هدایتالله بهبودی، تاریخ پژوه در کرسی ماه بیان کرد؛
تقلب در درس تاریخ باعث تجدیدیام شد/ ماجرای سفر به آلمان با فروش پیکان ۳۴ هزار تومانی
هدایتالله بهبودی گفت: وقتی خواستم برای دانشگاه تهران رشته انتخاب بکنم با مشورت یکی از دوستان رشته اول علوم سیاسی را انتخاب کردم رشته دوم تاریخ. خوشبختانه در اولی موفق نشدم در رشته تاریخ پذیرفته شدم.
هدایتالله بهبودی با اشاره به فضای دهه 60 درباره تحصیل در رشته تاریخ در دانشگاه گفت: زمانی که سال 65 وارد دانشگاه شدم وقتی از سردر دانشگاه رد میشدم خجالت میکشیدم و با شرمندگی وارد محیط آن میشدم، حسم هم این بود که رفقا و همسن و سالهای من در جبهه زیر ترکش و خمپاره هستند و من با آرامشی که فراهم شده، وارد دانشگاه شدم و مشغول درس خواندن شدم. برای همین سعی میکردم عملکرد خوبی از خودم در درس خواندن نشان بدهم. شاید بتوانم – به خیال خودم البته- در این بخش کاری کنم تا عوض کاری که بچهها در جبهه میکنند دربیاید.
او افزود: یکی از اقبالهای من در دانشگاه تهران هنگام تحصیل در رشته تاریخ این بود که استادان خیلی خوبی در دانشگاه تدریس میکردند. بنابراین من با استفاده از این اقبال بهره فراوانی از استادان بردم و همین باعث شد که دو عنوان از کتابهایم در زمان تحصیل در دانشگاه با عناوین «ادبیات نوین ایران پیش از نهضت مشروطه» و «ادبیات در جنگهای ایران و روس» نوشته شود.
این پژوهشگر تاریخ با اشاره به مقدمات سفر به آلمان و مراجعه دوباره به ایران بیان کرد: به نظرم در دوره جوانی آدم کارهایی که میکند چندان پایه و اساس ندارد. وقتی کاری برنامهریزی قبلی نداشته باشد گاهی آدم در یک روز یا لحظه تصمیم میگیرد و همان تصمیم را به اجرا درمیآورد. من قبل از انقلاب کنکور دادم و قبول نشدم. پس از آن چند ماه قبل از آنکه در دوران انقلاب فرهنگی دانشگاهها تعطیل شود، یکی از خویشان که در آلمان بود، به من گفت بیا برویم آلمان. من گفتم در آنجا میتوان درس خواند؟ گفت: بله.
هدایتالله بهبودی گفت: خدابیامرزد پدرم را، پیکانی داشت که آن را 34 هزار تومان فروختیم. پس از آن با پدرم به بلوار الیزابت(بلوار کشاورز) رفتیم. آن موقع بانک ملت تازه از تجمیع چند بانک ساخته شده بود. در آنجا 34 هزار تومان را به بانک دادیم تا به مارک تبدیل شود. آن موقع یورو نبود و کشورهای اروپایی واحد پول خودشان را داشتند. پول را داخل پاکت گذاشتیم، به این ترتیب پول سفرم جور شد.
او ادامه داد: خدا رحمت کند خالهای داشتم او یکی از پیراهنهایم را برداشت و از داخل جیبی در آن دوخت که پول را در آن بگذارم. بالاخره روز سفر فرا رسید با یک ماشین بنز تا ترکیه رفتیم در استانبول چند شب ماندم یادم نیست چه تغییراتی پیش آمد که قرار شد بقیه راه را با قطار سفر کنم. قطار بعد از چندی به شهر میلان در ایتالیا رسید در این شهر یک نمایشگاه صنعتی خیلی بزرگی برپا بود که از همه دنیا آمده بودند و همه مسافرخانهها پر بود.
این موسس دفتر ادبیات پایداری اظهار کرد: من برای اینکه پولهایم را نگه دارم و خرج نکنم تصمیم گرفتم شب را در ایستگاه قطار بمانم تا فردا بلیط تهیه کنم و به سمت آلمان بروم. ماندن در ایستگاه قطار همانا و پیدا شدن سر و کله یک اسپانیایی یک تونسی که با من طرح رفاقت ریختند و بین ما بده و بستان اغذیهای صورت گرفت؛ من به آنها پسته و گز دادم و آنها به من نوشیدنی غیرالکلی دادند، نگو در لیوانی که نوشیدنی به من تعارف کردند آغشته به خوابآوری سنگین بود. وقتی آن نوشیدنی را نوشیدم دیگر هیچ چیزی متوجه نشدم و آنها همه چیز را بردند. ماجرا که چنین شد من به ایران بازگشتم.
هدایتالله بهبودی با اشاره به تصمیمش به تحصیل در شته دندانپزشکی و تغییر آن به رشته تاریخ گفت: به نظرم رخدادهای اجتماعی خیلی در تصمیمگیرهای آدم تاثیرمیگذارد. من قبلا هم اشاره کردم از درس تاریخ در دوره دبیرستان خیلی بدم میآمد به طوری که سال دهم سر جلسه امتحان تاریخ تقلب کردم که متوجه شدند و تقلب را از من گرفتند. آن موقع مدرسه هشترودی در میدان کاخ(میدان فلسطین) میرفتم. بعد از اینکه سر تقلب مرا گیر انداختند، مدیر مدرسه به من گفت تو با این کاری که کردی قطعا رد خواهی شد. او توی دلم را خالی کرد اما آن سال با اینکه از درس تاریخ تجدید شدم اما توانستم در امتحان شهریور نمره قبولی بگیرم.
او افزود: پس از پیروزی انقلاب، اگر در سن 15 تا 20 سالگی آن را حس کرده باشید، در تحولات درونی آدم تاثیر میگذارد. برای همین وقتی خواستم برای دانشگاه تهران رشته انتخاب بکنم با مشورت یکی از دوستان رشته اول علوم سیاسی را انتخاب کردم رشته دوم تاریخ. خوشبختانه در اولی موفق نشدم در رشته تاریخ پذیرفته شدم. خدا را شکر میکنم که این اتفاق برایم افتاد که من توانستم از گذشتههای خودم درس بگیرم هم در حد توانم درسها را برای خوانندگان بنویسم.
نظر شما