چهارشنبه ۷ دی ۱۴۰۱ - ۰۹:۴۹
موزه پروفسور حسابی؛ برشی از زندگی مردی که با تمام افق‌های باز نسبت داشت...

موزه دکتر حسابی در قلب خیابان مقصود بیک تهران برشی از زندگی اجتماعی، سیاسی، و فرهنگی یک فرد جامع العلوم است. این موزه کتاب آلمانی دکتر حسابی که در لحظات آخر روی تخت بیمارستان مطالعه کرده تا دفترچه نت موسیقی‌ و نقشه‌‌های دستی معادن زغال سنگ تهران را در خود جای داده است.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)،
«بزرگ بود
و از اهالی امروز بود
و با تمام افق‌های باز نسبت داشت
و لحن آب و زمين را خوب می‌فهميد...»

این شعر سهراب سپهری مرا یاد پرفسور حسابی می‌اندازد؛ مردی که دستی بر آتش بسیاری از فنون داشت. مردی که در 9 سالگی حافظ کل قرآن می‌شود و به گفته پسرش برای هر مساله و مشکل کوچکی به دنبال جواب علمی در دائره‌المعارف‌ها می‌رفت.
 
داستان مطالعه کتاب آلمانی بر روی تخت بیمارستان ژنو
هنگام ورود به موزه دکتر حسابی نخستین تصویری که نظرت را جلب می‌‌کند، عکس او در حال مطالعه روی تخت بیمارستان است؛ درحالی که آخرین ساعت‌های عمرش را می‌گذراند. این عکس را رئیس بخش سی‌سی‌یو بیمارستان «کانتونال» دانشگاه ژنو سوئیس ثبت کرده است. او از میزان علاقه دکتر حسابی به مطالعه و استمرار آن در شرایط دشوار درمان شگفت‌زده شده بود؛ و البته پاسخ استاد که گفته بود: «هنوز هزار کار انجام نشده دارم»، او را بیشتر متحیر کرده بود.
 
 مانا هلالی، مسئول امور فرهنگی بنیاد دکتر حسابی با اشاره به مکان نگهداری کتاب آلمانی که دکتر حسابی در روی تخت بیمارستان ژنو در حال مطالعه آن بود، می‌گوید: «این کتاب در این موزه به یادگار نگهداری می‌شود و داستان پیمانی است که دکتر حسابی برای یادگیری زبان آلمانی با خود می‌بندد و تا آخر عمر به آن پایبند می‌ماند.»
 
 قطار اسباب‌بازی که زمینه یادگیری زبان آلمانی شد
داستان مطالعه آن کتاب آلمانی که دکتر حسابی در آخرین لحظات عمرش روی تخت بیمارستان ژنو مطالعه می‌کند؛ از خرید یک قطعه قطار اسباب‌بازی از ژنو سوئیس آغاز می‌شود. هلالی
در موزه به قطاری که استاد آن را از سوئیس برای پسرش آورده، اشاره می‌کند و در ادامه می‌گوید:

ـ «دکتر حسابی برای گرفتن یک قطعه از قطار اسباب‌بازی که از سوئیس برای پسرش آورده بود به یک اسباب‌‌بازی فروشی در سوئیس مراجعه می‌کند؛ خانم فروشنده  فقط  زبان آلمانی می‌دانست و دکتر حسابی با وجود دانستن زبان‌های فرانسوی، انگلیسی و ایتالیایی نتوانست با او ارتباط برقرار کند و استاد به زحمت و با نقاشی منظور خودش را القا می‌کند و قطعه را می‌خرد. این خرید بهانه یادگیری زبان آلمانی دکتر حسابی در سن 58 سالگی می‌شود.»
 
دست نوشته‌‌ شاگرد قدیمی در موزه دکتر حسابی
در پایین عکس دکتر حسابی روی تخت بیمارستان که در ابتدای ورودی موزه روی دیوار نصب شده بود، یک دست نوشته قاب شده نیز وجود داشت که متعلق به شاگرد دکتر حسابی در مقطع دوم دبیرستان بود. به گفته فریبرز بدیع،‌ مدیر روابط عمومی بیناد دکتر حسابی؛ این شاگرد بعد از اینکه ایرج حسابی کتاب «استاد عشق» را به یاد پدرش منتشر می‌کند، کتاب را می‌خواند و این دست نوشته را برای موزه دکتر حسابی ارسال می‌کند.


عینک‌هایی که عشق به کتاب را روایت می‌کرد!
در موزه دکتر حسابی انواع و اقسام عینک‌های دکتر وجود دارد که ضخامت آن‌ها نشان می‌‌داد چشمان دکتر حسابی با نمره بالایی ضعیف است؛ عینک‌هایی که نشانه فقر، معالجه نشدن در بچگی و نمره عینک بالای دکتر حسابی و عشق به مطالعه بود.
 
شماره عینک دکتر حسابی ۱۳.۵ نزدیک‌بین بوده. او هنگام مطالعه  باید کتاب را در چهار یا پنج سانتیمتری چشمش می‌گرفت؛ چشمی که میوپیا (نزدیک بینی)، آستیگماتیک و دیپلوپیا (‌دوبینی) را همزمان داشت.



قفسه قرص‌هایی که نظم زندگی را روایت می‌کند!
 قفسه قرص‌های دکتر در موزه حدیث خود را دارد؛ دکتر حسابی در اواخر عمرش قرص‌ قلب مصرف می‌کرد؛ برای اینکه جعبه داروها را نزد میهمانش نیاورد از راهکار نگهداری دارو در طبقه‌های پلاستکی کوچک استفاده می‌کرد تا خوردن قرص را فراموش نکند. هر طبقه از این قفسه‌ها برای قرص‌های یک روز خاص بود. خالی‌بودن کشو نشان می‌داد قرص خورده شده و پُر بودن آن؛ نشانه فراموش کردن... نمونه دستگاه‌های قدیمی فشارخون، کیف لوازم پزشکی و سرنگ‌های قدیمی 100ساله چندبار مصرف، نیز در میان وسایل شخصی دکتر حسابی دیده می‌شود.

 

داستان عکس‌های خاص از موزه دکتر حسابی
در ابتدای موزه عکس‌هایی از دوران کودکی خانواده دکتر حسابی در بیروت ـ زمانی که پدرش معزالسلطنه یا عباس حسابی به‌عنوان سفیر به بیروت اعزام می‌شود ـ به چشم می‌خورد،  همچنین عکس‌هایی از مادر دکتر حسابی؛ گوهرشاد حسابی، محمد حسابی برادرش و معزالسلطنه یا عباس حسابی پدرش یا عکس همسر دوم پدر دکتر حسابی، همدم الدوله ـ خواهر همدم السلطنه، همسر شاه ـ که پدر دکتر حسابی به خاطر پست وزارت، حضور در دربار و ازدواج با این خانم؛ خانواده‌اش در بیروت را رها می‌کند.



عکس نخستین بیمارستان خصوصی ایران
عکس نمونه تجهیزات بیمارستان گوهرشاد، نخستین بیمارستان خصوصی که دکتر حسابی همراه محمد حسابی؛ برادرش، در میدان شاپور ـ وحدت اسلامی ـ تاسیس کرد نیز از عکس‌هایی بود که داستان و روایت مفصلی داشت. ساختمان بیمارستان گوهرشاد جزو اموال مصادره شده مادر و بردار دکتر حسابی بود که پدرشان در بیروت مصادره و با شکایت دو برادر پس گرفته می‌شود. بعد از پس گرفتن خانه‌ها به پیشنهاد گوهرشاد حسابی، مادر دکتر حسابی با برداشتن دیوارها؛ خانه‌‌ها تبدیل به بیمارستانی برای انجام یک فعالیت عام‌المنغعه می‌شود. به دلیل کارکرد خوب؛ این بیمارستان بعدها به وزارت بهداری وقت بخشیده می‌شود اما با دستور همین وزارتخانه؛ تبدیل به انبار دارو می‌شود و مدتی بعد از بین می‌رود.

