شنبه ۱۹ شهریور ۱۴۰۱ - ۱۳:۰۳
روایت تازه‌ای می‌خواهم

دوره حضوری مستندنگاری و روایت‌نویسی به همت معاونت شعر و ادبیات داستانی خانه کتاب و ادبیات ایران در مجموعه فرهنگی و آموزشی آدینه برگزار شد. در این مطلب می‌توانید گزارشی از روز نخست آن بخوانید.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)؛ خیابان‌ها را یکی‌یکی پشت سر می‌گذارم و به کوچه‌ای می‌رسم که ساختمان بزرگ مجموعه فرهنگی آموزشی آدینه در آن قرار دارد. بر سنگفرش‌های حیاط که قدم می‌گذارم ابهت ساختمان برایم بیشتر می‌شود؛ اما وقتی‌که به ورودی شیشه‌ای‌اش می‌رسم و باید کفش‌هایم را در طبقات کفش بگذارم و بدون آن در داخل تردد کنم، به یکباره عظمت سخت ساختمان در نگاهم فرو می‌ریزد و حال‌وهوای آنجا تغییر می‌کند؛ نرم می‌شود و حس زندگی می‌گیرم. داخل ساختمان به بخش‌های مختلف تقسیم شده است و همان ابتدا درحالیکه داشتم با کنجکاوی اطراف را نگاه می‌کردم به رستوران رسیدم. چند خانم را انتهای رستوران دیدم که داشتند وسایل‌شان را جمع می‌کردند و به طرف من یعنی همان ورودی رستوران می‌آمدند. ماسک داشتم و نمی‌توانستند لبخندم را ببینند ولی با کمی فضولی پرسیدم: «شما از شرکت‌کنندگان دوره مستندنگاری هستید؟» هر سه لبخند زدند و تأیید کردند. جوان بودند با پوشش‌های متنوع. یکی از اهواز آمده بود، یکی از گرمسار و دیگری از هرمزگان. اهوازیِ جمع، در پاسخ به سوالم که چه‌طور با این دوره آشنا شده و به اینجا آمده است گفت: «خبرنگار هستم و وقتی خبر را دیدم اثری فرستادم و درنهایت انتخاب شدم که در این دوره سه‌روزه شرکت کنم.» دو نفر دیگر گفتند پیامکی دریافت کرده‌اند و بعد تصمیم گرفتند اقدام کنند.

از خبرنگار اهوازی پرسیدم آیا دوست دارد سبک ادبی خودش را در روایت‌نویسی اربعین امسال داشته باشد یا روایتی رسمی خواهد نوشت. او سرش را به نشانه درک سوال تکان داد و گفت: «قطعا هرکس سبک نگارش، خلاقیت و ایده‌پردازی مخصوص به خود را دارد که در شرایط مختلف دستخوش الگوگیری‌هایی می‌شود. با آموزش استادان این دوره، سطح دانش ما پیشرفت می‌کند و بستگی به شرکت‌کنندگان دارد که بخواهند صرفا به آموزش‌ها متکی باشند و یک متن روتین بنویسند یا خلاقیت‌شان را هم دخیل کنند. کاملا سلیقه‌ای است.»

از آن‌ها تشکر کردم و چون می‌دانستم قرار است تا دقایقی دیگر جلسه‌ای توجیهی برایشان برگزار شود، نمی‌خواستم وقت استراحت‌شان را بگیرم. باهم از رستوران خارج شدیم و هرکدام به سمتی رفتیم. 


از پله‌ها که بالا آمدم و به طبقه بعدی رسیدم با حوض بزرگی مواجه شدم که انگار واقعا قرار بود همه حس‌وحال‌های رسمی، غیرصمیمی و زمخت بیرون را محو کند و افراد در این چندروز با خیالی آرام بیاموزند و بنویسند؛ زیرا صدای شرشر آب داشت ذهن من را هم که برای کار دیگری آمده بودم آرام می‌کرد. حسی در آنجا جریان داشت که نامی برایش پیدا نمی‌کردم. به سمت بخش پذیرش رفتم که یک میز بود و چندصندلی و مردانی که کارتی بر گردن‌شان بود و باهم صحبت می‌کردند. سراغ مسئول آن‌جا را گرفتم و علی ایلنت، دبیر اجرایی دوره جلو آمد. حالا باید می‌فهمیدم که اصلا دوره چه کار کرده است و چه کارها خواهد کرد.

