شنبه ۲۲ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۱:۴۶
به هر میزان که از «توحید» فاصله بگیریم، آثار واقعه عاشورا کم می‌شود

ابراهیم اکبری دیزگاه، نویسنده رمان «سیاگالش» درباره نیت خود از نوشتن این داستان که به مسئله بنیادین انسان ایرانی می‌پردازد، گفت: انسان‌ها از این حیث که انسان هستند می‌توانند جان‌های متحدی داشته باشند؛ ولی به‌نظرم این وحدت زمانی تحقق پیدا می‌کند که به امر مطلق توجه کنند که «وجود» است و با متحدشدن و توجه به «وجود»، جان‌هایشان متحد شود. بنیان این وحدت هم محبت و دوستی است. در «سیاگالش» به نوعی خواستم این ماجرا را تذکر دهم؛ که جامعه و قومی سعادتمند است که به وحدت توحیدی چنگ زند.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)؛ واقعه عاشورا و قیام امام حسین علیه‌السلام را نباید در چندروز و چندشب عزاداری پرشور خلاصه کنیم و پس از آن، به فراموشی بسپاریم؛ بلکه باید نسبتی بین این حرکت تاریخی امام حسین (ع) و زندگی امروز خود برقرار کنیم تا اثرش در لایه‌لایه‌ی تفکر و رفتارمان دیده شود.
آثاری به‌طور مستقیم به روایت واقعه عاشورا پرداخته‌اند و سعی داشته‌اند در قالب داستان، جنبه‌هایی از اندیشه و کردار شخصیت‌های مؤثر در کربلا را به مخاطبان امروز نشان دهند؛ اما آثاری نیز وجود دارند که به «اکنون» می‌پردازند، به زمانی‌که در آن نفس می‌کشیم و با تک‌تکِ اتفاقاتش مواجهه ملموس داریم. آثاری که می‌خواهند از مسائل بنیادین زندگی بشری سخن بگویند؛ که یکی از آن‌ها و مهم‌ترین‌شان مسئله توحید و خداپرستی است. امری که شالوده قیام امام حسین (ع) و تمام جنبه‌های زندگی این شخصیت‌های بزرگ دینی را تشکیل داده است.
رمان «سیاگالش» نوشته ابراهیم اکبری دیزگاه یکی از این آثار است؛ روایتی از سرگذشت یک طلبه که با اتفاقات و باورهای بومی یک منطقه دست‌وپنجه نرم می‌کند. شیخ یوسف رستمی در دهه محرم برای تبلیغ به یکی از روستاهای جنگلی تالش سفر می‌کند و در آنجا درگیر ماجراهای غریبی می‌شود؛ مانند گم‌شدن آخوند قبلی روستا، شیطنت دخترک عاشق، توطئه روحانی‌نمایی به نام اسکندر کاینات، ماجرای فرقه‌ای عجیب در روستا، ملاقات با سیاگالش و ... . یکی از مسائل اصلی رمان، تعاملاتِ راوی با خداوند است که در سایه قرآن صورت می‌گیرد و در جایی حس می‌کند که وجه‌الله را بی‌واسطه رؤیت می‌کند.
 
در گفت‌وگویی که با نویسنده این رمان داشته‌ایم، به نسبت مسائل دینی با زندگی امروز انسان ایرانی پرداخته‌ایم که می‌توانید در ادامه آن را بخوانید:
 
 
مسئله وحدت که در این کتاب به آن پرداختید یکی از مسائل مهم دنیاست. وحدت از نوع دینی چه تفاوتی با انواع دیگر دارد؟
خیلی از چیزها می‌توانند وحدت‌آفرین باشند؛ قرارگرفتن تحت یک قوم، نژاد، صنف یا یک سرزمین می‌تواند برای گروهی وحدت ایجاد کند؛ اما مهم‌ترین چیزی که دین هم بر آن تکیه می‌کند وحدت نوعِ بشر است؛ انسان‌ها از این حیث که انسان هستند می‌توانند جان‌های متحدی داشته باشند؛ ولی به‌نظرم این وحدت زمانی تحقق پیدا می‌کند که به امر مطلق توجه کنند که «وجود» است و با متحدشدن و توجه به «وجود»، جان‌هایشان متحد شود. بنیان این وحدت هم محبت و دوستی است. در «سیاگالش» به نوعی خواستم این ماجرا را تذکر دهم؛ که جامعه و قومی سعادتمند است که به وحدت توحیدی چنگ زند. شیخ یوسف رستمی در این رمان، به نوعی اراده‌اش بر این است؛ اهالی جنگل‌نشین تالش را از تفرقه به سمت وحدت ببرد. او تا اندازه‌ای موفق می‌شود؛ ولی مسائل دیگری پیش می‌آید که شیخ یوسف از روستا فرار می‌کند.

«سیاگالش» رنگ‌وبوی محرم دارد. در این داستان خواستید چه نسبتی از واقعه عاشورا با انسان امروزی را نشان دهید؟
واقعه عاشورا یکی از کانونی‌ترین مسائل شیعی و بالتبع بشری است. به هر میزان که از این فاجعه بشری فاصله می‌گیریم و درباره‌اش درست مطالعه می‌کنیم، ابعادش گسترده می‌شود. به نظرم آن چیزی که از عاشورا می‌شود فهمید این است که امام حسین (ع) اراده‌اش بر این بوده است که توحید را احیا کند؛ چون می‌خواهد دین جدش را احیا کند و دال مرکزی دین پیامبر (ص) هم توحید است. امام حسین بر آن بوده است که دوباره توحید را برای انسان زمانه خود مسئله کند؛ بنابراین این واقعه را از این منظر اگر ببینیم می‌تواند خیلی خیلی تأثیرگذار باشد؛ یعنی به هر میزان که از امر توحید فاصله بگیریم، واقعه عاشورا می‌تواند آثار خود را از دست دهد.
  
بحث اسلام واقعی و دین واقعی در دوره‌های مختلف زمانی مطرح بوده است؛ چه در زمان حیاتِ جسمی امامان علیه‌السلام و چه اکنون که جسم‌شان را در میان خود نمی‌بینیم. نظر شما درباره این اصطلاح «اسلام واقعی» چیست؟ و آیا تلاش کردید در این داستان به این مسئله بپردازید؟
واقعیت امر این است که در این داستان با اسلام واقعی یا غیرواقعی کاری نداشتم؛ بلکه برداشت و فهم خود را از وضعیت انسان که در مقابل یا در مواجهه با کتاب و سنت قرار می‌گیرد توضیح دادم و تصورم بر این است که اصلی‌ترین و عنصری‌ترین مسئله انسان در روی زمین این است که او یک نسبتی با امر مطلق یا باری تعالی پیدا کند. به محض اینکه انسان این نسبت را پیدا می‌کند انسان می‌شود. اگر این نسبت برقرار نشود یا فاصله بیفتد بین او و امر مطلق، انسان از انسان‌بودنش فاصله می‌گیرد. فکر می‌کنم همه پیامبران آمده‌اند که این مسئله را نه تعلیم، بلکه تذکر دهند به انسان، و بگویند که تو در عالمی زندگی می‌کنی که صاحب، خالق و رازقی دارد و برای این عالم ابتدا و انتهایی تعیین شده است. من در این رمان خواستم به این مسئله بپردازم و تصورم این است که هر دینی به میزانی که به توحید می‌پردازد و راه توحید را برای انسان هموار می‌کند، واقعی است و کارکرد دارد، و به میزانی که از امر توحیدی فاصله می‌گیرد، دین منحرفی است.
 
این‌روزها بحث‌هایی در کشور مطرح است که ارتباط مستقیمی با مسائل دینی دارد و نوکِ پیکان توجه‌ها به سمت دین و اسلام گرفته شده است. آیا شما به نوبه‌ی خود این دغدغه را دارید که با قلم‌تان اثرات منفی این بحث‌ها را کمتر کنید؟
نه، من چنین اراده‌ای ندارم. دغدغه من، دغدغه انسان ایرانی است که طبیعتا سویه دینی دارد. خیلی با هیاهو یا ماجراهایی که به شکل روزنامه‌ای و کوچه‌وبازاری مطرح می‌شود کاری ندارم؛ بلکه مسئله من مسائل بنیادین انسان ایرانی است که این انسان چه حال‌وهوایی دارد، به کجا نگاه می‌کند، چه‌طور زندگی می‌کند و در کجا ایستاده است. به نوعی می‌توان گفت که مسائل من این‌هاست؛ نه چیزهایی که این‌روزها مطرح می‌شود.

رمان به مثابه یک رسانه است. شما تا چه حد این نیت را داشتید که از رمان «سیاگالش» به عنوان یک تریبون استفاده کنید و مباحث اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و ... امروز را بازنمایی کنید؟
تعبیر تریبون برای رمان را خیلی نمی‌پسندم؛ ولی معتقدم که من با نوشتن رمان، دریافت‌های خودم را از انسان، هستی، نسبت انسان با امر مطلق، و نسبت انسان با دیگری گزارش و یافته‌های خودم را در این فضا روایت می‌کنم. نمی‌دانم در این مورد چه‌قدر موفق بوده‌ام؛ این را باید مخاطبان و منتقدان نظر دهند.
 
به نظر شما رمان و ادبیات در ایران قدرت جریان‌سازی دارند؟
نه رمان، نه شعر و نه فیلم، بلکه هر اثر هنری به نظر من قدرت خودش را دارد. اگر کسی که به یک گونه هنری مشغول است، به حدود و ثغور و امکانات آن خوب بیندیشد، می‌تواند خود و جهان خودش را روایت کند. رمان هم در ایران می‌تواند این ویژگی و ظرفیت را داشته باشد و وضعیت انسان ایرانی را در برهه‌ای از تاریخ گزارش کند؛ به نظرم رمان‌نویسان اصیل مشغول این کار هستند. حالا چه‌قدر توفیق دارند و چه‌قدر به این امر دست پیدا می‌کنند نیاز به بحث مفصل دارد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها