«سیداحمد نصیری» شاعر و نویسنده اردبیلی معتقد است؛ «با توجه به تحولات زیست اجتماعی، تغییر در ذائقه زیباییشناختی مخاطب و رویکردهای ادبی خاص، این گمان ایجاد و تقویت میشود که شاید هوشنگ ابتهاج، آخرین شاعر رواج و رونق شعر بود.»
مادر که عمق علاقه تنها پسرش به او قابل درک است، علاقه قلبی ابتهاج به شهریار از منظر دیگری قابل توجه است. هر دو آخرین شاعرانی بودند که شعرشان مانند اسلافشان همچون حافظ و سعدی در میان عامه مردم رواج یافت. گمان نمیکنم هیچ شاعر معاصری مانند این دو نفر سنت رواج و رونق شعر در میان عامه را تداوم داده باشند و شعرشان در میان اقشار مختلف همهگیر شده باشد. شهریار هم در ترکی و هم در فارسی به این دستاورد رسید و سایه در دورانی به مراتب سختتر برای شعر، موجب رونق و رواج آن در میان عامه شد. پس قرابت و نزدیکی عاطفی این دو شاعر بزرگ همعصر، به قرابت و نزدیکی در جایگاه فرهنگی ایشان ختم شده است.
بخشی از این اقبال عامه به محبوبیت قالبهای کلاسیک باز میگردد. ذهن فرهنگی جمعی ما شعر را با حافظ و سعدی میشناسد؛ در نتیجه، به غزل، بیش از همه و بعد به هر شعر موزون اقبال نشان میدهد و سایه جزو آخرین غزلسرایان وفادار بود.
شعر مدرن، دیگر نه ادعایی برای همهگیر شدن دارد و نه حتی علاقهای به آن نشان میدهد. هر شعری گویا قشر هدف خاصی دارد و در تلاش است همان قشر هدف را راضی نگاه دارد؛ گاه حتی این محدودیت مخاطب را مزیت خود میداند، اما شعر شهریار و سایه اینگونه نبود. مضامین انسانی عام همراه با ایجاز و بیان قوی و بدیع در قالب غزل، عاملی بود که موجب میشد این آثار از همه اقشار و طبقات و مرد و زن مخاطب داشته باشند، اما نکته بسیار مهمی وجود داشت که به رواج و رونق شعر این دو در میان عامه مردم کمک شایانی کرد و آن بهره بردن موسیقی با کلام معاصر در سرودههای این دو شاعر بود که عمدتاً به آثار موفق و پر مخاطب تبدیل شدند. خصوصاً شعر سایه که بیش از 6 دهه توسط آوازخوانان شاخص مورد بهره قرار گرفت. در هر حال با توجه به تحولات زیست اجتماعی، تغییر در ذائقه زیباییشناختی مخاطب و رویکردهای ادبی خاص، این گمان ایجاد و تقویت میشود که شاید هوشنگ ابتهاج، آخرین شاعر رواج و رونق شعر بود.»
نظر شما