پرونده «رابطه جوایز ادبی و فروش کتاب»/ شماره دو؛ احمد شاکری:
نیازمند بازتعریف جشنوارههای ادبی هستیم/ کتاب سال و جایزه جلال جای سلیقهفروشی نیست
احمد شاکری، نویسنده، داور و برگزیده دورههای مختلف جایزه جلال آلاحمد تاکید دارد که در سیاستهای کلی فرهنگی و ادبی، جایگاه جشنوارهها به درستی فهم و تعیین نشده و جشنوارههای ادبی نیازمند تئوری و بازتعریفاند.
شاکری با تاکید بر اینکه یکی از مسائل حوزه کتاب، عدم معرفی حرفهای، گسترده و بهروز است، افزود: این تنها یکی از مسائل حوزه کتاب و کتابخوانی است که در حوزههای مختلف از جمله کتابهای دینی، کمک درسی و ادبیات ابعاد مختلفی به خود میگیرد. معرفی کتاب خود یکی از حلقههای متعددی است که در نهایت به رونق و عمق امر کتابخوانی منجر میشود. به عبارت دیگر باید در حل کلیت کتاب و کتابخوانی به دیگر حلقهها و مسایل هر یک توجه داشت. ضعیف بودن کتابی در حوزه ادبیات به عنوان مساله به حلقههای پیش از خود یعنی تولید و آموزش مربوط است و مساله فروش و تبلیغ را برای اهرمها و کنشگران این حوزه بغرنجتر میکند.
مجاری متنوع برای معرفی کتابهای ادبی موجود است
این نویسنده با اشاره به وجود ابزارها و مجاری متنوع برای معرفی کتاب در حوزه ادبیات، گفت: همچنین انواعی از شیوههای معرفی قابل شمارش است. علاوه بر این، مقوله معرفی میتواند از مرحله پیش از انتشار آغاز شود و تا مرحله پس از خوانش گسترش یابد. لحاظ این تنوع و تکثر موجب خواهد شد زمانی که به طور نمونه به جشنوارهها به عنوان یکی از ابزارهای معرفی توجه میکنیم و بهویژه جشنوارهای چون جایزه ادبی جلال آلاحمد را مورد بحث قرار میدهیم، انتظارهای خود را به صورت متوازن طرح کنیم.
این منتقد ادبی با بیان اینکه میتوان دو مساله کتابهای خوب معرفی نمیشوند و کتابها خوب معرفی نمیشوند را در حوزه ادبیات از هم تفکیک کرد، افزود: گرچه کمابیش ابزارهای معرفی کتاب در کشور از مهندسی کافی و کامل بر اساس امکانات بهرهمند نیستند و کمابیش شیوههای پراکنده و سنتی را برای معرفی برمیگزینند، با این وجود فضای ادبیات سهمی از معرفی فعال را داراست. یک سوی مساله واقعی جامعه کتابخوان، معرفی و تبلیغ زاید الوصف ناشران از کتابهای کمارزش، بازاری و سطحی است. اگر به آمارها توجه کنید، چه در حوزه ترجمه و چه در حوزه تالیف، شاهد آثاری هستیم که بارها چاپ شده و برخی از آنها از سوی چندین ناشر به صورت همزمان ترجمه و منتشر شده است.
داور و برگزیده دورههای مختلف جایزه جلال آلاحمد همچنین با تاکید بر اینکه تعبیر کتاب خوب چندان گویا و به اندازه کافی برای عبور از ساحت پیچیده کتاب و ورود به مقوله معرفی آن گویا نیست، با طرح این پرسش که مرادمان از کتاب خوب دقیقا چیست؟ توضیح داد: از سویی تجربه انقلاب اسلامی و حوادث پس از آن بهویژه در حوزه ادبیات، مواد ارزشمندی برای تولید کتاب خوب فراهم کرده و از طرف دیگر ضوابط نشر نه تنها مانعی برای تولید و انتشار کتابهای جذاب و غنی ایجاد نمیکنند که تقویتکننده آن محسوب میشوند. با این وجود، موضوعشناسی که کتاب چه مسالهای از زمان حال را حل میکند، مخاطبشناسی که چه جایگاهی در افق فکری مخاطب دارد و زمانشناسی که چه تجربه ضروری را برای مخاطب خود تامین میکند، سه اصل اساسی در حوزه ادبیات هستند که کمتر به آنها توجه شده است.
وی با تاکید بر اینکه در ارتباط با نقش و تاثیر جوایز و جشنوارههای ادبی در فروش آثار برگزیده باید به این واقعیت توجه کنیم که این آسیب منحصر به جایزه خاصی مانند جلال آل احمد نیست، افزود: بیشتر جشنوارههای ادبی از جایگاه تعیینکنندهای در افزایش فروش آثار برگزیدهشان برخوردار نیستند. به این معنی که یا موجب پرفروش شدن آثار نمیشوند یا پرفروش شدن آثاری که در این جشنوارهها نیز برگزیده شده، بیش از جشنواره، نتیجه دیگر عوامل دخیل در معرفی و فروش بوده است.
شاکری با بیان اینکه در سیاستهای کلی فرهنگی و ادبی، جایگاه جشنوارهها بهدرستی فهم و تعیین نشده، گفت: جشنوارههای ادبی کشور نیازمند تئوری و بازتعریفاند. متاسفانه در طول چند دهه گذشته، جشنوارهسازی به یکی از برنامههای متداول عموم مجموعههای کنشگر در حوزه کتاب و بهویژه ادبیات تبدیل شده است. درباره جایگاه و تاثیر آن در جریانسازی ادبی اغراق شده و ارجاعهای جهانی درباره کارکرد جشنوارهها در دیگر کشورها نیز با مطالعات دقیق و همهجانبه همراه نبوده است. فضای ادبی کشور با تمرکز بیش از حد به یکی از حلقههای زنجیره عریض و طویل سلسله علل، انتظار دارد مشکلات کتاب و کتابخوانی را حل کند.
این نویسنده در عین حال تاکید کرد: جشنوارهها اگر کارشان را به درستی انجام دهند و از نظام دقیق رصد، ارزیابی، اندیشمندی و نقد برخوردار باشند، تنها به اندازه ظرفیت و کارکرد خود تاثیر خواهند داشت.
این منتقد ادبی همچنین با اشاره به اینکه جایزه جلال آلاحمد از آن جهت که برگزیدگانش، برگزیدگان کتاب سال جمهوری اسلامی نیز شناخته میشوند از اهمیت بالایی برخوردار است، گفت: در حقیقت جایزه جلال الاحمد جایزه نظام به حوزه کتاب است و جنبه ملی دارد. از این حیث، هیچ یک از جوایز دیگر دولتی، نیمهدولتی و غیردولتی قابل رقابت با این جایزه ادبی نیستند. این تنها ملاکی نیست که موجب امتیاز و بلکه اعتبار جایزه ادبی میشود. روشن است که طیف شبه روشنفکر، از آن جهت که خود را بر نظام تعریف میکنند نگاه مثبتی به جایزه جلال آلاحمد ندارند و در برخی ادوار نیز از حضور در این جایزه انصراف دادهاند. به تعبیری نباید منفینگریها درباره جایزه جلال را از سوی این جریان فراموش کرد. با این وجود جایزه جلال فراز و فرودهای متعددی داشته و تجربههای مثبت و منفی که در ترفیع یا تنزل اعتبار آن نقش داشتهاند از سر گذرانده است. در برخی دورههای گذشته جهت فکری و فرهنگی این جایزه به جای آنکه از ارزشهای اصیل نظام اسلامی نمایندگی کند قرابت روشن و آشکاری با علاقهمندیهای روشنفکری پیدا کرد که چنین مواردی لطمهزننده هستند و اعتماد و اقبال مردم علاقهمند به ارزشها را به این جایزه کمرنگ خواهند کرد.
این داور و برگزیده دورههای مختلف جایزه جلال آلاحمد با اشاره به اینکه جوایز ادبی متعددی از سوی سلایق و جریانهای مختلف در حوزه ادبیات برگزار میشود و در محدوده قانون، هر یک از جشنوارهها به آثاری که به فکر و سلیقهشان نزدیک باشد، جایزه میدهند، تاکید کرد: کتاب سال و جایزه جلال جای سلیقهفروشی نیست که البته هدفی دشوار است که جز با ورودی عالمانه و متعهدانه محقق نخواهد شد. جایزه ادبی فارغ از اهمیت حاکمیتی یا مبلغ نقدی که به برگزیدگان اهدا میکند از یک فکر در حوزه انتخابی خود نمایندگی میکند.
وی در پایان گفت: این مهم است که اگر در جایزه جلال آلاحمد داورانی اثری را برگزیده میکنند، ریشه این داوریها در کدام فکر اندیشیده شده و بلوغ یافتهای در حوزه ادبیات است و این فکر کجا و در چه پژوهش یا کرسی علمی طرح شده و محک خورده است؟ چه افراد صاحب نام و صاحب فکری دست به گزینش میزنند؟ اعتبار بخشی به یک جایزه بر اساس این ملاکها مهمتر و ماندگارتر از مبلغی است که برای آن صرف میشود.
نظر شما