نوشتن برای مخاطب کودک چه فاکتورهایی دارد؟
زمانیکه برای بچهها مینویسیم باید حساسیتمان و دقتمان بیشتر شود، باید تکنیکهایی را در ادبیات، روانشناسی کودک، جامعهشناسی کودک و فلسفه کودک آموخته باشیم و حداقل کتابی در این موضوعات خوانده باشیم تا بتوانیم روی مخاطب کم سنوسال تأثیر بگذاریم وگرنه ممکن است کاری که ارائه میدهیم نتیجه عکس دهد و کودک را دلزده و دلسرد کند. نکته مهمی که باید به آن اشاره شود این است که بتوانیم از نگاه کودک به موضوعات نگاه کنیم؛ مخصوصا در ادبیات دینی که حساستر است باید بتوانیم واقعیات تاریخی را همانطور که وجود دارد بدون تحریف منتقل کنیم و همزمان در آن عاطفه و تخیل را نیز دخیل کنیم. این نکتهها نباید مخل هم باشند؛ باید به موازات هم پیش بروند تا نتیجه خوبی تحویل بچهها بدهیم.
نتیجه افراط در تولید آثار آیینی چیست؟
بعضی ناشرها و مجلات روی مناسبتها و آثار آیینی تمرکز کردند که همین افراطگریها باعث بروز کارهای ضعیف میشود که پشت هم نیز در حال منتشر شدن هستند. این موضوع باعث اشباع بازار و نتیجهاش این میشود که بچهها دیگر سمت ادبیات آیینی نمیروند و جذابیتی برایشان ندارد؛ چراکه فکر میکنند تکراری و کلیشهای است. پس نباید دیدگاه و ایدئولوژی خودمان را به کودکان انتقال دهیم. کودکان میخواهند خودشان کشف و جستوجو کنند و یاد بگیرند؛ به همین منظور نباید فرصت کشف را از آنها بگیریم و با رکگویی و صریحگویی دیدگاهی را به آنها القا کنیم. باید از چشمان آنها به موضوع نگاه کنیم و از زبان آنها حرف بزنیم.
برای اینکه کودکان به درک فلسفه پیادهروی اربعین برسند چه کارهایی لازم است؟
پیادهروی اربعین سالهاست که در بین ایرانیها و حتی مسلمانان جهان جا افتاده است و پیادهروی بزرگ جهانی محسوب میشود برای بچهها هیجانانگیز است که بخواهند در این پیادهروی حضور پیدا کنند؛ اما از لحاظ جسمانی نیز میتواند برایشان سخت باشد. البته یک بچه فلسفه و دلیل این پیادهروی را هم نمیداند؛ به این دلیل شاید این اتفاق برایش در سنین کم جذاب نباشد؛ اما برای یک نوجوان این تجربه میتواند جذاب و هیجانانگیز باشد و کنجکاویای که دارد باعث بیشتر شدن طاقت در آن میشود و آستانه تحملش بالا میرود و بدنش نیز به نسبت کودک قویتر است. موکبها نیز میتوانند برای بچهها برنامه فرهنگی بگذارند و بچهها را نیز در آن سهیم کنند. اینگونه هم خستگی بچهها رفع میشود و هم متوجه میشوند که چرا این حرکت عظیم را انجام میدهیم. همه این موضوعات را میشود به صورت داستانگونه یا با زبان شعر به طور غیرمستقیم بیان کرد و حتی میتوان برای آنها مسابقه کتابخوانی، نقاشی، شعرخوانی و اجرای نمایش گذاشت و میتوان به موسیقیهای کودکانه با سبقه مذهبی درباره عاشورا و اربعین و معرفی یاران امام حسین (ع) پرداخت؛ اما باید مواظب باشیم که به تکرار و تقلید نیفتیم. امیدوارم متولیان موکبها به فکر کودکان نیز باشند و به آنها خوراک ذهنی نیز بدهند و بتوانند با زبان کودکانه بچهها را از وقایع کربلا مطلع سازند.
چقدر درباره دین برای کودکان کار شده است؟
درباره دین و آموزههای دینی بسیار برای بچهها کار شده است؛ بهخصوص در مدت زمان بعد از انقلاب تا به امروز بسیاری از شعرها و داستانهای مختلف برای کودکان خصوصا از طرف ناشران مذهبی کار شده است. از بین همه این آثار نمیتوان گفت همهی آنها خوب هستند؛ چراکه بیشترشان به ظاهر مطلب پرداختهاند؛ اما کارهای قوی هم کم نداریم مثل منظومه «ظهر روز دهم» قیصر امینپور که جز کارهای ماندگار است.
کودکان از پیادهروی اربعین چه مفاهیمی را یاد میگیرند؟
بچهها میتوانند از پیادهروی اربعین صبر را یاد بگیرند؛ زمانیکه والدین برای آنها توضیح دهند که دختر سهساله امام حسین (ع) را از شهر شام تا کربلا با چه وضعیتی به کاخ یزید آوردند و چه سختیهایی کشید و چه بلاهایی سرش آمد اینجاست که بچه میتواند همزادپنداری کند و صبر و تحملش را بالا ببرد و خود را به آن اتفاقات نزدیکتر کند، فلسفه عاشورا را بفهمد و خود را جای آن شخصیت بگذارد و کمی شرایط را درک کند، به شرطی که بزرگتر همراهیاش کند و آن را با باطن وقایع کربلا آشنا کند.
نویسندگان و شاعران با تولید اثر ضعیف باعث چه چیزی میشوند؟
نویسندگان و شاعران گاهی میتوانند با یک اثر ضعیف روی مخاطب خود اثر عکس بگذارند؛ برای مثال زمانیکه میخواهیم داستان زندگی یکی از ائمه را بیان کنیم اگر از مستقیمگویی استفاده کنیم و هیچگونه داستانپردازی و آرایه ادبی و عاطفه و خیالی در آن به کار نبریم طبیعتا باید بپذیریم که بچه جذب این اثر نمیشود؛ چراکه این اثر، تاریخ و سرگذشتنویسی محسوب میشود و دیگر داستان نیست و کودکان حوصله این را ندارند که یکجا بنشینند و بقیه بخواهند اطلاعات به آنها بدهند و اصلا اینگونه آثار در ذهن کودک نمیمانند. بنابراین کار کردن برای کودک و نوجوان راه رفتن روی لبه تیغ و سهلِ ممتنع است.
نسل امروز را از لحاظ دینی چگونه میبینید؟
نسل امروز از فرهنگ دینی فاصله گرفته است؛ دلیلش نیز میتواند فضای مجازی باشد و تأثیری که روی آنها میگذارد. نمیگویم شبکههای اجتماعی بد هستند، جنبه مثبتش را نیز باید دید؛ چراکه میتوانند علم و اطلاعات را بالا ببرند؛ اما به شرطی که نظارت والدین نیز باشد و کودک نکتههای مفید را از آن بگیرد؛ یعنی والدین مانند یک ناظر عمل کنند به شرطی که با زور و اجبار همراه نباشد چون نتیجه عکس میدهد. دلیل دیگری که میتوان گفت تأثیر گروه همسالان در مدرسه و مغایرتهایی که در رفتار والدین با فرهنگمان میبینند است یا زمانیکه به دوره نوجوانی و جوانی میرسند با عدهای مسلماننما آشنا میشوند که فقط به دینداری تظاهر میکنند و عملشان چیز دیگری میگوید. مجموع همه اینها باعث دلزدگی از دین میشود؛ به این دلیل هر چیزی که فقط جنبه نصیحت و تعلیم و آموزش به صورت مستقیم داشته باشد برای بچهها جذاب نیست؛ چراکه لازمهاش این است که آن را با چاشنی هنر، عاطفه و تخیل آمیخته کرد و بعد به بچه تحویل داد تا از آن لذت ببرد.
چرا آثار زیادی با موضوع اربعین نداریم؟
کارهای زیادی با موضوع عاشورا منتشر شده است؛ اما کمتر میبینیم که به فلسفه و دلیل قیام امام حسین (ع) و وقابع کربلا پرداخته باشند و به نظرم از دلایلی که زیاد به موضوع اربعین پرداخته نشده است این است که ما از روز اول محرم تا عاشورا و تاسوعا عزاداری میکنیم و بیشتر توجهمان به دهه اول محرم است؛ بعد دیگر همهچیز را فراموش میکنیم تا روز اربعین و همین مدت زمان باعث میشود که کمتر به اربعین پرداخته شود و زیاد دیده نشود.
نظر شما