عکسی از پشتیبانان ملی‌شدن صنعت نفت
عکسی از دوران سناتوری دکتر حسابی در زمان نخست وزیری مصدق همراه با دکتر علی‌‌آبادی و مهندس بیات در دوران ملی شدن صنعت نفت نیز در این موزه به چشم می‌خورد. همچنین عکسی از دکتر حسابی در دانشکده علوم و دانشکده فنی دانشگاه تهران نیز دیده می‌شود؛ دانشکده‌هایی که دکتر حسابی پایه‌گذار آن‌ها بود؛ مردی که  12 سال رئیس دانشکده علوم دانشگاه تهران بود و 60 سال در دانشکده علوم همین دانشگاه در کسوت استادی فعالیت کرد.
 
عکسی نیز از دکتر حسابی در ورودی سازمان انرژی اتمی دیده می‌شود که دکتر امرالهی، رئیس وقت انرژی اتمی آن زمان؛ سالنی را در سازمان انرژی اتمی، به یاد پرفسور، «حسابی» نامگذاری می‌کند. هدیه رئیس انرژی اتمی در سال 66 که دکتر حسابی عنوان پدر علم فیزیک ایران را دریافت می‌کند نیز در این موزه وجود دارد.

وقتی سال 1315 به لایه اوزن فکر می‌کردند!
تصویری نیز از دکتر حسابی درهمین موزه دیده می‌شود که مربوط به سال 1315 و زمان برگزاری دومین کنفرانس بین‌المللی حفظ لایه اوزن است و این عکس؛ دکتر حسابی را در عنفوان جوانی درحالی که یکی از میهمانان این کنفرانس است، نشان می‌دهد.


 
نصب نخستین آنتن هواشناسی و ساخت رادیو در ایران
هر کدام از عکس‌های سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و خانوادگی دکتر حسابی برش مهمی از تاریخ زندگی پدر علم فیزیک ایران را روایت می‌کند. مانند عکسی که دکتر حسابی را در کنار شاگردانش نشان می‌دهد و مربوط به ساخت نخستین رادیو در ایران است. به گفته بدیع، سال 1307 هنگامی که دکتر حسابی متوجه می‌شود آنتن و قطعات ساخت رادیو در ایران وجود ندارد؛  به شاگردانش می‌گوید: «در هرکدام از سفرهای خارجی خود، یک قطعه از قطعات رادیو را با خود به ایران بیاورید، اینجا سرهم کنید و رادیو ایرانی بسازید.» دکتر حسابی در شیروانی بالای ساختمان دانشسرای عالی دارالمعلمین که در محل نگارستان میدان بهارستان کنونی قرار داشت؛ نخستین آنتن ایستگاه هواشناسی ایران را نیز نصب می‌کند.
 
پیدا شدن دیوان شعر اجدادی در کتابخانه پاریس
در یک قفسه تمام کتاب‌های تالیفی دکتر حسابی مانند «فرهنگ حسابی»، «نام‌های ایرانی»،  «وندها و گهواژه‌های فارسی» و «دیوان حسابی» به چشم می‌خورد. هلالی در‌باره کتاب «دیوان حسابی» می‌گوید: «این دیوان شعر از روی یک نسخه خطی متعلق به قرن 10 هجری منتشر شده است.» داستان انتشار این کتاب به زمانی بازمی‌گردد که دکتر حسابی در کتابخانه پاریس مشغول مطالعه و تحقیق بود و با مجموعه اشعاری مواجه می‌شود که متعلق به قرن 10 هجری است. براساس شجره‌نامه‌ای که در موزه دکتر حسابی نیز اکنون وجود دارد؛ متوجه می‌شود این دیوان برای اجدادش است. به همین دلیل با تهیه یک میکروفیلم و ثبت متن، دیوان اشعار را به نام «دیوان حسابی» در ایران منتشر می‌کند.
 
