شخصیت یاسر از کجا پیدا شد؟ چه شد که ایده نوشتن این کتاب به ذهنتان رسید؟
بهتر است بگویم درونم یک نوجوان پرنشاط و خوشانگیزه که گهگاه با تخیلهایی حس کنجکاویاش گٌل میکند، وجود دارد. احساس میکنم هرکس برای کودک و نوجوان قلم میزند همان شور درونی من را حالا کمتر یا بیشتر داراست. اصلا بدون این نمیشود برای این قشر نوشت.
شخصیت یاسر، درست در بیابانهای طبس در ذهنم شکل گرفت. جایی که برای زیارت بانوی قم، حضرت معصومه(ع)، در سکوت ماشین از آن گذشتم؛ و یاسر شخصیت اولیه قصه به یکباره، ثانیههایی خیالی مانند فیلم از جلوی چشمم گذشت. او مدتها در فکرم پرسه میزد که در نهایت منجر به نوشتن این داستان پرماجرا شد.
و اما ایدهی تخیلی به صورت کلی از زمانی در ذهنم پررنگ شد که علاوه بر علاقه وافر نوجوانان به این ژانر از داستانهای خارجی و عدم وجود داستانهای دینی در این قالب بود.
یکی از نکات مثبت این کتاب، استفاده از یک نوجوان امروزی برای روایت از پیامبر (ص) است. به نظر شما این سبک داستانها، میتواند چه تاثیری در مخاطب داشته باشد؟
شاید بتوان گفت شاخصه نوجوان، کنجکاوی و خطرپذیری بالای اوست. در این سن، کارهای بزرگ کردن، افتخار محسوب میشود. کار بزرگ هم میتواند درست و هم نادرست باشد؛ اما اگر بتوان به همین ویژگی نوجوان را در راه صحیح پیش برد، قطعا خروجی پربار و درخشانی خواهد داشت. وقتی خواننده با ویژگیهای خودش در شخصیت اول قصه مواجه میشود، اثرپذیری منطقی او از هدفی که نویسنده در بطن داستان قرار داده بیشتر میشود. در واقع مدل و سن شخصیت داستان میتواند ابزاری مهم در دستیابی غرض نویسنده باشد و هرچه بتواند مخاطب را به مختصات فردی قهرمان داستان نزدیکتر کند، بیشتر و زودتر میتواند اثرگذار باشد.
در این داستان علاوه بر اینکه داستان از زبان یک نوجوان امروزی روایت میشود، یک ماجرای هیجانی و پر از رمز و راز که باعث ارتباط یاسر و عداس میشود، نوشتید. درباره این موضوع بیشتر توضیح میدهید.
بله، سعی شده، قصه به همان سبکی که مورد علاقه نوجوان است، نوشته شود. من احساس کردم در زمینه موضوعات دینی قالب تخیل تا به حال به این صورت خاص به کارگیری نشده و اگر اصل مبحث، سالم و دست نخورده، بر قطار خیال و قالب فانتزی سوار شود بر تفهیم بهتر و جذب مخاطب خواهد افزود.
همه ما میدانیم که داستانهای جادویی-تخیلی خارجی، در کشور ما طرفداران بسیاری دارد و هنوز نویسندگان کودک و نوجوان ما، موفق به چنین جایگاهی نشدهاند؛ و این با توجه به تسلط و مهارت برخی نویسندههای ایرانی، جای تعجب دارد که چرا در این ژانر فانتزی دست به قلم نمیشوند و ما را از واردات این مدل ادبیات به صادرات آن جایگاه نمیبخشند؟
با توجه به این، سعی کردم با ماجرایی جادویی و توجه به قشر نوجوان در این زمینه بخشی از حیات پیامبر (ص) را در اذهان به تصویر کشم و امیدوارم مفید بوده باشد.
مهمترین انگیزه شما برای کاوش و بررسی درباره پیامبر(ص) و زندگی ایشان چه بوده است؟
علاقه بسیار زیادی به پیامبر(ص) دارم. به دو دلیل، اولین آن خُلق نیک این انسان که در اعلا مرتبه بزرگ منشی قرار دارد و آدم واقعا میماند او چطور با این همه بَد دیدن از جانب دشمنان، چنین ثبات اخلاقی بینظیری دارد. حقیقتا «لَقَد کان لَکُم فی رَسولالله اُسوهٌ حَسَنه» بود؛ و علت بعدی، سختیهای فراوان و فوق تصوری است که در راه استقرار و اعتلای اسلام ناب، تحمل کرد؛ و باز با همه این، مورد اول را در همه حال، همراه داشت. بزرگواری او از حد گذشته است. همین دو علت که کوچک هم نیستند برای نوشتن در مورد چنین شخصیت شریف و شخیصی کافیست.
چگونه با جشنواره بینالمللی خاتم آشنا شدید؟ آیا نوشتن این کتاب تنها به دلیل جشنواره بینالمللی خاتم بود؟
اجازه بدهید کمی از قبلتر بگویم. در حال نگارش رمان بلندی بودم که شاید حدود 20 صفحه به پایانش نمانده بود که با جشنواره بینالمللی داستاننویسی خاتم آشنا شدم. شرایط را که مطالعه کردم فقط چهار تا پنج روز بیشتر برای ارسال متن فرصت نبود و حجم بسیار کمتری باید ارسال میشد وگرنه در داوری شرکت داده نمیشد. گزیده مناسبی را از رمان جدا کرده و شروع کردم با کمک همسرم تایپ کردن قصه و بعد هم ارسال آن به جشنواره بینالمللی خاتم.
بعد از مدتی با خبر مسرورکنندهای روبهرو شدم. داستانم در اولین مسابقهای که شرکت میکردم منتخب چاپ شده بود؛ این هدیه ارزشمند از خاتم به من رسید. کتاب «یاسر و عَدّاس در باغ بهشت» همان است. بعد از آن، مراحل انتهایی رمان را تکمیل کرده و نوشتم و حتی تایپ هم کردم اما هنوز تصمیم جدی برای چاپ آن نگرفتهام.
آیا قبل از نگارش مطالعات پژوهشی نیز انجام دادید؟
برای این رمان چندین کتاب و مقاله مطالعه کردم. از رفتار و گفتار پیامبر گرفته تا حتی معماری آن زمان عربستان.
مهمترین یافته شما در نگارش این کتاب چه مواردی بوده است؟
بین این همه خوانش، زیباترین یافته من صبوری و حُسن خُلق پیامبر عظمالشان اسلام(ص) بود. از آن زمان به بعد، صبرم نمیدانم ناخودآگاه یا بهتر بگویم، به برکت این خواندنها بیشتر شده است. آرامشی را که در صبوری دارم قبلترها نداشتم.
با توجه به گسترش فضای مجازی و گرایش کودکان و نوجوانان به آثار پرهیجان در ژانرهای مختلف ادبی که سبب تغییر ذائقه مخاطب امروز شده، نویسندگان چگونه میتوانند آثار دینی جذابی خلق کنند که برای بچهها تازگی داشته باشد؟
همانطور که قبلا گفتم، با توجه به ویژگیهای دوران نوجوانی یکی از علاقهمندیهای این قشر، هیجان، کندوکاو و رازآلودگی قضایاست. اگر نویسندگان با توجه به این موارد، مسائل اسلامی و مباحث روز دینی جامعه را در ژانر فانتزی، طوری که به اصل دین و روایتهای مذهبی آسیب نرسد، بنویسند، قطعا این قصهها از نوع جاذبه خواهند بود نه خنثی یا دافعه.
نوجوانِ اکنون با نوجوان 10 سال پیش تفاوت دارد. او بیش از قبل، موضوعات را فهم میکند. اگر نویسنده صادقانه برایش قلم نزند، همان چند صفحه ابتدایی متوجه میشود و کتاب را رها میکند. مطالب دینی باید صادقانه و بیکم و کاست، اما در چهارچوبهای جذاب و درخشان به او ارائه شود. اعتمادسازی برای این گروه کار سخت اما پرسودی است. سخت از آن جهت که او به راحتی، هر گفته یا نوشتهای را نمیپذیرد؛ چون در فضای غیرحقیقی و مجازی، در معرض فوران اطلاعات و آموزشهای صحیح و غیرصحیح قرار دارد. پرسود از این جهت که اگر، نویسندهای با قلم صادقش، معتمد نوجوان شود، او با این دستاورد بزرگش میتواند به شناخت اسلام حقیقی و ناب محمدی به این قشر، کمکها کند؛ و این کمارزشی نیست، چه برای جامعه و چه برای فرد.
به عنوان صحبت پایانی اگر نکتهای دارید، بفرمایید.
در انتها با همه وجود از همسرم که مشوق اصلی من در نوشتن است، تشکر میکنم. از عوامل برگزارکننده جشنواره بینالمللی داستاننویسی خاتم و به ویژه استاد شیشهگران و همینطور استاد گرانقدرم در شهر بیرجند، جناب سید حسین هرمپورمقدم، مدیر مسئول و صاحب امتیاز ماهنامه چکله متشکرم و آرزوی سلامتی و موفقیت روز افزون آنها را از خداوند بزرگ خواهانم. به امید روزی که حال کتابخوانی کشورمان خوب شود.
نظر شما