دبیر اجرایی دوره مستندنگاری و روایت‌نویسی همچنان که ماسک خود را بر صورت داشت به اولین سوالم که درباره پیشینه این دوره بود اینطور پاسخ داد: «قبلا در بنیاد شعر و ادبیات داستانی در کنار دوره آل جلال، یک‌سری دوره مستندنگاری هم برگزار می‌شد که ظرفیتش محدود و در حد 5 الی 10 نفر بود؛ ولی این دوره به این شکل اولین‌بار است که نزدیک به 50 نفر از کل کشور بین تعداد زیادی که اثر فرستادند برگزیده شدند و حالا اینجا هستند، به‌ویژه با موضوع اربعین. قرار است تعدادی از برگزیدگان آزمون نهایی این دوره روز جمعه انتخاب شوند و کمک‌هزینه‌ای هم به آن‌ها برای سفر پیاده‌روی اربعین بدهیم که درواقع بعد آن، باید یک اثر به ما تحویل دهند.» 

وی هدف اصلی برگزاری این دوره را آموزش ادب‌جویانی دانست که به دنبال یادگیری مستندنگاری هستند و افزود: «هدف اصلی ما این است که تعدادی ادب‌جو را برای مستندنگاری از پیاده‌روی اربعین آموزش دهیم (که البته تعدادی روایت‌نویس از استادان این حوزه را هم از مرزهای هفتگانه به اربعین اعزام کرده‌ایم که روایت‌های آن‌ها را هم داشته باشیم). این دوره برای نوآموزان مقدمه‌ای است بر نوشتن؛ ممکن است بعضی از این افرادی که انتخاب می‌کنیم و کمک‌هزینه می‌دهیم نتوانند به اربعین بروند؛ ولی می‌خواهیم که همان روایت را بنویسند، روایت جاماندگان و نرفته‌ها. پس هدف ما فعلا آموزش است.»

هر دوره‌ای هم آغاز دارد و هم پایان. علی ایلنت درباره خروجی این دوره بیان کرد: «یکی از اهداف ما این است که از بین شرکت‌کنندگان تعدادی را به پیاده‌روی اربعین حسینی بفرستیم و بعد روایت‌هایشان را در مجموعه‌ای منتشر کنیم.»

وی درباره کمک‌هزینه سفر توضیحات بیشتری داد: «به یک پنجم اعضای دوره کمک‌هزینه می‌دهیم. غیر پرداخت کمک هزینه هیچ تعهد دیگری نسبت به سفر آن‌ها نداریم. کمک‌هزینه در دو مرحله است؛ یکی قبل از تحویل روایت به ما و یکی بعد آن. آن اثر زیر نظر یکی از استادان دوره تقویت می‌شود تا چاپ شود. کمک هزینه فقط یک تشویق است. از طرف ما اسکان و رفت‌وآمدی صورت نمی‌گیرد. در فضایی که میلیون‌ها نفر به این سفر می‌روند دادن چنین تعهدی سخت است. ما یک غرفه در موکب شهید ابراهیم هادی در پیاده‌روی داریم؛ ولی متاسفانه هنوز امکانات زیادی ندارد و صرفا برای شارژ گوشی و چنین کارهایی قابل استفاده است. ما کمک هزینه را می‌دهیم؛ ممکن است کسی بگوید من نمی‌روم و همین‌جا روایتم را می‌نویسم یا کسی دیگر برود به مرز و آنجا روایتی بنویسد و کسی هم به خود سفر برود؛ اما برگزیدگان این دوره این تعهد را دارند که اثری تحویل دهند؛ کمک‌هزینه ما منوط به این است که یا سفر بروند یا اثری تحویل بدهند.»
 
دبیر اجرایی دوره مستندنگاری و روایت‌نویسی معیار انتخاب استادان این دوره را تجربه کار در دوره آل جلال، برگزیده شدن در حوزه مستندنگاری جایزه جلال و نوشتن آثار برجسته روایت‌نویسی برشمرد.

ایلنت در مورد شرکت‌کنندگان هم اطلاعاتی در اختیارمان قرار داد و اظهار کرد: «فراخوان دوره به صورت عمومی در سایت خانه کتاب و ادبیات ایران منتشر شده بود و خواستیم هر یک از افرادی که مایل بودند اثری در حد هزار تا دوهزار کلمه بفرستند. پس از دریافت آثار داوری‌ای صورت گرفت و افرادی انتخاب شدند؛ حدود 50 نفر خانم و آقا که بیشترشان خانم هستند. این دوره آموزشی است؛ ولی می‌خواستیم کسانی انتخاب شوند که حداقل ذوق و قریحه‌ای در این زمینه داشته باشند و قلم‌شان در حد ابتدایی نباشد تا بتوانند اثر درخوری درباره اربعین تحویل دهند.»

وی در پایان صحبت خود از وضعیت اسکان و زندگی چندروزه شرکت‌کنندگان در مجتمع فرهنگی آموزشی آدینه برایمان گفت: «از چهارشنبه تا جمعه در مجتمع فرهنگی آموزشی آدینه اسکان و غذا و غیره کاملا رایگان انجام می‌شود. امکانات فراهم شده است تا شرکت‌کنندگان از دوره بهره ببرند. رفت‌وآمد آن‌ها هم با هزینه دوره بوده است؛ یعنی معادل هزینه سفر زمینی را به آن‌ها پرداخت کرده‌ایم. ما از شهرهای مختلف کشور شرکت‌کننده داریم؛ از ایلام، قم، اصفهان، بوشهر، گلستان، البرز، تهران، سمنان و غیره. اغلب آن‌ها هم متولدین دهه 60 و 70 هستند و دهه 50 هم داریم؛ اما جوان‌ترین شرکت‌کننده متولد 1382 است.»
 
اطلاعاتی را که می‌خواستم دریافت کرده بودم. صدای شرشر آب هنوز از حوض بزرگ وسط طبقه اول به گوش می‌رسید و جو را آرام کرده بود؛ البته انگار شرکت‌کنندگان هم مثل من در آن فضا احساس راحتی داشتند. هر یک به کاری مشغول بودند، یکی از سماور بزرگ آن‌طرف سالن در لیوان‌های کاغذی برای خودش چای می‌ریخت و دیگری اطرافش را برانداز می‌کرد. آسانسورها باز و بسته می‌شدند و افراد را به اینجا راهنمایی می‌کردند. جلسه توجیهی برای شرکت‌کنندگان تا یکی دو دقیقه دیگر شروع می‌شد. به سمت محل برگزاری رفتم و بر یکی از صندلی‌ها نشستم. شرکت‌کنندگان یکی‌یکی آمدند؛ با چهر‌ه‌ها و پوشش‌های متفاوت، یکی مانتوی سفید پوشیده بود یکی چادر سیاه، یکی روسری زرد به سر داشت و دیگری شالی سیاه. شرکت‌کنندگان آقا هم یکی‌یکی، یا در حال صحبت با دیگری وارد شدند و بر صندلی‌ها نشستند.

 

احسان حسینی‌نسب، به عنوان دبیر علمی دوره مقابل حاضران نشست و با بیانی صمیمی که نشان می‌داد از همان ابتدا قصد دارد جو راحت و خودمانی‌ای بین برگزارکنندگان و شرکت‌کنندگان ایجاد کند، درباره اینکه چرا دوره مستندنگاری به‌ویژه با موضوع اربعین دارد برگزار می‌شود گفت: «ما به هر حال در مواجهه با پدیده‌ای مانند پیاده‌روی اربعین صرف‌نظر از اینکه با یک مفهوم مذهبی روبه‌رو هستیم، با یک واقعه بزرگ اجتماعی هم روبه‌روییم. این واقعه، ظرفیت خوانش، تحلیل و قرائت‌های خیلی متفاوت و گسترده‌ای دارد. اگر قرار باشد ما با این پدیده روبه‌رو شویم احتمالا نمی‌توانیم صرفا تماشاگر باشیم. باید ذره‌ای فنی‌تر و جدی‌تر و با یک نگاه تاریخی با این پدیده روبه‌رو شویم. اگر قرار است چیزی بنویسیم نگاه‌مان این نباشد که این اثر تاریخ‌مصرفی دارد و قرار است امروز آدم‌هایی بخوانند و کمی عواطف مذهبی‌شان قلقلک داده شود و بعد از آن عبور کنند. این روایت‌ها ممکن است صدسال دیگر به عنوان مستندات تاریخی از آن چیزی که امروز دارد اتفاق می‌افتد مطرح شوند و آدم‌هایی بخوانند و قضاوت‌هایی نسبت به امروز ما داشته باشند. فکر می‌کنم بین همه مستنداتی که دارد از وقایع جمع می‌شود، اصالت با کلمات و کتاب‌هاست. به این اعتبار، این موضوع خیلی معمولی نیست و نمی‌خواهیم که به اربعین به عنوان یک پدیده صرفا ژورنالیسیتی نگاه کنیم و می‌خواهیم ماجرای مستندنگاری به‌ویژه اربعین را با یک نگاه تاریخی ببینیم و تحلیل هم تاریخی باشد؛ یعنی به جزئیات وقایع بپردازیم نه به سطوح آن.»
 
وی وجه مشترک بیشتر استادان این دوره را اهل سفر بودن آن‌ها دانست. استادانی که کلاس‌های زیر را برگزار خواهند کرد: مبانی روایت‌نویسی، قالب‌های روایی در سفر، سبک زندگی مستندنگار و شباهت‌هایش با زنبورعسل، شخصیت‌پردازی در سفرنامه‌نویسی، نوشتن در سفر، در مرز واقعیت و خیالِ آثار مستندنگاری، روایت انسان‌ها، سفر تجربه‌گرا، فراز از گزارش‌نویسی و تحلیل فیلم مستند.

حسینی‌نسب درباره تمرین‌های شرکت‌کنندگان و آزمونی که در روز جمعه برگزار می‌شود بیان کرد: «آزمونی در پایان دوره برگزار می‌شود تا برگزیدگان معرفی شوند؛ اما تا ساعت 12 شب پنج‌شنبه باید دو روایت بفرستند. روایتی توصیفی از حضور در این دوره و مجموعه فرهنگی آموزشی آدینه و روایتی تحلیلی از سفر اربعین که درصورت نداشتن چنین تجربه‌ای، نوشتن از هر سفری که داشته‌اند. هر کدام در 500 کلمه و به صورت دستی و کاغذی یا تایپ‌شده. این تمرین به این دلیل است که همه نوشتن در شرایط یکسان را تجربه کنند.
 
در پچ‌پچ‌های شرکت‌کنندگان و چهره‌های آن‌ها سوالاتی دیده می‌شد که بخشی از آن را بعد اتمام صحبت دبیر علمی دوره بازگو کردند و بخشی را شاید در ذهن خود گذاشتند؛ اما همه با دو نکته مهم این دوره آشنا شدند که باید باهم و با برگزارکنندگان تعامل زیادی داشته باشند تا جوی صمیمی شکل بگیرد و دیگر اینکه از فرصت‌های محدود و مُرده برای نوشتن استفاده کنند؛ زیرا فقط دو روز فرصت دارند هم مستندنگاری و روایت‌نویسی را آموزش ببینند و هم عملی‌اش کنند و روایتی بنویسند.
 
سخنران بعدی جلسه، ابراهیم اسماعیلی اراضی، سرپرست معاونت شعر و ادبیات داستانی خانه کتاب و ادبیات ایران بود که با طمأنینه صحبت خود را آغاز کرد و صحبت‌های سخنران قبلی را تکمیل و به این اشاره کرد که قرار بوده است این دوره در یکی از استان‌های مرزی برگزار شود؛ اما به دلیل شلوغی و سختی تردد تصمیم بر این شد که محل برگزاری در تهران باشد.

وی ضمن تأکید بر رعایت نظم و مشارکت از سوی شرکت‌کنندگان، به آن‌ها اطمینان داد که از برگزیدگان به‌صورت مداوم حمایت می‌شود و استعداد آن‌ها رها نخواهد شد.

 
 
جلسه با چند پرسش و پاسخ به اتمام رسید. من نیز با پرسشی که ذهنم را مشغول کرده بود به سمت ابراهیم اسماعیلی اراضی رفتم و از او خواستم که درباره ضرورت نوشتن روایت‌های مستند از اربعین و آموزش روایت‌نویسان توضیحی بگوید. وی پاسخ داد: «اساسا نوشتن یکی از نخستین و فراگیرترین و مهم‌ترین شیوه‌های بیان تجربه‌هاست. وقتی موضوع مهمی مثل پیاده‌روی زیارت اربعین هم به واسطه اعتقادات و هم به عنوان یک رخداد اجتماعی این همه افراد مختلف را درگیر می‌کند، قطعا باید به آن توجه داشت. اینکه الزاما انتظار داشته باشیم همه افرادی که می‌خواهند این تجربه را بیان کنند باید شاعر و داستان‌نویس باشند قاعدتا انتظار خیلی معقولی نیست. از طرف دیگر خودِ موضوع روایت به عنوان یکی از گونه‌های ادبیات داستانی در این سال‌ها بیشتر به آن توجه شده و مخاطب هم استقبال کرده است.»

وی افزود: «قاعدتا کتاب‌های خوبی که در این سال‌ها در حوزه روایت‌نویسی و مستندنگاری بخشی با موضوع جنگ و بخشی با موضوعات دیگر در اختیار مخاطب قرار گرفت نشان داد که چه‌قدر این دامنه می‌تواند گسترده باشد. وقتی این مطالبه فرهنگی وجود دارد ما وظیفه داریم که روزبه روز این را تقویت کنیم و گسترش دهیم. ما به سراغ کسانی رفتیم که علاقه و استعدادش را دارند؛ ولی خیلی حرفه‌ای نیستند. تردیدی نداریم که دقیقا به اندازه همین فراگیری، این علاقه بعد از این دوره متکثر خواهد شد؛ چون هرکدام از این عزیزان خود روایتگر این دوره خواهند بود و علاقه‌های تازه‌ای را در جغرافیا و اقلیم خود ایجاد می‌کنند.»

اسماعیلی اراضی از استمرار برگزاری این دوره‌ها خبر داد و گفت: «در آینده نه تنها در حوزه روایت‌نگاری که در حوزه‌های دیگر مانند شعر و داستان نیز فعالیت‌هایمان را در تهران و استان‌های دیگر ادامه خواهیم داد و کسانی که آموزش می‌بینند رها نمی‌شوند و مداوم حمایت خواهند شد.»
 
گزارشم دیگر به پایان رسیده بود. به اطراف نگاه کردم. برگزارکنندگان به سویی می‌رفتند و شرکت‌کنندگان به طرفی دیگر. یکی بر صندلی‌ای در کنار حوض بزرگ نشست و چای خورد، دیگری با بغل‌دستی‌اش صحبت کرد و یک مرد جوان با دشداشه‌ای بلند و سیاه مقابل احسان حسینی‌نسب، دبیر علمی دوره ایستاد و سوالی پرسید. دور بودم اما می‌توانستم از چهره هر دو و نوع تعامل‌شان بفهمم که این دوره قرار است فضای تعاملی و صمیمی‌ای داشته باشد. بالاخره صدای مرد دشداشه‌پوش به گوشم رسید که می‌گفت: «خودم مذهبی‌ام؛ اما از روایت‌های تکراری اربعین خسته شده‌ام. دلم روایت تازه‌ای می‌خواهد.»

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها