰۹–۱۳۱۲)، انگلستان (۱۳۱۲–۱۳۱۷) و ایالات متحده آمریکا (۱۳۲۳–۱۳۳۱) در رشته جغرافیا با تأکید بر اقلیمشناسی گذراند. پایاننامه او درباره آب و هوای ایران بود. او از سال ۱۳۱۷ تا ۱۳۵۴ در دانشگاه تهران به تدریس اشتغال داشت و نخستین کسی بود که جغرافیای نوین را وارد برنامههای دانشگاهی ایران کرد. وی مراحل دانشگاهی را از دبیری تا معاونت دانشگاه طی کرد و در سال ۱۳۵۴ با اخذ درجه استادی ممتاز دانشگاه تهران بازنشسته شد. او بنیانگذار هواشناسی در ایران بود و از سال ۱۳۳۵ تا ۱۳۴۷ مدیریت اداره کل هواشناسی را عهدهدار بود.
مشاور عالی و امور بینالملل مرکز دایرهالمعارف بزرگ اسلامی بیان کرد: در همین ایام ۴ سال ریاست منطقه آسیا را در سازمان هواشناسی عهدهدار بود و تا پایان عمر، رابطه خود را با آن سازمان حفظ کرد. وی چندین کتاب - از جمله اطلس اقلیمیِ ایران - و بیش از صد مقاله به زبانهای فارسی و انگلیسی منتشر کرد و به همین مناسبت برنده جایزه ۲۰۰۱ سازمان هواشناسی جهانی شد. او مؤسس و اولین رئیس دانشگاه بیرجند نیز بود.
کیانی در ادامه گفت: در تاریخ سوم آذرماه ۱۳۹۰، منزل مسکونی محمدحسن گنجی توسط معاونت اجتماعی - فرهنگی شهرداری منطقه ۷ تهران خریداری و به خانه جغرافیا تبدیل شد.
وی افزود: گنجی، عضو شورای عالی دایرهالمعارف بزرگ اسلامی بود و دهها عنوان افتخارآمیز دیگر هم داشت. او به راستی دانشمند و جغرافیدانی بیبدیل و کمنظیر، تأثیرگذار و در عین حال بی ادعا بود. با این همه؛ روحیه پرسشگری به عنوان کلید یادگیری، دانشدوستی و دانشافزایی، تعلیم و تعلم دائمی و مستمر، پرورش دادن و پر و بال دادن به دانشجویان و دانشپژوهان، خوشقلبی و پاکاندیشی و دهها صفات برجسته دیگر در او چنان بارز و برجسته بود که زبانزد خاص و عام بود. از سوی دیگر کبر و غرور، حسد و بخل، ریا و نفاق از او به دور بود. او کینه را نمیشناخت! گاهی کسانی را که به او ستم یا بدی کرده بودند، چنان گرم در آغوش میگرفت که مایه تعجب همه میشد. بر عکس عشق و دوستی و محبت را به خوبی میشناخت و مهربانی در وجودش موج میزد. هیچکس از دایره دوستی و محبت او خارج نبود. گویی همه فرزندان ایران را فرزندان خود میدانست و همانطور که ایران را دوست داشت، فرزندان ایران را هم دوست میداشت.
کیانی در ادامه بیان کرد: همواره اطلاعاتش را روزآمد میکرد و از جدیدترین مقالات علمی جغرافیایی که در نشریات داخلی و خارجی منتشر میشد با خبر بود و بهره میگرفت. در هر مجلس و محفلی و در هر همایش و سمیناری، مطالب علمی و گفتنیهای تازهای برای گفتن داشت. کنجکاویهایش انگار پایانی نداشت. از یک موضوع ساده یک نتیجهگیری دقیق میکرد. تا روزهای پایان عمر، حافظه قوی، روحیه بالا، امید به زندگی و تلاش و کوشش مثالزدنی، روح بلند و قلب مهربان، حضورپرثمر و اثربخش خود در جلسات و همایشهای علمی داخلی و خارجی را حفظ کرد.
وی افزود: آخرین سخنرانی علمی او در پاریس درباره عبدالعلی بیرجندی، منجم مشهور بود که با استقبال فراوان مستمعین روبهرو شده بود. این موضوع آخرین سفر کوتاه و خستهکننده را برایش به یک خاطره خوش و نقلکردنی تبدیل کرده بود و با شور و حال خاصی آن را بیان میکرد با تمام جزییات. آثار علمی و فراوان دکتر گنجی و شاگردان علمی وی، نام نیک او را همواره در ذهنها و خاطرهها زنده و جاوید نگه خواهد داشت و برای همیشه همچون ستارهای تابناک در آسمان ایران، جاودان و ماندگار خواهد درخشید.
افسانه هستیاش اگر پایان یافت/ خوش نامی و عزتش به پایان نرسید.
مدیریت خانه جغرافیا از سوی شهرداری به عنوان مالک و متولی
در ادامه دکتر جمال بافرانی، دانشآموخته جغرافیای سیاسی که شهردار منطقه 21 تهران در دوره ریاست دکتر محمدباقر قالیباف در شهرداری تهران بود نیز درباره پروفسور محمدحسن گنجی و خانه جغرافیا گفت: در بسیاری از کشورها منازل بزرگان و مفاخر کشور در رشتههای مختلف را به عنوان موزه حفظ و بازسازی میکنند و از آن استفاده میکنند. در ایران و به خصوص در تهران نیز با توجه به اینکه مرحوم گنجی، پدر علم جغرافیای نوین ایران و نخستین مدیرکل و بنیانگذار آب و هواشناسی در ایران بود و از طرفی هم من رشتهام جغرافیاست، پس علاقهمند بودم تا کاری برای ایشان انجام بدهم.
وی افزود: در 5 یا 6 سال آخر عمر گنجی تنها کسی که در همه موضوعات زندگی ایشان نقش داشت و ارتباط نزدیکی با ایشان داشت، من بودم. با توجه به اینکه ایشان بچهای هم نداشت، در سالهای آخر همسر دکتر مریض شد که با همفکری و حمایت دکتر قالیباف که رشته ایشان هم جغرافیا است، به این جمعبندی رسیدیم که پرستاری برای همسر ایشان و بعد برای خود ایشان بیاوریم. با همفکری بیشتر به این جمعبندی رسیدیم که منزل ایشان را تبدیل به خانه جغرافیا بکنیم تا محلی برای تردد اساتید جغرافیا و دانشجویان جغرافیا باشد. لذا منزل ایشان که یک منزل دوطبقهای در خیابان انقلاب و حوالی پیچ شمیران بود و حدود 80 سال پیش خود ایشان آنجا را ساخته و در آن زندگی کرده بود را از ایشان خریدیم و بازسازی اساسی کردیم و بسیار مایل بودیم که ایشان تا زنده هست در آنجا مستقر باشد.
بافرانی در ادامه بیان کرد: در حقیقت این منزل وقتی توسط شهرداری خریداری شد، واگذار شد به شهرداری تا شهرداری آنجا را ساماندهی و مدیریت کند و پاتوقی برای دانشجویان و اساتید جغرافیا باشد. در سال 95 با حضور معاون اجتماعی- فرهنگی شهرداری تهران که در آن زمان دکتر ایازی بود، خانه جغرافیا افتتاح شد. کتابخانه بسیار خوبی در طبقه دوم آنجا بود، اتاقها و کلاسهای آموزشی خیلی خوبی داشت. بسیاری از اشیاء و وسایل مربوط به جغرافیا و به خصوص برگهای آب و هواشناسی که خود دکتر گنجی داشت؛ در این خانه موزه چیده شد اما با پایان مدیریت دکتر قالیباف به نظر میرسد خانه جغرافیا تعطیل شده است و به ناچار بسیاری از کتابها و تالیفات دکتر گنجی به مرکز ایرانشناسی واگذار شد.
وی در ادامه گفت: شهرداری به عنوان مالک و متولی این کار باید نیرو بگذارد و مدیریت کند و این امور جریان داشته باشد و دانشجویان و اساتید در این خانه موزه حضور داشته باشند و از آن استفاده کنند. قالیباف به عنوان شهردار وقت تهران خیلی مشوق ما بودند.
بافرانی افزود: بعد از فوت ایشان در یک روز در ماه مبارک رمضان و در ماه مرداد، من ایشان را در سه جا تشییع جنازه کردم، ساعت هفت و نیم صبح در خانه جغرافیا که در آنجا 70 سال زندگی کرده بود و دوستان و همسایهها برای خداحافظی با ایشان آمدند، در ساعت 9 صبح در مرکز ایرانشناسی مراسمی بود و در ساعت 11 صبح در دانشگاه تهران تشییع جنازه شد و بلافاصله جنازه ایشان را فرستادیم به بیرجند و فردا اول صبح من و دکتر قالیباف برای تشییع جنازه ایشان به بیرجند رفتیم و در مراسمی باشکوه در بوستانی که به نام ایشان از قبل بنیان نهاده شده بود و توسط ایشان هم افتتاح شده بود، به خاک سپرده شد.
خانه جغرافیا یکی از 13 انجمن جغرافیایی کشور است
در ادامه دکتر محمدحسین پاپلی یزدی، استاد بازنشسته دانشگاه تربیت مدرس درباره زندهیاد پروفسور محمدحسن گنجی گفت: از سال 1346 خدمت گنجی بودم. خاطرات وی بسیار گسترده است. ایشان خاطرات خویش را هم به فارسی و هم به انگلیسی نوشته است که بخشی از این خاطرات توسط غلامرضا سحاب با نام «مرد جهانی» به چاپ رسیده است. ولی بخشی دیگر از خاطرات ایشان همچنان مانده و هنوز به چاپ نرسیده است. مقداری از کتابهایشان را به کتابخانه آستان قدس و تعدادی از نقشههایشان را هم به دانشگاه شهید بهشتی دادند. کارهای علمی ناتمام وی در دایرهالمعارف بزرگ اسلامی است.
وی افزود: بخش مهمی از خاطرات ایشان را که پیش من امانت بود، خواندهام. این خاطرات شامل تحولات سنت و مدرنیته، تحولات دولتهای مختلف، تحولات اداری، چگونگی ایجاد سازمان هواشناسی کشور، چون ایشان جزو بنیانگذاران سازمان هواشناسی کشور و مدتها رییس سازمان هواشناسی کشور و معاون وزیر راه بود، بخشی از خاطرات وی مربوط به زمانی است که رییس دانشگاه تهران بود و همینطور بخشی دیگر به خاطرات تاسیس دانشگاه بیرجند اختصاص دارد که ایشان بنیانگذار این دانشگاه بود و در کل خاطرات وی هم جنبه شخصی دارد و هم تحولات علمی کشور را دربردارد.
پاپلی یزدی درباره خانه جغرافیا بیان کرد: خانه جغرافیا منزل شخصی پروفسور گنجی بود که شهرداری تهران این خانه را خرید و این خانه یکی از 13 انجمن جغرافیایی کشور است و زیر نظر اتحادیه انجمن جغرافیایی کشور که ریاست آن را سردار سیدیحیی صفوی عهدهدار است، اداره میشود و از آنجایی که انجمن است، پس لزومی ندارد که همیشه باز باشد و هر چند وقت یکبار جلسه انجمن در آن تشکیل میشود.
تبدیل شدن خانه جغرافیا به یکی از مهمترین مراکز پژوهش
در ادامه پروفسور مرتضی هنری از شاگردان پروفسور گنجی که در دانشگاه تهران و دانشگاه ادینبورگ اسکاتلند درس خوانده و نخستین دانشجویی بوده که در رشته اکولوژی انسانی از دانشگاه ادینبورگ دکترا گرفته است، در یادآوری از پدر جغرافیای نوین ایران گفت: به دلیل همسایگی زادگاه من در خور بیابان و بیرجند و ارتباطی که از قبل بود ایشان را میشناختم. برای اولین بار گنجی را در سال 1346 دیدم. زمانی که وارد گروه جغرافیای دانشگاه تهران شدم، ایشان آن موقع مدیر گروه جغرافیای دانشگاه تهران بود. من رفتم و خودم را معرفی کردم. از آن روز تا سه روز پیش از درگذشت ایشان پیوند ما ادامه داشت.
وی افزود: بین سالهای 1346 تا 1352 شاگرد دکتر گنجی بودم یعنی دوره لیسانس و فوق لیسانس دانشگاه تهران. بعد از آن رفتم در سازمان جغرافیایی کشور تا دوره خدمت وظیفهام را بگذرانم. زمانی که اولین کتاب من «اوسونگون -افسانههای مردم خور» به وسیله مرکز مردمشناسی چاپ شد، دکتر گنجی بیش از خود من خوشحال بود، چون ایشان اهمیت چاپ کتاب را بیش از من میدانست. بعد از آن برای ادامه تحصیل به دانشگاه میشیگان رفتم و بعد به ادینبورگ و همه این سالها با زندهیاد گنجی در ارتباط بودم.
وی در ادامه بیان کرد: گنجی صرفنظر از ویژگیهای علمی که داشت و دیگران به آن پرداختند، از یک ویژگی شخصی برجسته برخوردار بود. ایشان بسیار ساده، بسیار آسان و آسانگیر و بسیار آرام بود. یعنی شاید آن اطمینان و آرامش وی بیش از هر چیز دیگری به آدم دلگرمی میداد. آرامش گنجی به من این احساس را میداد که میتوانم راحت باشم.
هنری در ادامه گفت: دیگر اینکه ارتباط خیلی گسترده وی با سازمانهای بسیار زیادی در سراسر جهان در آمریکا، بریتانیا و استرالیا بسیار دارای اهمیت بود. بعد از اینکه من یک سال و نیم در داروین کار پژوهشی کردم و بعد از آن به کنبرا رفتم پس از چندی به دانشگاه ملی استرالیا ANU رفتم و یکی از استادهای جغرافیای انسانی را به تصادف دیدم. به او گفتم که من شاگرد دکتر گنجی هستم، بلند شد و با حالت خیلی خاصی مرا بغل کرد و بوسید و بعد گفت آیا تو میدانستی که گنجی یکی از نخستین کسانی بود که ما از ایشان خواهش کردیم که بیاید به اینجا و به ما در ارزیابی دریاچه مرکز شهر کنبرا کمک کند، این در حالی است که کنبرا اصلا دریاچه ندارد و اینها در آنجا دریاچههای مصنوعی ساختهاند.
وی افزود: از مشخصات ساختن مراکز شهری در استرالیا این است که دریاچه را میسازند و پیرامون دریاچه ساختمانهای اداری را میسازند و پیرامون ساختمانهای اداری، ساختمانهای مسکونی را میسازند. وقتی که به محلههای شهری میرسند، باز هم الگوی خاص دارند. در وسط، چمن بازی میسازند. در کنار چمن بازی، چند فروشگاه، یک پمپ بنزین و در کنار آنها یک مدرسه و فروشگاه یعنی خیلی خیلی منظم است. این پروفسور جغرافیای انسانی به من میگفت که در برنامهریزی محلهها دکتر گنجی خیلی به ما کمک کرد و ادامه داد، به من بگو الان دکتر گنجی چه میکند؟
شاگرد پدر جغرافیای نوین ایران در ادامه بیان کرد: وقتی به ایران برگشتم در نامهای به رییس جمهور نوشتم که پروفسوری در ANU از احوال دکتر گنجی پرسیده و من خجالت کشیدم که به او بگویم که دکتر گنجی با ترجمه شناسنامه و با نیازهای مالی وحشتناک روزگار میگذراند.
هنری افزود: نکتهای که بسیار اهمیت دارد این است که در تمام این سالهای سخت که هم به دکتر گنجی و هم به همسرش سخت گذشت، اما گنجی آن آرامش مطلقش را همیشه حفظ کرد. یک ویژگی که در وی همواره جریان داشت آن نگاه مهربان ایشان بود و سعی میکرد هر چیزی را با یک بزرگواری خاصی جلو ببرد.
وی در ادامه گفت: خاطره دیگری از ایشان دارم، مراسم بزرگداشت هنرمند نامور خراسانی، عثمان محمدپور بود و جلسهای در سالن شهرداری تشکیل شده بود. به محض اینکه من وارد شدم، دکتر گنجی را دیدم. دستشان را بوسیدم. ایشان رو به همسرم کرد و گفت: بهش بگو بیشتر به من سر بزند. این سخن خیلی عمیق در من تاثیر گذاشت و دکتر گنجی سه روز بعد از میان ما رفت. از زندهیاد دعایی خواستم تا بر ایشان نماز بگذارد. در آن مراسم هم اول دعایی در مورد ایشان سخن گفت و بعد من سخن گفتم.
هنری افزود: خاطره دیگر من این است که در یک زمانی آمده بودم به ایران و قصد داشتم خیلی زود برگردم. دانشکده محیطزیست دانشگاه تهران از من خواسته بود بروم و در مورد اکولوژی سلامت برایشان صحبت کنم. در وسط صحبت من گنجی از راه رسید. صحبتم را قطع کردم و رفتم پایین و دست وی را بوسیدم و ایشان را آوردم بالا. دکتر گنجی گفت اتفاقا داشتم میآمدم با یکی از اساتید صحبت تو بود. گفتم حتما حضرتعالی هم دفاع میکردید، کل جمعیت خندیدند به خاطر اینکه میدانستند که دکتر گنجی همیشه مثل یک «سایه خوش» بزرگ بود، به قول دکتر باستانی پاریزی که به درختهای چنار خیلی خیلی بزرگ میگوید «سایه خوش» که هزاران موجود میتوانند در سایه آنها آرام بگیرند و زیست کنند. آنکه به نگاه من به جهان جهت علمی داد، دکتر گنجی بود.
وی افزود: من میگویم که همه چیز را میشود با دیدگاه اکولوژیک مطالعه کرد. هیچ ذرهای در تمام آفرینش تنها نیست و این نگرش را از دکتر گنجی دارم و البته شاید مشابهتهای زادگاه ما و علاقه ایشان به کویر در این مساله بسیار بسیار موثر بوده است. آخرین وداع من با دکتر گنجی وقتی بود که ایشان را به بیرجند بردیم و در پارکی که مردم برای ایشان بنیان گذاشته بودند به خاک سپردیم و سال بعد به همراه دکتر جمال بافرانی و چند تن از دوستان به همان باغ و پارک رفتیم و یادی از ایشان شد. گنجی فرزندی نداشت ولی همه ما فرزندان وی هستیم. در جلسه بزرگداشت گنجی برای نخستین بار و به یاد ایشان از یکی از تئوریهای علمی خودم به نام «حس هفتم» حس تعلق اکولوژیک صحبت کردم و آن را به دکتر گنجی تقدیم کردم.
هنری درباره خانه جغرافیا گفت: گنجی مشکل مالی بسیار بسیار زیادی داشت. همه اطرافیان ایشان تلاش میکردیم به نحوی این مشکل را کم کنیم. حتی در اواخر عمر گنجی از بیمه همسرش که کارمند بخش نقشهکشی بود، استفاده میکرد. خیلیها مشارکت کردند تا گنجی بیمهای داشته باشد. کتابخانه دکتر گنجی را فروختند به شهرداری تهران و قرار شد که خانه دکتر گنجی بشود خانه جغرافیا و در این خانه مهمترین گنجینهای که قرار است، نگهداری بشود آثار خود گنجی بود. وی بسیار مینوشت، تقریبا سفری نبود که از این سفر بدون مقداری نوشته برگردد. گنجی مینوشت و میگذاشت در پوشه و حاشیه پوشه را میدوخت. من نخستین بار که نوشتم یک موضوع درسی را انتخاب کردم و نوشتم و امیدوارم روزی آن نوشته را پیدا کنم و جای آن در خانه جغرافیای دکتر گنجی است.
هنری افزود: خانه جغرافیای گنجی میتواند یکی از مهمترین مراکز پژوهشهای جغرافی باشد. گنجی هرگز هرگز هرگز مشابه نداشت، یعنی او جزو انسانهای بی جانشین بود.
مذاکره با شهرداری و خارج شدن خانه جغرافیا از بلاتکلیفی
و در پایان قفل کلید خانه جغرافیا با سخنان دکتر علی محمدپور، هیات علمی دانشگاه و دبیر اتحادیه انجمنهای علوم جغرافیایی ایران گشوده شد. دبیر اتحادیه انجمنهای علوم جغرافیایی ایران درباره خانه جغرافیا گفت: متاسفانه با تغییر مدیریتها فعالیت خانه جغرافیا پررنگ و کمرنگ میشود، در زمان ریاست دکتر قالیباف در شهرداری تهران فعالیت خانه جغرافیا پررنگ بود. اما در تاسوعا و عاشورای گذشته قفل این ساختمان توسط معتادان شکسته شد و سرقت از برخی از لوازم تاسیساتی در این ساختمان انجام گرفت که متاسفانه بعد از آن سرقت، خانه موزه جغرافیا تعطیل شد.
وی افزود: اتحادیه انجمنهای علوم جغرافیایی کشور در حال مذاکره با شهرداری است تا هر چه سریعتر این مشکل برطرف شود و وضعیت روشن شده و خانه جغرافیا از بلاتکلیفی خارج شود.
نظر شما