کتاب «آشنایی با گالیله» به قلم جان و مری گریبین است که کتابهای قاصدک (واحد کودک و نوجوان انتشارات ذکر) آن را با ترجمه پریسا همایونروز برای نوجوانان منتشر کرده است؛ نه نوجوانانی خاص که به دانش و دانشمندان علاقه دارند، بلکه برای همه نوجوانان ایران.
این اثر از مجموعه «مشاهیر علم» است که انتشارات قاصدک برای نوجوانان منتشر کرده است. هدف این مجموعه آشنایی نوجوانان با آثار و زندگی دانشمندان بزرگ دنیاست. این هدف با سبک نگارش و سطح اطلاعاتی میسر میشود که مخاطب نوجوان خود را کاملا درنظر گرفته باشد و ما در این کتاب میتوانیم ببینیم که نویسندگان و مترجم کتاب به خوبی این دو مورد را رعایت کردهاند.
کتاب چهار بخش دارد؛ «مقدمه»، «زندگی و آثار گالیله»، «کلام آخر» و «تاریخچهی علم».
در مقدمه پنجصفحهای اثر، نویسندگان از دنیای فلسفه و نظریات فلسفی ماقبلِ گالیله میگویند. «گالیلئو گالیلئی» مشهور به «گالیله»، از پایهگذاران مکتب تجربی علوم و از معماران اصلی انقلاب علمی قرن هفدهم میلادی است. او اثری بر علم گذاشت که احکام سختگیرانه کلیسای آن زمان نیز نتوانست جلوی آن را بگیرد. گالیله را میتوانیم در تلسکوپی ببینیم که امروز کارهای مهمی برای شناخت دنیا میکند. گالیله را میتوانیم در آثار نیوتن ببینیم، در کارهای دکارت و سخنان استفان هاوکینگ. او در همان ماهی به دنیا آمد که میکل آنژ، هنرمند بزرگ ایتالیایی درگذشت. انگار عصر، عصر دانش و پیشرفت بود. بشر روزبهروز در علم، هنر و ادبیات جلو میرفت و نظریات و قالبهای پیشین را پشت سر میگذاشت. البته که این رد قاطعانه یا عبور مسالمتآمیز از تفکر گذشتگان نتایج درخور توجهی را هم به دنبال داشت؛ مثل سرگذشت گالیله که در این کتاب به طور اجمالی ولی با اطلاعات کافی برای مخاطبان روایت میشود.
ارسطو و نظریات او حاکم بر علم دنیا بود. او فیلسوفی یونانی بود که حدود چهار قرن قبل از میلاد حضرت مسیح (ع) میزیست. آثار ارسطو طرفداران بسیاری داشت که متعصبانه آن را دنبال میکردند و اگر فردی خلاف آن نظر میداد کار را به جاهای خطرناکی میکشاندند؛ مثل حکم ارتداد و حبس ابد یا خیلی سختگیرانهتر، حکم مرگ. اما درواقع ارسطو چه نظری داشته که رد آن جرم بوده است؟
«ارسطو روش خاصی برای تدریس داشت. او شاگردانش را در حال قدم زدن تعلیم میداد. به همین جهت، پیروان او را "مشائی" (کسانی که قدم میزند) یا "اهل قدم" نامیدهاند. استفاده از این نام در زمان گالیله نیز مرسوم بود. متأسفانه بر خلاف سادگی و آزادی اصولیای که با این نام در ذهن تداعی میشود، فلسفهی ارسطو هم غلط و هم انعطافناپذیر بود. مهمترین اشتباه فلسفهی ارسطویی، اجتناب از تجربهگرایی بود. پیروان این فلسفه، تنها راه دستیابی به حقایق جهان هستی را تفکر، فلسفه، بحث و برهان میدانستند و معتقد بودند که برای اثبات درستی نظریهها، نیازی به آزمایش و تجربه نیست.».
«ارسطو معتقد بود زمین در مرکز عالم قرار دارد و خورشید، ماه، سیارات و ستارگان به دور آن میچرخند. بیشک این نظریه در قرن چهارم پیش از میلاد درست به نظر میرسید، ولی امتناع مشائیان از آزمایش و تجربهی نظراتشان و عدم بهرهگیری از تجربیات دیگران، باعث شده بود که پس از گذشت دو هزار سال، این نظریه به اصلی ثابت و انکارناپذیر تبدیل شود.».
این کلیاتِ نظر علمی ارسطو درباره ساختار جهان است و اگر کسی میگفت او اشتباه فکر میکرده با واکنش تند مقامات و پیروان اندیشه ارسطو مواجه میشده است. گالیله چنین نظری داشت. اکنون کتاب وارد بخش بعدی میشود که زندگی گالیله چطور گذشت و چه آثاری نوشت و چه اثراتی بر علم و دانشمندان پس از خود گذشت.
گالیله پدری موسیقیدان داشت و بزرگترین فرزند خانواده 9 نفرهی خود بود. او اتفاقات غمانگیز و شاد بسیاری را گذراند؛ از فقر خانواده تا بهتر شدن وضعیت مالی پدر، از علاقه به ریاضی تا اجبار پدر به خواندن درس پزشکی، از پرداخت هزینه سنگین تهیه جهیزیه دو خواهرش و دادگاهی شدن تا تبرئه و برداشته شدن بار سنگین مالی این مسئله، از فرستادن دخترانش به صومعه برای راهبه شدن به دلیل فقر تا دلتنگی برای آنها، از نوشتن کتابهایی که نشانی از علم نوین بودند تا محکوم شدن برای بیان نظرات مخالف اندیشه ارسطویی. همه اینها را میشود در 65 صفحهای خواند که متن اصلی کتاب را دربرمیگیرد و نویسندگان اطلاعات آن را به سادگی به ما منتقل میکنند.
در بخش «زندگی و آثار گالیله»، جان و مری گریبین سال به سال زندگی این دانشمند را مرور میکنند تا به زمان مرگ او میرسند. ما از سال 1575 میلادی که گالیله تحصیلات ابتدایی خود را شروع کرد میخوانیم تا سال 1642 که دیگر از خواب بیدار نشد؛ البته باز هم جلوتر میآییم و نویسندگان از سال 1992 میگویند که پس از حدود 350 سال که از مرگ گالیله میگذرد، کلیسای کاتولیک به طور رسمی از حکم خود در قبال او برمیگردد و از روحِ این دانشمند عذرخواهی میکند. ما پس از ورق زدن هر صفحه از کتاب به اطلاعات جدیدی از این ریاضیدان میرسیم که بیشک جزئیات آن را در کتابهای درسی مدرسه نخواندهایم و میتواند مکمل آن مطالب باشد. البته فرم و محتوای کتاب هم شبیه به کتابهای درسی است و حتی روی جلد آن هم نوشته شده است: «کتاب آموزشی مناسب و مرتبط با برنامههای درسی/ معرفیشده در کتابنامه رشد آموزش و پرورش». اما باز هم پیشنهاد میکنم این کتاب را مثل کتابهای درسی نبینید؛ زیرا خوشخوانتر و درگیرکنندهتر از مطالب علمی کتابهای درسی است و قرار هم نیست بعد خواندنش، امتحان دهید و نمره بگیرید.
گالیله کارهای بزرگی در علم انجام داده و اختراعات کوچک و بزرگی هم داشته است که شاید مهمترین عملکرد او را همان اعتقاد و پافشاریاش بر نظریه «زمین مرکز جهان نیست، خورشید مرکز است» بدانیم. او برای این تفکر بهای بزرگی هم پرداخت و از طرف کلیسای کاتولیک مرتد شناخته شد و دیگر نتوانست به راحتی نظریات و عقاید علمیاش را بیان کند؛ اما ما هنوز نامش را میشنویم و نتایج فعالیتهایش را میبینیم؛ زیرا علم و دنیای علوم انسانها در زندان تعصبات باقی نمیماند و به راه خود ادامه میدهد.
کتاب «آشنایی با گالیله» پیشنهاد مطالعه هدفمند و مفیدی برای امروز است. البته شما هر روزی که این اثر را بخوانید ضرر نکردهاید؛ زیرا هم زندگینامه خواندهاید و هم مطالب علمی، هم روایت بدون پیچیدگی خواندهاید و هم از تلاش و تفکر علمی دانشمندی مطلع شدهاید.
کتابهای قاصدک (واحد کودک و نوجوان انتشارات ذکر)، چاپ پنجم این اثر را امسال راهی بازار کتاب کرده است. با مطالعه این کتاب با گالیله بیشتر، بهتر و ملموستر آشنا خواهید شد؛ مردی که دوست داشت بیشتر بداند.
نظر شما