 سفرنامه‌های دکتر حسابی
در بخشی از موزه دکتر حسابی نمونه‌ای از سفرنامه‌های دست نوشته پدر علم فیزیک ایران به چشم می‌خورد. سفرنامه‌های علمی و خارجی دکتر حسابی گواهی می‌دهد او سال‌ها تنها نماینده علمی ایران در مجامع بین‌المللی در حوزه‌های اتمی، هسته‌ای، فضا و لایه اوزن بوده است و سفرنامه‌های علمی مکتوب و دست نوشته دکتر حسابی درکشورهای مختلف اکنون چراغ راه پژوهشگران است. سفرنامه‌‌های داخلی نیز بخش دیگری از آثار موزه دکتر حسابی است. او در سفرهای خود از فاصله مبدا تا مقصد از همه فرصت‌های اقامتی و گردشگری شهرها و روستاها استفاده می‌کرد و ملاقات با مردم را طول راه از دست نمی‌داد. دلیل دیدن همه نقاط روستایی و شهری یک سفر از مبدا تا مقصد؛ آشنایی با اصطلاحات، ضرب‌المثل‌ها، گویش‌ها، آشنایی باشیوه پخت غذاهای محلی و مراوده با افراد گوناگون بود.


 
دکتر حسابی در سفرهای خود همیشه صنایع دستی و نمادهای فرهنگی شهرها و کشورهای مختلف را با خود به منزل می‌آورد و این سوغاتی‌ها اکنون در موزه موجود است. به عنوان مثال؛ شطرنجی که به جای فیل گاو دارد و شاه لباس اسپانیایی دارد؛ سوغات کشور اسپانیاست یا جعبه سیگار با طرح نقاشی معروف «تاراس بولبا» در این موزه دیده می‌شود.
 
نمونه دفترچه نت موسیقی برای چند نوع ساز
شاید کمتر کسی بداند که دکتر حسابی در زمینه موسیقی هم دستی بر آتش داشت. استاد با ساز نی از طریق مادرش و با ساز‌دهنی، پیانو و ویلون به واسطه علاقه‌اش آشنا می‌شود و در نواختن آن‌ها تبحر پیدا می‌کند. در اتاق پذیرایی منزل دکتر حسابی که اکنون محلی برای بازدیدکنندگان است، یک پیانو قدیمی نیز به چشم می‌خورد که بالای آن یک ساز‌دهنی قرار دارد. 

نمونه یک دفترچه نت موسیقی که دکتر حسابی با خط خودش نوشته شده و در نگاه اول گمان می‌کنید، چاپی است، نظرت را در میان سازهای موزه که تعدادی از آن‌ها نیز اهدایی است، جلب می‌کند. در بخش سازها؛ ساز اهدایی مازیار حیدری و سیامک مهرداد نیز وجود دارد.


 
تلویزیون بعد از دپیلم فرزندان وارد خانه می‌شود!
نخستین تلویزیون سیاه و سفید و رنگی بعد از گرفتن دیپلم فرزندان وارد خانه دکتر حسابی می‌شود. انواع رادیوهای قدیمی، صفحات موسیقی مختلف ،نمونه سنگ‌های زمین‌شناسی و معدنی مانند امیتیس که دکتر حسابی به صورت کلکسیون آن‌ها را جمع آوری و برایش شناسنامه و راهنما درست کرده بود، مجموعه آلبوم‌های تمبر متنوع، چراغ‌های فانوس، زنبوری و گردسوز، چمدان‌ها و کیف‌های سفر دکتر حسابی، اسکلت اره ماهی که بندرعباسی‌ها معتقد بودند؛ شانس می‌آورد؛ تنها بخشی از وسایل موزه دکتر حسابی است.
 
اولین و آخرین هدیه‌ای که پدر دکتر حسابی برایش خرید، انواع دستگاه تایپ قدیمی، تلفن قدیمی، صندوقچه همسر دکتر حسابی، نوشت افزارهای استادبا 70 سال قدمت، وسایل آموزش نوجوانی دکتر حسابی،انواع گرامافون، تلویزیون و رادیو، دوربین‌های مختلف قدیمی ،دستگاه اگراندیسور یا چاپ عکس که  استاد با آن عکس‌ها را در خانه ظاهر می‌کرد، کندوی زنبور عسل برای درمان آرتورز ، آپارات‌های صوتی با قدمت 80 ساله، ساعت‌های مختلف منزل دکتر حسابی بخش دیگری از وسایل موزه را تشکیل می‌دهند.  
 
احکام، مدارک علمی و مدال‌های دکتر حسابی
 تابلوهای عضویت در مکان‌های علمی مختلف ، مدال‌هایی که دانشگاه تهران در شصتمین و هفتادمین سالگرد افتتاح دانشگاه تهران به دکتر حسابی اعطا کرده، مدارک دکتر حسابی در رشته برق از دانشگاه سوپریور فرانسه ،مدرک دکترای فیزیک از دانشگاه سوربن فرانسه و مدرکی که به ازای دریافت دو مدال  لژیون دونور  (بالاترین نشان درجه علمی در فرانسه) دریافت کرده بود ،احکام نمایندگی مجلس او در دهه 30، نامه‌نگاری‌های دکتر حسابی درباره ملی‌شدن صنعت نفت با دکتر مصدق ،حکم وزارت فرهنگ دکتر حسابی نیز در بخش‌های مختلف موزه خودنمایی می‌کردند. 
 
کتاب‌های تالیفی دکتر حسابی و نام‌هایی که نشنیدیم
زندگینامه و کتاب‌ها؛ مجله «تئوری بی‌نهایت بودن ذرات»، نشریاتی که از سال 1368 تا  این اواخر درباره دکتر حسابی و خدماتش در سال‌های متمادی مطلب  منتشر کرده‌اند، کتاب‌های تالیفی «فاطْمه گل» و «نخستین مدارس عشایری» و نمونه‌ایی از کتاب‌های اهدایی نویسندگان داخلی  و خارجی به دکتر حسابی بخش دیگری از آثار این موزه را تشکیل داده‌اند.

صندلی فکر دکتر حسابی
دو صندلی چوبی در موزه دکتر حسابی دیده می‌شود که به گفته مسئول امور فرهنگی بنیاد دکتر حسابی نامش صندلی فکر است؛ صندلی که دکتر حسابی از آن برای ترغیب خانواده به فکر‌کردن استفاده می‌کرد. دستگاه انتقال مکالمه یکی دیگر از دستگاه‌هایی بود که در موزه کنجکاویت را برمی‌انگیخت .این دستگاه که دکتر حسابی خود آن را ساخته بود؛ دو خط تلفن را به گوشی‌های همه خانه متصل می‌کرد.

آجرهای محل تولد و وصیت دفن در ایران
در ابتدای موزه دکتر حسابی  آجرهایی از محل تولد استاد به چشم می‌خورد و در ادامه عکس‌هایی از  افتتاح مقبره خانوادگی‌شان با حضور دکتر حسابی در تفرش بر روی دیوار دیده می‌شود. هلالی در این باره می‌گوید: «مقبره دکتر حسابی در شهر تفرش زادگاه مادری‌اش‌ قرار دارد. این مقبره که در طول سال‌ها زیر خاک مدفون شده بود با کمک افراد محلی پیدا و بازسازی می‌شود و بنابر وصیت استاد؛ دکتر حسابی در همین محل دفن می‌شود. هر چند استاد فرصت دفن در مقبره مجلل مشاهیر سوئیس را نیز داشت اما عشق به ایران باعث شد در خاک وطنش آرام بگیرد.


نقشه‌های دستی دکتر حسابی با 100 سال قدمت
مجموعه نقشه‌های دکتر حسابی که با دست و به شیوه سنتی ترسیم شدند، یکی دیگر از بخش‌های موزه دکتر حسابی است. این نقشه‌ها به حل یک مشکل برمی‌گردد. هلالی در این زمینه می‌گوید: «سال 1311 کارخانه برق تهران با زغال سنگ کار می‌کرد و زغال سنگ را از شمشک و لواسان، از طریق جاده مالرو به کارخانه می‌آوردند، در زمستان این حمل و نقل بسیار سخت بود و کارخانه سوخت دریافت نمی‌کرد و شهر خاموش می‌شد. برای همین دکتر حسابی تصمیم گرفت این جاده را به جاده شوسه کامیون‌رو تبدیل کند؛ اما دید استخراج معادن در ایران نیز قانونی ندارد. برای همین بعد از ترسیم نقشه‌های معادن  زغال سنگ ایران در قانونی 14 ماده‌ای به اسم «قانون بهره‌برداری از معادن ایران»، تولید و استخراج از معادن ایران را هدفمند کرد. بخشی از آرشیو نقشه‌های موزه دکتر حسابی نیز مربوط به پروژه‌های برق استاد است که حین تحصیل در دانشگاه سوپریور پاریس در سال 1924 هنگامی که می‌خواست مدرک فوق لیسانس برق خود را دریافت کند، ترسیم کرده بود.



تولید انبوه دستگاه شیر دوش و سمپاش کشاورزی
در موزه دکتر حسابی وسایلی مانند سنجش تپشگر قلب گوساله با سیستم الکترونیکی و نمونه پیشرفته آن نیز در موزه وجود دارد یا دستگاه شیر دوش برای دامداری و سمپاش برای کشاورزی نیز دیده می‌شود. گویا دکتر حسابی در زمینه تولید انبوه ‌آن‌ها برای دامداران و کشاورزان نیز تلاش کرده بود و بعد از فوت دکتر حسابی نیز این دستگاه‌ها تا 15 سال در ایران مورد استفاده قرار می‌گیرد اما با وارد کردن نوع چینی این دستگاه‌ها؛ تولید آن‌ها در ایران متوقف می‌شود.

کارگاه نجاری دکتر حسابی و رنده‌های مش جلال
به گفته ایرج حسابی، پرفسور حسابی حتی از یک پیچ کنار خیابان؛ ساده نمی‌گذشت و معتقد بود باید آن‌ها را برداشت تا ماشین دیگران پنچر نشود. وجود دو گارسه در کارگاه نجاری دکتر حسابی که پُر بود از میخ‌هایی که دکتر حسابی برای جلوگیری از فرو رفتن لاستیک‌های ماشین مردم در میخ‌ها، آن‌ها را جمع‌آوری کرده بود، این ادعا را ثابت می‌کرد. کارگاه نجاری دکتر حسابی که در آن دریل، مته‌دستی و گیره آمریکایی با قدمت 100 ساله دیده می‌شود؛  گواهی می‌دهد که او در سفرهایش به جای سوغاتی‌ها رنگی به دلیل نبود مغازه و وسایل تعمیراتی؛ به دنبال آوردن وسیله و ابزار برای تعمیر لوازم خانه و ماشین در ایران بود. در این کارگاه انواع تراز، تیشه، تبر، کلنگ، وسایل باغبانی و آچارهای مختلف روسی و فرانسوی نیز بود.
 

نظم کارگاه دکتر حسابی بسیار تحسین برانگیز بود؛ نظمی که شاید در کارگاه‌هایی ازاین دست کمتر بینیم؛ حتی ریزترین وسایل جای مخصوص داشت. دکتر حسابی به گفته پسرش به شدت مخالف اسراف بود و برای این ماجرا ایرج حسابی شاهد جالبی می‌آورد: «پدرم به شدت موافق یادگیری و مخالف اسراف بود و برای همین در کارگاه نجاری پدرم تمام میخ‌هایی که کج کرده بودم را در یک ظرف برایم جمع‌آوری کرد و بعدها به من یاد داد چطور در صفحه سندون میخ‌ها را صاف کنم.
 

رنده‌های مش جلال در کارگاه نجاری دکتر حسابی نیز روایت و داستان جالبی داشت. ایرج حسابی درباره مش جلال و رنده‌هایش می‌گوید: «مش جلال پیرمردی بود که قلبش بزرگ بود و آسم داشت و به دلیل این که کسی را نداشت تا از او مراقبت کند؛ در سفر طالقان و در زمان سناتوری دکتر حسابی به پدرم معرفی شد. او مش جلال را همراه خانواده به خانه‌مان در تهران آورد و این رنده‌های چوبی باغبانی را با دست به صورت ریز و درشت ساخت تا ارادتش را به پدر نشان دهد.»

 

موزه دکتر حسابی در سال 1371 بعد از فوت و همزمان با مراسم چهلم او  تشکیل شده است و همه ایام هفته از ساعت 8 صبح تا 17 عصر دایر است. اکثر بازدیدکنندگان این موزه دانش‌آموزان و دانشجویان هستند اما آخر هفته‌ها این موزه میزبان خانواده‌هاست. این موزه در تجریش خیابان مقصودبیک خیابان دکترحسابی قرار دارد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها