نجمآبادی با بیان اینکه «به خانه بیا بازه زمانی چند صد سال را روایت میکند و به برخی از مهمترین حوادث در تاریخ غنا و آمریکا اشاره دارد»، میگوید: «به خانه بیا به مهاجرت بزرگ هم میپردازد که طی آن در خلال سالهای 1916 تا 1930 حدود 1.6 میلیون آفریقایی-آمریکایی از مناطق روستایی جنوب به شهرهای صنعتی شمال مهاجرت کردند. پنج میلیون نفر دیگر نیز از سال 1940 تا 1970 این کار را انجام دادند. این مهاجرت بزرگ باعث شکوفایی فرهنگ در این شهرهای بزرگ شد، از جمله نیویورک در دهه 1920 که زادگاه رنسانس هارلم بود.»
سارا نجمآبادی متولد سال 1362 و فارغالتحصیل رشته مترجمی زبان انگلیسی است. از او پیشتر کتاب «تمام چیزهایی که نمیگوییم» به چاپ رسیده است. به بهانه انتشار رمان «به خانه بیا» گفتوگویی با سارا نجمآبادی داشتیم تا درباره یآ جاسی و حالوهوای نخستین اثر داستانیاش بدانیم که در ادامه میخوانیم:
یآ جاسی در نخستین رمانش به نام «به خانه بیا» (Homegoing) از زندگی و سرنوشت متفاوت دو خواهر آفریقایی میگوید. این کتاب به تازگی با ترجمه شما و از سوی نشر آموت به چاپ رسید. ابتدا کمی درباره درونمایه این اثر بگویید.
در این رمان به چندین اتفاق تاریخی مهم اشاره میشود، از کشت کاکائو به عنوان یک محصول کشاورزی در غنا گرفته تا جنگهای آنگلو-آشانتی در این کشور و بردهداری و تبعیض نژادی در آمریکا. از آنجایی که میدان دید وسیع رمان چند صد سال و چهارده کاراکتر جداگانه را در بر میگیرد، میتوانیم این اثر را رمانی توصیف کنیم که هر فصلش مانند داستان کوتاهی مستقل عمل میکند. «به خانه بیا» از میراث و هویت تاریخی و فرهنگیِ آفریقایی و آفریقایی-آمریکایی طی چند قرن میگوید، از بردهداری، نژادپرستی و ظلم سیستماتیک، از استعمار، تبعیض جنسیتی و خشونت.
جاسی در «به خانه بیا» مخاطب را از آفریقا تا آمریکا با خود همراه میکند و ضمن روایت داستان اصلی، تصویر کامل، باورپذیر و صادقانهای از فضا، شخصیتها و ارتباط میان آنها ارائه میدهد. جایگاه تجربههای شخصی جاسی از مهاجرت و زندگی در هر دو قاره، در نوع روایت رمان را چگونه ارزیابی میکنید؟
در تابستان 2009، جاسی سال دوم تحصیل در دانشگاه استنفورد را به پایان رساند و با یک بورسیه تحقیقاتی به غنا سفر کرد. اگر چه جاسی در غنا متولد شد، اما زمانی که نوزاد بود به آمریکا مهاجرت کرده و آن سفر اولین سفرش به غنا بود. یکی از دوستانش پیشنهاد داده بود به قلعه کیپ کوست بروند و در همان بازدید، جاسی با دیدن تضاد میان طبقات لوکس بالایی (که متعلق به مستعمرهنشینها و خانوادههایشان بود) و دخمههای زیرین که نکبت از سر و رویشان میبارید (جایی که بردهها نگه داشته میشدند)، اولین جرقههای الهامبخش داستان در ذهنش شکل گرفت. خود جاسی دراین باره میگوید: «برایم خیلی جالب بود انسانهایی در طبقات بالایی بودند که برای خودشان میرفتند و میآمدند و زندگی میکردند و هیچ خبر نداشتند درست زیر گوششان به یک عده انسان دیگر چه میگذرد و چه سرنوشتی در انتظارشان است.»
به گفته جاسی اول شجرهنامه در ذهنش شکل گرفته و هر فصل به یک خاندان و یک اتفاق تاریخی مهم اشاره دارد. تحقیقات جاسی درباره این بخش از تاریخ اگر چه وسیع اما کم عمق است. برای مثال برای توصیف زندگی داخل و اطراف قلعه کیپ کوست در چند فصل اول کتاب، جاسی از کتاب The Door of No Return نوشته ویلیام سنت کلیر کمک گرفته است. یا برای مثال، فصل آخر کتاب که مارجوری نام دارد، از زندگی خود جاسی در یک خانواده مهاجر در آلاباما الهام گرفته است. جاسی زاده غنا است که نقش پررنگی در بردهداری داشته و بعد در جایی بزرگ شده که بردهداری و نژادپرستی همچنان به شکل غیرقابلانکاری حس میشود. اگر جاسی در آلاباما بزرگ نشده بود شاید هرگز این کتاب را نمینوشت.
هر فصل از رمان از زاویه دید یکی از نوادگان افیا یا اسی روایت میشود، نمایندگانی برای نسلهای بعدی. جاسی از چه کارکردهای روایی برای تمایز بین شخصیتها در نسلهای مختلف بهرهبرده است؟
از آنجایی که این رمان مانند یک مجموعه داستان کوتاه است، هر فصل با یک کاراکتر جدید در یک فضای جدید شروع میشود. هر یک از این شخصیتها خصوصیتهای فیزیکی و شخصیتی منحصر به فرد خود را دارند، در میان افراد و در جایی زندگی میکنند که با فصلهای دیگر متفاوت است. هر یک از این کاراکترها کارها و رفتارهایشان متفاوت با دیگری و افکار و خلق و خویشان منحصر به خودشان است. تنها عاملی که این شخصیتهای متمایز از هم را به هم پیوند میدهند پیشینه خانوادگیشان است.
نویسنده در این اثر زندگی افیا و اسی را تا نسلهای بعدی به تصویر میکشد. درباره بازه زمانی و بخشهایی از تاریخ که رمان آمده، توضیح دهید.
«به خانه بیا» بازه زمانی چند صد سال را روایت میکند و به برخی از مهمترین حوادث در تاریخ غنا و آمریکا اشاره دارد. در اواسط قرن هجدهم میلادی، غنا -که آن زمان ساحل طلا نامیده میشد- متشکل بود از چندین حکومت اکنی که با هم یک امپراطوری را تشکیل میدادند. دو تا از این حکومتها فانتی و آشانتی هستند که در این کتاب از آنها نام برده شده است. انگلیسیها در آن زمان تجارت برده را آغاز کرده بودند و تا پایان قرن نوزدهم عمده تجارت برده را در ساحل طلا در دست داشتند. در واقع انگلیسها از یک سیستم قدیمی که در آن منطقه رواج داشت کمال استفاده را کردند: سیستمی که در آن اسرای جنگ به عنوان برده به غنیمت برده میشدند. انگلیسها این اسرا را میخریدند و به آن سوی اقیانوس اطلس میفرستادند. در طی این مدت فانتیها و آشانتیها گاه با هم متحد میشدند گاه با انگلیسها. در 1874 که تجارت برده منسوخ شد، انگلیسها غنا را تبدیل به مستعمره کردند که جنگهای میان بریتانیا و آشانتیها را به راه انداخت. همانطور که در کتاب آمده است، در 1896 بریتانیا پادشاه آشانتی را سرنگون میکند که در سال 1900 به شورش آشانتیها علیه سلطه بریتانیا منجر میشود. در پایان این مناقشه، حکومت آشانتی به امپراطوری بریتانیا ضمیمه میشود، هر چند در عمل آشانتیها استقلال خود را حفظ میکنند تا بالاخره در سال 1957 تمامی سرزمین غنا به استقلال میرسد.
در آمریکا، رمان به سیستم بردهداری میپردازد که حاصل انتقال برده از غنا به بریتانیا و آمریکا بود. این تجارت در 1808 غیرقانونی شد اما بردهداری در آمریکا تا زمان جنگهای داخلی ادامه داشت. بیرحمیهایی که در مورد بردهها صورت میگرفت باعث میشد خیلیها دست به فرار بزنند. در 1850 کنگره قانونی تصویب کرد که طبق آن شهروندان و مؤدیان قانون در ایالتهای آزاد ملزم بودند بردههای فراری را به صاحبانشان بازگردانند. حتی بعد از منسوخ شدن بردهداری، در خلال سالهای 1863-1877 سیستم اجاره محکوم جای بردهداری را گرفت که طبق آن پیمانکارهای خصوصی میتوانستند عملا محکومین را از دولت بخرند که این سیستم منجر شد به دیتگیری غیرعادلانه بسیاری از زنان و مردان سیاهپوست. به خانه بیا به مهاجرت بزرگ هم میپردازد که طی آن در خلال سالهای 1916 تا 1930 حدود 1.6 میلیون آفریقایی-آمریکایی از مناطق روستایی جنوب به شهرهای صنعتی شمال مهاجرت کردند. پنج میلیون نفر دیگر نیز از سال 1940 تا 1970 این کار را انجام دادند. این مهاجرت بزرگ باعث شکوفایی فرهنگ در این شهرهای بزرگ شد، از جمله نیویورک در دهه 1920 که زادگاه رنسانس هارلم بود. این رمان به موضوعات معاصر نیز میپردازد از جمله مبارزه با مواد مخدر در آمریکا که در آن دستگیریها و محکومیتهای نژادپرستانهای رواج داشته و همچنان دارد.
همانطور که گفته شد، یکی از نقاط قوت «به خانه بیا» بررسی و روایت جاسی درباره تجارت برده در آفریقا و قارههای دیگر است. از جایگاه این رمان در ادبیات سیاهپوستان بگویید.
این رمان هم ادبیات آفریقایی محسوب میشود، هم ادبیات آمریکایی. این کتاب با نثر ساده اما شاعرانهاش برای گستره وسیعی از مخاطبین دارای جذابیت است، چه با تاریخ و ادبیات آفریقا و آمریکا آشنا باشند، چه نباشند.
نوادگان اسی و افیا از سرنوشت نیاکان خود بیاطلاع و یا کماطلاع هستند. آیا میتوان این مساله را به عنوان انتقاد نویسنده از جامعه امروز قلمداد کرد؟
نوادگان مآمه یا رابطه میان خود و اجدادشان را حس میکنند یا در مورد هویت خود نامطمئن هستند؛ چراکه از اجدادشان چیزی نمیدانند. اکثر نوادگان افیا، به علت وجود سنگ سیاه، کمی در مورد اجداد خود اطلاع دارند؛ اما در سمت اسی، با گم شدن سنگ، گویی این ارتباط و شناخت هم گم میشود. کاراکترهای سمت اسی به شدت در مورد اجدادشان بیاطلاع هستند. تاجران برده افراد خانوادههایی را که به بردگی گرفته میشدند با بیرحمی از هم جدا میکردند تا ارتباطشان را با اجداد و سرزمینشان قطع کنند. شاید بیاطلاعی نوادگان اسی از اجدادشان نشانگر این واقعیت باشد که ارتباط آفریقایی- آمریکاییهای امروز با بخش آفریقاییشان ناچیز است.
از نقش نمادهایی که در فرهنگ و باورهای آفریقایی مرسوم است در این رمان بگویید؟
در به خانه بیا سنگ سیاه نماد ارتباط با میراث و فرهنگ شخص است. خواهری که در غنا میماند سنگ سیاه را برای نسلهای بعدی به ارث میگذارد که نمادی است از پیوند این افراد به فرهنگشان و همچنین دست داشتن خانوادهشان در بردهداری. برای خواهری که به عنوان برده از غنا برده میشود، سنگ سیاه که گم میشود نمادی است از بیهویتی و دوری از فرهنگ آبا و اجدادی. بسیاری از این افراد از پدر و مادر خود احساس دوری و جدایی میکنند و با فرهنگ غنایی خود بیگانه هستند. نماد دیگر آتش است. آتش نشانگر دردی است که نسل اندر نسل کسانی را که در غنا باقی مانده است رنج میدهد، درد مشارکت در بردهداری. بسیاری از شخصیتهای کتاب از آتش میترسند. نماد بعدی آب و قایق است. آب نماد درد و رنج بردهداری و نژادپرستی است. زمانی که یکی از دو خواهر را سوار بر کشتی به عنوان برده به آمریکا میفرستند این درد آغاز میشود و تا نسلها ادامه پیدا میکند.
گفته شده که عنوان «به خانه بیا» از یک باور قدیمی آفریقایی-آمریکایی گرفته شده است که مرگ به روح یک برده اجازه میدهد تا به آفریقا سفر کند. کمی در اینباره توضیح دهید؟
مراسم homegoing یک مراسم خاکسپاری مسیحی، آفریقایی-آمریکایی است. در این مراسم به جای اینکه برای فرد از دست رفته عزاداری کنند، مرگ را جشن میگیرند؛ چرا که باور دارند روح آن شخص به بهشت یا در واقع به سرزمین مادریاش برمیگردد. در این جشن افراد خانواده و دوستان و بستگان آن شخص دور هم جمع میشوند و یک جشن شاد بر پا میکنند، چراکه معتقدند فرد مرده به جای بهتری رفته است. این مراسم اگرچه حس و حال مثبتی دارد، در واقع ریشههای آن را در یک تراژدی باید یافت. تراژدی آغاز بردهداری و ورود اولین بردههای آفریقایی به آمریکا که در سده هفدهم میلادی اتفاق افتاد.
. . .
رمان «به خانه بیا» نوشته یآ جاسی، با شمارگان 550 نسخه، در 488 صفحه، به قیمت 155هزار تومان، در قطع رقعی، جلد شومیز، با ترجمه سارا نجمآبادی و از سوی نشر آموت به چاپ رسید.
نظر شما