در نشست «نقش فضای مجازی در پرفروش شدن کتابها» تأکید شد، هرکدام از دو روش خرید فیزیکی و مجازی کتاب بازار خود را دارند و تداخلی در فروش یکدیگر ایجاد نمیکنند.
وثوقکیا درباره فروش سنتی و مجازی کتاب گفت: هرکدام از این دو روش، بازار خود را دارند و تداخلی در فروش یکدیگر ایجاد نمیکنند؛ چه بسا اگر قرار بود فروش مجازی به فروش سنتی کتاب اثرگذار باشد، اکنون باید کتابفروشیها تعطیل میکردند، درحالیکه کتابفروشیها با روشهای مختلف همچنان به حیات خود ادامه میدهند. کتابهای چاپی و مجازی، هرکدام کارکرد و طرفداران خود را دارند؛ مثلا در زمان کرونا کتابفروشیها تعطیل کرده بودند، چرا نباید از فضای مجازی استفاده میکردیم؟ در این شرایط ناشر است که باید از فضای کتابفروشی عقب نماند و خود را با این فضا وفق دهد.
وی با اشاره به تاثیر کتابهایی که در فضای مجازی روال میشوند بر کتابفروشیهای حضوری گفت: گاهی چیدمان و فضای کتابفروشیها بر اساس کتابهایی که در فضای مجازی در صدر هستند، تغییر میکند. گاهی جدا از چیدمان و ویترین کتابفروشیها، فروشنده آن کتابفروشی نیز بر فروش تاثیرگذار است، اگر فروشنده از کتابها اطلاعاتی داشته باشد قطعا به فروش بیشتر کمک میکند، همچنین کتابفروشیها میتوانند سامانهای داشته باشند که کتاب مورد نظر خریدار را سرچ کنند و این بسیار کمککننده است. اگر همه کتابفروشیها این موارد را رعایت کنند، میتوانند بازار خوبی داشته باشند و از گلایههایی مبنی بر مختل شدن بازارشان توسط فروش مجازی دور شوند. به نظرم این گلایهها ناشی از ضعف خود کتابفروشیهاست.
این خبرنگار حوزه کتاب ادامه داد: وقتی چند حق انتخاب برای مخاطب وجود دارد، کتابفروشیها باید خود را بهروز کنند. یک سری افراد در شبکههای اجتماعی مشغولند که برخی از این افراد بلاگر این حوزه هستند و به نوعی با کتاب بازی میکنند. این خوب است که از هر روشی برای رونق کتاب استفاده کنیم ولی گاهی بلاگرها کتاب را نمیخوانند و گاهی مخاطب تنها به خاطر معرفی یک فرد، پیگیر آن کتاب میشوند که اگر این روش را مرجع قرار دهیم، دچار آسیب میشویم. جالب است برخی از چهرههای مشهور به معرفی کتابهای معروفی مانند بینوایان میپردازند و از طرف برخی ناشران سفارش میگیرند. این موارد در فضای مجازی وجود دارد.
وثوقکیا درباره سفارشینویسی برخی نویسنگان نیز گفت: نویسنده نمیتواند و نباید مخاطب را در نظر نگیرد ولی نویسندهای که دنبالهروی سلیقه مخاطب باشد تکلیفش مشخص است، ولی تا زمانی که این کتابها خریدار دارند این چرخه ادامه دارد؛ البته اکثر ناشران علاوهبر رسالت فرهنگی خود، به دنبال پول هستند. حتی گاهی سلبریتیها کتاب چاپ میکنند و مردم هم میخرند و مهم این است که مخاطب خودش انتخاب میکند و سهمی از آن بازار دارد، تنها میتوانیم سعی کنیم آسیبهای این موضوع کمتر شوند.
وی درباره ارزشگذاری کتابهای پرفروش گفت: شرایط جامعه ممکن است بر فروش برخی از کتابها تاثیرگذار باشد، به عنوان مثال این روزها کتابهایی با موضوع زنان، خشونت و... روی ویترین برخی از کتابفروشیهاست. برخی از ناشران از حواشی برای فروش بیشتر استفاده میکنند. البته در این شرایط نمیشود همه را به یک چوب راند، همه این موارد محصول موقعیت است. حال این سوال مطرح میشود که چرا برخی از کتابها پرفروش میشوند؟ گاهی ناشر مخاطبان زیادی پیدا میکند که نزد آنان مشهور میشود، یعنی مخاطب کتاب را بر اساس آن ناشر می خرد؛ این گونه به خطا میرویم. البته ناشری که فکر اقتصادی نداشته باشد باید به آن شک کرد، بخشی از کار آنان فرهنگی است و بخش دیگر اقتصادی است و چرخه دارد. همه این موارد یک چرخه است و هر کس باید در جایگاه خود باشد، کتاب و ناشر و... ضریب و مخاطب خود را دارد و اگر هر کدام بهصورت عادی پیش برود مشکلی ایجاد نمیشود.
کتابهای اینترنتی از مسیر کتابفروشیها وارد فضای مجازی شدهاند
حسام آبنوس، دیگر مهمان این نشست نیز درباره فروش مجازی و سنتی کتاب گفت: به نظرم فروش مجازی و سنتی تقسیم بندی درستی نیست؛ قرار نیست این دو نوع فروش جای هم را بگیرند. کتابهای اینترنتی نیز از مسیر کتابفروشیها وارد فضای مجازی شدهاند و توجه به چهرههای خاص کتابها تابعی از کتابفروشی است. و اگر میز پرفروشهای کتابفروشی را ببینید.
او درباره مزیتهای خرید حضوری گفت: فروش حضوری برای کسی است که انس بیشتری با کتاب دارد، گاهی مخاطب دنبال کتاب خاصی است و به اعتماد کسانی که آن کتاب را معرفی کردهاند، میخرند. گاهی فعالیتهای مجازی ناشر نیز در فروش بیشتر تاثیر دارد و درصد قابل توجهی برای فروش کتاب تخفیف میدهند. گلایه کتابفروشیها از فروش مجازی این است آنها بدون اینکه هزینه و اجازه مکان بدهند، راحتتر میتوانند بفروشند. با نگاهی به خواست مخاطب میتوان فهمید شبکههای اجتماعی به کتابفروشیها نیز کمک کردهاند، گاهی کتابی روال میشود و کتابفروشی هم آن کتاب را ارائه میکند.
وی درباره فعالیت برخی بلاگرهای کتاب و تاثیر آنها در فروش کتاب گفت: در ایران برخی از بلاگرها بسیار معروفند و معمولا کار معرفی کتاب را سفارشی انجام میدهند. حتی در زمان قدیم ریویونویسها نیز سفارش میگرفتند ولی منطقی بود، چون کتابی را به پرفروشترینهای نیویورک تایمز تبدیل میکردند. تفاوت آنها این بود ریویونویس آدم کتاب بود و گاهی ریویو پشت جلو موجب افزایش فروش آن کتاب میشد. البته شبکههای اجتماعی روی مخاطب طیف خاکستری و طرفدار کتاب، کمتر تاثیر میگذارد. گاهی در شبکههای مجازی، مخاطب دنبال خرید کتاب نیست، تنها میخواهد آن فرد را دنبال کند.
آبنوس درباره قشری شدن برخی نویسندگان گفت: در ماجرای قشری شدن، به نظرم ناشر بیشتر از این فضا استفاده میکند. اگر نویسنده، نویسنده باشد معمولا در این جریان بازی نمیخورد ولی ناشر در این شرایط سود خود را در نظر میگیرد. این نشان میدهد سلیقه مخاطب متفاوت است، گاهی برای ناشر ماجرای رسالت فرهنگی مهم نیست. فکر میکنم در شبکههای اجتماعی و قشری شدن نویسندگان، ناشر دخیل است. نویسنده اصیل بعید است وارد بازی شبکه اجتماعی و ناشر و مخاطب شود. حتما نویسندهها به مخاطب فکر میکنند اما هر نویسندهای این کار را نمیکند.
آبنوس در ادامه با بیان اینکه به کتاب خوب و بد اعتقاد ندارم، گفت: همانطور که دختری دبیرستانی کتاب میخواند، خانمهای خانهدار نیز نیاز فرهنگی از جنس کتاب دارند و همه باید از کتاب استفاده کنند. نمیتوانیم بگوییم باید به رسالت فرهنگی پایبند باشیم. هر کدام از طیفهای کتاب زرد و صورتی و... که اخیرا باب شده، وقتی خوانده میشود یعنی مخاطب دارد. ناشر باید برای هر سلیقه فکری کند، چه بهتر ناشر با توجه به رسالت فرهنگی خود در این فضا فعالیت کند. وقتی کتاب خوب و بد معنی ندارد، سود اقتصادی هم داشته باشد، چه عیبی دارد؟ وقتی سویه فرهنگی ناشری پررنگتر از اقتصادی است، نهادهای حکومتی باید حمایت کنند. طبیعی است در این فضا باید به فکر همه نوع مخاطب بود و همه سلیقهها را تولید کرد.
این خبرنگار حوزه کتاب یادآور شد: اگر همه چیز شبکه اجتماعی سر جای خود باشد، ناشر نیز فعال شبکه اجتماعی محسوب میشود، امروز همه مشکلات این است که این چرخه درست تعریف نشده، اگر جایگاهها درست تعریف میشد، امروز بلاگرها نمیتوانستند انقدر موثر باشند. ناشر اگر درست از خبرنگار حمایت کند پای خبرنگار به سفارش گرفتن باز نمیشد و امروز شبکه اجتماعی مسئلهای نمیشد که بخواهیم دربارش حرف بزنیم و فضای مجازی تابعی از رسانهها میشدند.
نظر شما