شنبه ۳ دی ۱۴۰۱ - ۰۹:۱۲
مهجوریت روش تحلیل موقعیت در محافل علمی کشور

آوردن بحث قدرت و گفتمان به کانون مباحث مربوط به نظریه زمینه‌ای تمایز جدی و اساسی است که بین رویکرد کلارک با رویکرد نظریه زمینه‌ای سیستماتیک و سایر رویکردهای نظریه زمینه‌ای وجود دارد.

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) پردیس سیاسی: در سال‌های اخیر در میان روش‌های تحقیق در علوم اجتماعی روش‌های کیفی به علت نوع نگرشی که پدیده‌های اجتماعی دارند و آن‌ها را از نگاه‌های متکی بر آمار و ارقام صرف خارج می‌کنند بیش از پیش مورد توجه دانشجویان و محققان  قرار گرفته‌اند. در این میان نظریه زمینه‌ای از جمله روش‌هایی بوده است که بسیاری از محققان را به سوی خود جلب کرده است. اما با وجود این استقبال، تنها شکل کلاسیک این روش مورد توجه پژوهشگران ایرانی قرار گرفته است. کتاب «تحلیل موقعیت؛ نظریه زمینه‌ای پس از چرخش پست مدرن» به قلم ادل.ای. کلارک به معرفی یکی از پنج رویکرد موجود در نظریه زمینه‌ای که در ایران کمتر مورد توجه بوده است، می‌پردازد. این اثر با ترجمه علی خسروی و ثریا معمار به تازگی توسط انتشارات اندیشه احسان در اختیار مخاطبان قرار گرفته است. به بهانه انتشار این کتاب گفت‌و‌گویی با علی خسروی مترجم این اثر داشته‌ایم که در ادامه می‌خوانید:
 
 پرسش نخست را از عنوان کتاب آغاز کنیم، تحلیل موقعیت مربوط به کدام رویکرد روش‌شناسی است و در کدام سنت قرار دارد؟
تحلیل موقعیت یکی از پنج رویکرد موجود در نظریه زمینه‌ای است؛ نظریه زمینه‌ای یکی از روش‌های متداول و رایج در علوم اجتماعی در دهه‌های اخیر است که به عناوینی چون نظریه زمینه‌ای، نظریه داده بنیاد یا نظریه داده مبنا نیز ترجمه شده و به شکل گسترده در دپارتمان‌های علوم اجتماعی مورد استفاده قرار گرفته است. نظریه زمینه‌ای یا نظریه داده بنیاد در واقع ترجمه Grounded theory است، روشی که توسط اشتراوس، کوربین و گلیزر در دهه هفتاد تاسیس شده و امروزه با نام نظریه زمینه‌ای سیستماتیک شناخته می‌شود. بعد از نظریه زمینه‌ای سیستماتیک و کلاسیک که توسط اشتراوس، کوربین و گلیزر تاسیس شد، رویکردهای دیگری از این روش تحقیق نیز توسط افراد دیگری تاسیس و وارد اجتماعات علمی شد. رویکردهایی مانند نظریه زمینه‌ایِ مبتنی بر تحلیل ابعاد متعلق به شاتزمن، نظریه زمینه‌ایِ مبتنی بر سازه‌گرایی یا برساختگرایانه متعلق به خانم کتی چارمز و نظریه زمینه‌ایِ مبتنی بر تحلیل موقعیت که متعلق به خانم ادل کلارک است.
 
همانطور که اشاره کردید، روش تحلیل موقعیت در دسته روش‌های تحقیق کیفی قرار دارد.  روش‌های کیفی اکنون چه جایگاهی در تحقیقات آکادمیک ما دارند؟ و این روش چه تفاوت‌هایی با روش نظریه زمینه‌ای سیستماتیک و کلاسیک دارد و چه امکاناتی را در اختیار محقق قرار می‌دهد؟
 امروزه و در یک دهه اخیر ما متوجه اهمیت روش‌های کیفی نسبت به روش‌های کمی در تحقیقات علمی شده‌ایم و می‌توان این طور بیان کرد که هر چند طی دهه‌های متمادی تا حد قابل توجهی در ایران (و البته در سایر کشورها) رویکردهای کمی بر کیفی غلبه داشتند اما حداقل در طی یک دهه اخیر و دستکم در دپارتمان‌های علوم اجتماعی ما شاهد این هستیم که روش‌های کیفی به شدت مورد اقبال و توجه قرار گرفته‌اند. اما در پاسخ به این پرسش که  رویکرد تحلیل موقعیت نسبت به سایر رویکردهای نظریه زمینه‌ای از جمله رویکرد سیستماتیک و کلاسیک چه تفاوتی دارد، اول باید این نکته را بیان کرد که این رویکردها، عمدتا از حیث روش شناختی مبانی تفسیری دارند. توجه داشته باشید از حیث روش‌شناسی، روش‌ها همیشه زاویه‌ها، تشابه‌ها و تفاوت‌هایی با هم دارند و از جمله تشابه‌هایی که بین رویکردهای نظریه زمینه‌ای وجود دارد این است که آن‌ها تا حد قابل توجهی مبنای تفسیری دارند و برای مثال به لحاظ پارادیم نظری بر کنش متقابل نمادین که خود یک مبنای تفسیری دارد متکی هستند. یعنی متکی هستند بر تفسیری که کنشگران از موقعیت‌ها و شرایط و تجریبات خود دارند.

این فصل مشترک همه رویکردهای نظریه زمینه‌ای و بالاخص نظریه زمینه‌ای سیستماتیک است. اما در تحلیل موقعیت کلارک تفاوتی که ایجاد می‌شود این است که علاوه بر مبنای تفسیری بر جنبه های انتقادی هم توجه می‌شود. یعنی مبنای روش، صرفا تفسیری نیست و علاوه بر تفسیری بودن انتقادی هم هست به این معنا که به طور مشخص ادل کلارک سعی می‌کند علاوه بر این که کنش متقابل نمادین و خوانش کنشگر و سوژه  در امور را مورد توجه قرار ‌دهد، نقش نهاد قدرت را نیز ببینید. وقتی گفته می‌شود که ادل کلارک سعی می‌کند گفتمان را به کانون مبحث نظریه زمینه‌ای بیاورد به این معناست که او تلاش می‌کند علاوه بر این که خوانش، رویکرد یا تفسیر کنشگر را در میدان تحقیق استخراج کند، معتقد است که نهادهای قدرت و ساختار پنهان قدرت نیز به شدت در امور نقش دارند. پس علاوه بر تفسیر سوژه، سعی می‌کند نقشی که قدرت در امور دارد را نیز استخراج ‌کند. کلیت کار او این است که به ما بگوید علاوه بر نقش، نگاه و دیدگاهی که کنش‌گر و سوژه دارند، نهادهای قدرت و نهادهای گفتمانی هم به شدت در اموری که کنشگر از آن‌ها تفسیر دارد، نقش ایفا کرده و اساسا بسیاری از تفاسیر و خوانش‌هایی که کنشگر از موضوع ارائه کرده و در اختیار محقق قرار می‌دهد، تحت تاثیر قدرت و گفتمان است. توجه داشته باشید همین که کلارک نام کتاب خود را نظریه زمینه‌ای پس از چرخش پست مدرن می‌گذارد به این دلیل است که اساسا یکی از مباحث بسیار کانونی و اصلی در‌  پست‌مدرنیسم توجه به نقش قدرت در شکل‌گیری امور است. کلارک سعی کرده است علاوه بر تفسیر و خوانشی که کنشگران و سوژه ها از امور دارند، نقش گفتمان‌ها  اعم از گفتمان‌های دیداری، شنیداری، بصری و ... (که در کتاب توضیح داده شده است) را نیز ببیند. او در واقع سعی می‌کند به تعبیر خود نقشه‌های وضعیتی و نقشه‎‌‌های موقعیتی را ارائه دهد که در آن‌ها علاوه بر خوانش کنشگران و سوژه‌ها کل نهادهای قدرت اعم از نهادهای رسمی و غیررسمیِ گفتمانی آورده می‌شوند تا نقش آن‌ها در ارتباط با موضوع مورد تحقیق روشن شود. بنابراین  آوردن بحث قدرت و گفتمان به کانون مباحث مربوط به نظریه زمینه‌ای تمایز جدی و اساسی است که بین رویکرد او با رویکرد نظریه زمینه‌ای سیستماتیک و سایر رویکردهای نظریه زمینه‌ای وجود دارد.
 
جایگاه رویکرد تحلیل موقعیت در فضای آکادمیک ما چگونه است؟ آیا محققان ایرانی با این روش آشنایی دارند؟
همانطور که اشاره کردم دست کم پنج رویکرد در نظریه زمینه‌ای وجود دارد که از میان آن‌ها رویکرد نظریه زمینه‌ای سیستماتیک که در واقع شکل کلاسیک  نظریه زمینه‌ای است، عمدتا در اجتماعات علمی ایران متداول بوده و توسط محققان بارها و بارها مورد استفاده قرار گرفته است و هر چند بعدها رویکردهای جدیدتری مانند تحلیل موقعیت کلارک تاسیس شد اما متاسفانه چون کتاب‌های این رویکردهای جدید ترجمه نشده‌اند، این رویکردها نیز چندان مورد توجه قرار نگرفته‌اند. از بین آثار مربوط به نظریه زمینه‌ای  نیز تنها کتابی که متعلق به نظریه زمینه سیستماتیک بود و بعدها هم کتابی که متعلق به نظریه سازه‌گرایانه بوده‌است ترجمه شد‌ه‌اند و همانطور که گفتم چون آثار مربوط به رویکرد تحلیل موقعیت متاسفانه ترجمه نشده‌اند، محققان نیز در اجتماعات علمی ایران کمتر به این رویکرد دسترسی داشته‌اند و به این دلیل تحقیقات کمی هم با این روش انجام گرفته است.
 

از آنجایی که کتاب کلارک نخستین اثر در حوزه تحلیل موقعیت به زبان فارسی است، در مورد روند ترجمه و ساختار کتاب توضیح بفرمایید.
من و خانم معمار(مترجم دیگر کتاب) با توجه به ارتباطاتی که با دانشجویان و همکارانمان در محیط‌های آکادمیک شامل تدریس و ... داشتیم، دریافتیم که چقدر نیاز به ترجمه سایر رویکردهای نظریه زمینه‌ای وجود دارد چرا که در کشورهای دیگر این رویکرد کاملا شناخته شده و مورد استفاده محققین است اما در کشورهایی مانند ایران به دلیل ترجمه نشدن این رویکرد کمتر مورد استفاده بوده است. در توضیح کتاب نیز باید بگویم این کتاب توسط ادل کلارک استاد رشته جامعه‌شناسی دانشگاه سانفرانسیسکو نوشته شده است. تحلیل موقعیت کتاب حجیمی است و اگر آن را با سایر آثار مربوط به رویکردهای نظریه زمینه‌ای  برای مثال کتاب نظریه سیستماتیک اشتراوس و کوربین و حتی کتاب نظریه ساختارگراینه کتی چارمز مقایسه کنید، می‌بینید آن‌ها حجم کمتری نسبت به این کتاب دارند. این اثر در 7 فصل تنظیم شده است. نسخه انگلیسی، یعنی نسخه مادر و اصلی این کتاب بیش از 400 صفحه داشته است که در متن فارسی هم این تعداد صفحات بدون کم و کاست تنظیم شده و توسط انتشارات اندیشه احسان به بازار آمده است. در ترجمه کتاب سعی بر این بوده که در عین روان بودن به ترم‌ها و اصطلاحات تخصصی وفادار بماند.

این کتاب از آنجایی که نظریه زمینه‌ای را به مباحث گفتمانی و مبحث پست مدرنیسم مرتبط کرده است، دارای اصطلاحات و ترم‌های تخصصی متعدد بوده که ما سعی کردیم در ترجمه وفادارانه آن‌ها را به فارسی برگردانیم. یکی دیگر از تفاوت‌ها و تمایزهای عمده این کتاب با سایر آثار ترجمه شده در این است که ما تمام اصطلاحات و ترم‌هایی که در مورد ترجمه‌شان اختلاف نظر وجود داشته است یا اصطلاحات کاملا تخصصی را به صورت پانویس در هر صفحه آورده‌ایم. این امر عموما کمتر در کتبی که در محیط‌های آکادمیک ترجمه می‌شوند، اتفاق می‌افتد و نهایتا شاید در بعضی از این کتاب‌ها در پایان مجموعه نمایه‌هایی اضافه شود که معادل‌های فارسی و انگلیسی برخی از آن ترم‌ها را دربربگیرد، اما ما سعی کردیم اکثریت این ترم‌ها را در پایین هر صفحه ذکر کنیم. علاوه بر این ما متن را مطلقا خلاصه نکرده‌ایم؛وقتی حجم یک اثر بالا باشد، ممکن است برای مطالعه دشواری‌هایی را برای مخاطب ایجاد کند به همین دلیل برخی از مترجمین(البته برخی) تصور می‌کنند که اگر عین متن اصلی را خلاصه کنند، رغبت بیشتری برای مطالعه در مخاطب‌های فارسی زبان ایجاد می‌شود. اما ما سعی کردیم بنا بر همان اصل وفاداری، متن اصلی را مطلقا خلاصه نکنیم و نعل به نعل همه متن را ترجمه کنیم تا کتاب به صورت کامل در اختیار مخاطبان فارسی زبان قرار بگیرد. علاوه بر این سعی کردیم از نسخه‌های بالاتر و به روز تر در زبان انگلیسی استفاده کنیم. یعنی نسخه ابتدایی کتاب را مورد استفاده قرار ندادیم بلکه سعی کردیم از نسخه‌های بعدی که توسط خود نویسنده کامل‌تر شده است بهره ببریم.

با توجه به خلایی که در حوزه این روش وجود داشته، استقبال از این اثر چگونه بوده است؟
من تماس‌هایی با واحد پخش انتشارات در مورد نحوه استقبال مخاطبان داشته‌ام اما چون آن‌ها نیز برای پخش با شرکت‌ها توزیع قراردادهایی می‌بندند، اطلاعات چندانی نداشتند. علاوه بر این، این کتاب مدت طولانی نیست که توزیع شده است. به همین دلیل در حال حاضر اطلاع خاصی از میزان استقبال ندارم اما به نسبت تیراژ که 500 نسخه است و با توجه به شرایط سخت نشر و مشکلاتی مانند مافیاهایی که در زمینه کاغذ و .. وجود دارد با عنایت به نیازی که به این کتاب وجود دارد، قطعا استقبال بیشتر خواهد شد. البته لازمه این امر نیز انجام شدن کارهای تبلیغاتی لازم و موثر در این حوزه است، چرا که مخاطب به خودی خود ممکن است مطلع از ترجمه و چاپ کتابی نباشد. کارهایی مانند آمدن کتاب در فیدیبو یا معرفی و بررسی در سایت‌های مختلف می‌تواند منشا اثر در استقبال مخاطب از یک کتاب باشد.

با توجه به ترجمه این اثر در حوزه روش‌شناسی آیا باید منتظر آثار دیگری از شما در این زمینه باشیم؟
در حوزه روش‌شناسی خیر اما با توجه به تحصیلاتم (دکتری جامعه‌شناسی دانشگاه اصفهان)  و فعالیتم در حوزه جامعه‌شناسی، بخشی از تعلق فکری من مربوط به فلسفه غرب است که به شدت مدخل می‌خورد در مباحث جامعه‌شناسی و امور سیاسی روز که مبتلا به جامعه امروز ما و وضعیت حاکمیت نیز هست. بنابر این دغدغه و نیاز در حال حاضر ترجمه مجموعه مقالاتی از برخی از فیلسوف- جامعه‌شناسان مطرح مانند آگامبن، بدیو، رانسیر و متیو شارپ و سایر نظریه پردازان روز تحولات اجتماعی-سیاسی هستم اما زمان سرانجام و چاپ در حال حاضر قابل اظهار نظر قطعی نیست.
 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها