به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، نه تنها کابینهای جدید، بلکه آرمانی نو هماکنون در کاخ سفید لانه کرده است و آن نئوفاشیسم است. این آرمان از برخی جهتها با فاشیسم کلاسیک دهههای ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ ایتالیا و آلمان همانند است. اما مشخصات تاریخی ویژه اقتصاد سیاسی و فرهنگ ایالات متحده در دهههای آغازین سده بیست و یکم را دارد. این نئوفاشیسم، ویژگیهای رئیس جمهور، نزدیکترین رایزنان او و برخی از اعضای کابینهاش را توصیف میکند. اگر از چشمانداز گستردهتر جامعهشناختی بنگریم، این نئوفاشیسم پایگاهها و صفبندیهای طبقاتی رایدهندگان و نژادپرستی و ملیگرایی همراه با بیگانههراسی را نشان میدهد که دانلد ترامپ را به منصب ریاست جمهوری رساند. گفتمان و عمل سیاسی نئوفاشیستی، هماکنون همه روزه در یورشهای دشمنخویانه به ستمدیدگان نژادی، مهاجران، زنان، اعضای گروههای LGBTQ، زیستبومگرایان و کارگران نمایان میشود. این یورشها، با فعالیت پایدار برای همراه کردن دستگاه قضایی، کارکنان حکومتی، ارتش، نهادهای اطلاعاتی و رسانهها، با این آرمان و واقعیت سیاسی نوپدید، ترکیب شده است.
آنچه بازگو شد بخشی از کتاب «ترامپ در کاخ سفید؛ تراژدی و مضحکه» تالیف جان بلامی فاستر با ترجمه علیرضا جباری است که از سوی نشر افکار به بازار کتاب آمده است. در پیشگفتار این کتاب به قلم رابرت دبلیو. مک چسنی آمده است: نولیبرالیسم از این رو از فاشیسم متمایز است که در اولی، مردم به سیاست بیاعتنا هستند؛ اما در وضعیت دوم، آنان عرقریزان، «راهحل» های نژادپرستانه و ملیگرایانه گوناگونی را برای حل مسائل کلان جامعه بحرانزده، در نبود نظام حکومتی کارآمد تحرک میبخشند.
هجوم نولیبرالی به «زیرساخت» دمکراتیک ایالات متحده اکنون چهار دهه تمام است که تداوم یافته و به موفقیتی چشمگیر رسیده است. این سخن بدین معنی است که ایالات متحده هماکنون جمهوریای به طور رسمی متکی بر قانون اساسی است؛ اما این جمهوری فاصله بسیار با جامعهای دارد که حتی اندکی دمکراتیک باشد. یعنی آزادیهای شهروندی که آمریکاییان آن را مسلم فرض میکردهاند، بس سست بنیان است.
کتاب «ترامپ در کاخ سفید؛ تراژدی و مضحکه» در چهار بخش تحت عناوین «نئوفاشیسم در کاخ سفید»، «این، عوامگرایی نیست»، «ترامپ و فاجعه آبوهوا» و «طبیعت مقاومت: یک نتیجهگیری کوتاه» به شرح موضوع مورد بحث پرداخته است.
نویسنده در مقدمه کتاب بیان میکند، ترامپ، در جایگاه نامزد ریاست جمهوری و در جریان گزینشهای انتخاباتی جمهوریخواهان در ژانویه ۲۰۱۶ در کالج دُرت، واقع در محله سو ایالت (نهادی وابسته به کلیسای اصلاحی آمریکای شمالی)، خطاب به حاضران گفت: «من میتوانم وسط خیابان پنجم بایستم و به سوی کسی شلیک کنم، بدون اینکه از شمار رایدهندگانم کاسته شود. درسته؟». سپس انگشتانش را به شکل تفنگ درآورد و به گونهای عمل کرد که گفتی ماشه را میکشد. آنگاه افزود: «این طوری. عجیبه، نه؟». این احساس قدرت عمل همراه با مصونیت کامل، به بهترین وجه ممکن، ترامپ را همچون میلیاردری نامآور که اکنون رئیسجمهور ایالات متحده است توصیف میکند.
به هر حال، این کتاب بیشتر به قد برافراشتن راست افراطی که برگزیدن ترامپ نمایشگر آن بود و مبنا و اهمیت تاریخی آن مربوط است تا به منش ساکن جدید کاخ سفید. ترامپیسم را، به طور معمول، نمایشگر شکلی از پوپولیسم جناح راست توصیف میکنند؛ اما تحلیلهای این کتاب، بر پایه دلیلهای مشخص و جامعه شناختی مشاهده این تحول سیاسی جدید، به سان گونهای از نئوفاشیسم، یا بخشی از فاشیسم (به مفهوم) گستردهتر استوار است. تحولهای سیاسی همانند آن در اروپا –در جبهه ملی فرانسه، پیمان شمال ایتالیا، حزب «به سوی آزادی» هلند، حزب استقلال انگلستان، دمکراتهای سوئد و حزبهای همانند آنها در کشورهای دیگر – آشکار شده است. اما در ایالات متحده، این تحول شکلی خطرناکتر از همه آنها به خود گرفته است و هواداران برتری (نژاد) سفید، بنیادگرایان مسیحی، نئوفاشیستها و سرمایهداران میلیاردر را گرد هم آورده است. این پدیده، هم تراژیک و هم خندهآور است. نمایشگر «نابودی خرد» است که به بهترین وجه ممکن در قالب ادعای کابینه «سرمایهداران زیست بومکش»، مبنی بر اینکه دانش دگرگونی شرایط اقلیمی دروغ است، نمایان میشود.
فصلهای این کتاب از دوره پس از پیروزی انتخاباتی ترامپ در ماه نوامبر ۲۰۱۶، تا روزهای پایانی ماه آوریل ۲۰۱۷ را دربرمیگیرد که ۱۰۰ روز نخست ریاست جمهوری ترامپ در آن روزها پایان یافت. هر چند که موارد به روزرسانی اندکی در شرخ رخدادهای مهم از آن زمان به بعد انجام شده است، هدف کتاب، تشریح این دوره بینظیر در تاریخ ریاست جمهوری ایالات متحده یعنی به تقریب ۶ ماه نخست پس از انتخابات، ۲۰۱۶ بوده است. درک کشاکشهای برخاسته از صعود ترامپیسم، در تجدید سازمان شرایط راهبردی کنونی اهمیت بنیانی دارد.
این، عوامگرایی نیست
جان بلامی فاستر در بخش دوم این کتاب تکیه زدن دانلد ترامپ بر جایگاه ریاست جمهوری ایالات متحده را، همگان نمایشگر پیروزی «عوامگرایی راستگرایانه» یا «عوامگرایی صرف» بیان میکند و مینویسد: بسیار دشوار است بتوان واژه عوامگرایی را تعریف کرد، زیرا محتوای بنیانی معینی ندارد. این واژه در گفتمان غالب، در اشاره به هرگونه جنبش با توسل به «مردم» در برابر «نخبگان» به کار میرود. در ایالات متحده، عوامگرایی تاریخچهای بسیار کهنه دارد که به شورش بزرگ مربوط به مالکیت زمینهای کشاورزی در سالهای پایانی سده نوزدهم بازمیگردد. اما امروز این واژه را در درجه نخست، به رشد به اصطلاح عوامگرایی راستگرایانه در اروپا و سپس در ایالات متحده –و با درجهای کمتر از اهمیت به آنچه جنبش عوامگرایانه چپ نام گرفته است، همچون جنبش سیزیرا در یونان، جنبش پودموس در اسپانیا و جنبش اشغال (والاستریت) در ایالات متحده- اطلاق میکنند.
ترامپ و فاجعه آبوهوا
در این کتاب با اشاره به ترامپ و فاجعه آبوهوا بیان میشود که زنگهای خطر به صدا درآمده است. به گفته نوام چامسکی، گرایش به انکار دگرگونی آب و هوا در کابینه ترامپ، همراه با تعقیب هدف حداکثر استخراج و مصرف سوخت فسیلی به هر قیمت، به تقریب، «ناقوس مرگ نوع بشر را به صدا درآورده است». زیست بومشناس نامآور، مایکل ای. مان اعلام کرده است: «از این میترسم که این آخرین بررسی درباره آب و هوا باشد».
اثرهای ناتوانی از کاهش گرمایش جهانی به یکباره نمایان نمیشود و در همه منطقهها و بر همه مردمان جهان به یکسان تاثیر نمیگذارد. بلکه تنها سالهای کوتاه بیعملی در آینده، موجب درگیر شدن در دگرگونی خطرناک آب و هوا خواهد شد که در ۱۰۰۰۰ سال آینده، برگشتناپذیر خواهد بود. این بیم وجود دارد که هنگامی که این وضعیت آب و هوایی بازگشتناپذیر که اغلب آن را افزایش ۲ درجه سانتیگرادی میانگین گرمای جهان میدانند- فرارسد و سازوکارهای بازخورد مثبت فراز آید؛ روند گرم شدن زمین شتاب گیرد و به گفته جیمز هانسن مدیر پیشین بررسیهای فضایی موسسه گودار، وابسته به ناسا و زیست بومشناس پیشتاز آمریکایی، به پدید آمدن وضعیتی ناپایدار و خارج از حیطه کنترل انسان بیانجامد و جهان را به سوی افزایش دمای ۴ درجه سانتیگرادی (یا بیشتر) به پیش راند، که دانشمندان آن را نقطه پایان تمدن، به معنی جامعه سازمانیافته انسانی میشناسانند.
طبیعت مقاومت: یک نتیجهگیری کوتاه
در بخش پایانی کتاب نیز یک نتیجهگیری کوتاه آورده شده است، در مراسم گرامیداشت سالروز استقلال اسرائیل در کاخ سفید، در تاریخ ۲ ماه مه ۲۰۱۷ عکسی از استیوبنن گرفتند که در جلو آن تخته سفید معروف ایستاده بود که همه وعدههای دانلد ترامپ در مبارزه انتخاباتیاش را روی آن نوشته بودند. در این عکس، خاخام شمولی بوتیچ آمریکایی، کمککننده همیشگی به بریت بارت و شهره در حمایت شدید از اسرائیل و مخالفت با فلسطینیان و دفاع از جنگ ایالات متحده علیه سوریه و ایران ایستاده بود. بوتیچ، در حرکتی آشکارا هماهنگ شده با بنن، به ناگهان این عکس را توئیت کرد که به زودی ویروسی شد. اما برحسب اتفاق، رسانههای برتر به آن دسترسی یافتند.
کتاب «ترامپ در کاخ سفید؛ تراژدی و مضحکه» تالیف جان بلامی فاستر و ترجمه علیرضا جباری با ۱۹۲ صفحه، شمارگان ۵۰۰ نسخه و بهای ۲۵ هزار تومان از سوی نشر افکار منتشر شده است.
نظر شما