یادداشت اسماعیلی در فراق پرچمدار غزل هندی در شعر معاصر:
شاعری که فارغ از هیاهوی دنیا، غزل را زندگی میکرد
رضا اسماعیلی، شاعر و پژوهشگر ادبی به مناسبت درگذشت کیومرث عباسی(قصری) غزلسرای کرمانشاهی سبک هندی یادداشتی نوشته و در اختیار ایبنا قرار داده است که در ادامه میخوانید.
در قفس افکنده ما را ، شعله آوازِ ما
ورنه تقصیری ندارد، طالع ناسازِ ما
مرگ هم این شعله را خاموش نتواند نمود
نقطه پایان ندارد، قصه آغاز ما
پیش از این آگه نبود از رازِ این آوا کسی
لب چو بگشودیم از هم، برملا شد راز ما
کاشکی این راز را هرگز نمیکردیم فاش
تا نمیشد مایه رشک کسی آواز ما
شعله آوازِ ما، تفسیر سوزو ساز ماست
از سرِعشق است و بس، چون شمع سوز و ساز ما
زخمه این عشق ما را پرده پرده تا نسوخت
برنیامد نغمه زیر و بمی از ساز ما
مایه سرمستی ما بیدلان این نغمههاست
حد زنید، اما نگیرید این تغنی را زِ ما
توسنِ تیزِ تخیل، رامِ فکرِ بکرِ ماست
گرمِ معراج است دایِم، طبع گردونتاز ما
حد «قصری» نیست امّا، شاعری پیغمبری ست
در رسالت ریشه دارد، خامه اعجاز ما
از زمانی که توفیق آشنایی با استاد کیومرث عباسی (قصری) را پیدا کردم تا واپسین روزهای حیات پر برکت او، استاد را در هیات شاعری نجیب، محجوب و انساندوست دیدم که فارغ از های و هیاهوی دنیا و سودای نام و نان، در خلوت شاعرانه خود با واژهها قدم میزد و غزل را زندگی میکرد.
قصری از شاعرانی بود که از ۱۹ سالگی با عضویت در انجمن ادبی کرمانشاه در وادی شعر و شاعری گام نهاد و تا آخرین روزهای حیات خویش اشعار فراوانی به زبان پارسی و کردی سرود. اولین استادش در شعر و ادب حضرت لسانالغیب حافظ شیرازی بود. چنانکه خود در مصاحبهای گفته بود: «پدرم علاقه زیادی به اشعار حافظ و فال حافظ داشت، لذا همین که دوره شش ساله ابتدایی را تمام کردم و به کلاس هفتم یعنی اول دبیرستان راه پیدا کردم، یک جلد دیوان حافظ برایم خرید...علاقه پدر و این کارش باعث شد که بهتدریج با اشعار حافظ و حافظخوانی آشنایی پیدا کنم و هرچه بیشتر میگذشت این علاقه و این آشنایی بیشتر میشد.»
او اهل خلوت بود، خلوتی منزه و شاعرانه که به جان و جهان شعرش صفا و جلا میبخشید و لهجه شعرش را شیرین و دلنشین میکرد. قصری شاعری صبور، آرام و بیحاشیه بود. او به برکت رهایی از وابستگی و رسیدن به منزل وارستگی، در کوچهباغهای تجلی قدم میزد و همچون سعدی دلش روشن به مهر یکتای بیهمتایی بود که کلمه و کلام را به او آموخته بود:
به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست
عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
سبک این شاعر زلال و صمیمی در غزل، تلفیقی از سبک عراقی و هندی بود. سبک هندی تلطیف شدهای که با جان و جهان انسان معاصر پیوند داشت و برای عموم مردم قابل فهم بود.
من بر این اعتقاد و باورم که اگر بخواهیم برای بیدل در میان قلوب مردم ایران که قرنها با حافظ و سعدی و مولوی و عطار نشست و برخاست داشتهاند جایی سزاوار و شایسته دست و پا کنیم، ابتدا باید از صائب شروع کنیم و سبک هندی را با صائب به مردم بشناسانیم. درواقع کلید شناخت بیدل، صائب است. استاد قصری نیز با وقوف به این دقیقه در همین مسیر گام بر میداشت و در غزل پیش و بیش از بیدل به صائب اقتدا کرده بود. چراکه این دقیقه را بهخوبی دریافته بود که ذوق و ذائقه عموم مردم با شیوه صائب سازگاری بیشتری دارد تا بیدل. این نکتهای است که زندهیاد سید حسن حسینی نیز در کتاب ارزشمند «بیدل، سپهری و سبک هندی» بر آن مُهر تایید زده و گفته است:«شعر سبک هندی در مسیر تطور خود از وضوح حکیمانه در شعر صائب و اقمارش به سوی غموضی عارفانه در شعر بیدل سیر میکند».
به تجربه ثابت شده است که ما همیشه چوب افراط و تفریط را خورده و از هول هلیم در دیگ افتادهایم! در درستی این حرف که شناخت بیدل و آثار او بر پارسیزبانان واجب است، جای هیچگونه شک و شبههای نیست، ولی از آنجا که ما قصد نداریم با طرح بیدل، راه ناشناخته و تجربهناشدهای را پیش پای مشتاقان این راه بگذاریم، خوب است این مسیر را با شبچراغ صائب روشن کنیم و بگذاریم تا این میوه شیرین و جادویی بر شاخه ذوق و احساس ایرانی و در آفتاب شناخت خوب برسد، تا آن روز که خودبهخود از شاخه جدا شود و در زنبیل ذائقه ما جای گیرد.
از این منظر، میتوان از استاد قصری به عنوان کسی که راه فهم بیدل را با غزلهایش برای ادبدوستان هموار کرد نام برد. چرا که صائب – بیهیچ تردیدی - یکی از قلل رفیع شعر سبک هندی است و به زعم من حقی که او به گردن این سبک دارد، از بیدل کمتر نیست.
امروز پرداختن به صائب از آن جهت ضرورت دارد که راه را برای شناخت بیدل همواره میکند و علاوه بر آن از افراط و تفریطهای نوپردازان جوان در پیروی از سبک هندی جلوگیری به عمل میآورد و آنان را رفتهرفته به صراط مستقیم و اعتلال ادبی سوق میدهد. به همین دلیل باید قدرشناس شاعرانی چون استاد قصری بود.
با عرض تسلیت به مناسبت درگذشت استاد قصری که یکی از نام آوران غزل سبک هندی در شعر معاصر بود، و با آرزوی آمرزش و آرامش برای روح پر فتوح آن عزیز سفر کرده، بهعنوان حسن ختام، شما را به زمزمه غزلی عمیق، خوش مضمون، شیرین و دلنشین از این غزلسرای نامآور دعوت میکنم:
از غم جان نیست گر بر دار، میپیچم به خویش
بر سر گفتار حق، چون مار میپیچم به خویش
همچو فریادی که خیزد از گلوی کوهسار
در طنین درهم تکرار، میپیچم به خویش
تارتارم همچو تار زخمه غم خورده است
هرکه ازغم دم زند، من زار میپیچم به خویش
بستر راحت نمیسازد به طبع سرکشم
گردبادم، در ره هموار میپیچم به خویش
همچو پیچک برگبرگم عاشق آزادگی ست
هرکجا سروی ست، پیچکوارمیپیچم به خویش
باغبان اشکم، خیال بلبلی گر سایهوار
بگذرد ازخاطر گلزار، میپیچم به خویش
من کجا و وصل این خورشید سیمایان کجا؟
نازکاندیشم چو مو، از نار میپیچم به خویش
گوهر معنی بهآسانی نمیآید به دست
بر سر هر نکتهای، صدبار میپیچم به خویش
«قصری» از بس با زبان خامه کردم گفتوگو
گاه اظهار سخن چون مار میپیچم به خویش
به گزارش ایبنا، کیومرث عباسی قصری، سال ١٣٢٠ در قصر شیرین به دنیا آمد. از آثار او میتوان به «حسن ختام»، «باغ ابریشم غزلهای کرمانشاهی در قلمرو شعر امروز»، «آیههای زمینی آواز منتخبی از سرودههای ١٣٥٧ - ١٣٧٢»، «گزیده ادبیات معاصر» و «زمزمه نای و نی» اشاره کرد.
نظر شما