نویسنده کتاب «درآمدی بر فقه اجتماعی» در گفتوگو با ایبنا مطرح کرد؛
ادبیات «فقه اجتماعی» با فقیهان جسور تقویت میشود
نویسنده کتاب «درآمدی بر فقه اجتماعی» معتقد است، فقه اجتماعی، به فقیهانِ با جسارت نیاز دارد تا با جرئت علمی و تلاشی فقیهانه، دیدگاههای خود را ـ هرچند خلاف مشهور ـ ابراز کنند.
در فصل نخست این کتاب به مباحثی چون «جایگاه دانش فقه در طبقهبندی علوم»، «مبانی علم فقه»، «چیستی فقه اجتماعی»، روششناسی فقه اجتماعی»؛ و در فصل دوم به موضوعاتی از قبیل «فقه و زمینههای اجتماعی»، «فقه و فهم اجتماعی»، «تفقه با رویکرد اجتماعی همراه با تعبد به نصوص دینی»، «کارکردهای فقه اجتماعی» و «بایستههای توسعه فقه اجتماعی» پرداخته شده است. حجتالاسلام و المسلمین محمدباقر ربّانی مدیر گروه فقه جامعه و فرهنگ مرکز فقهی ائمه اطهار(ع) و نویسنده کتاب «درآمدی بر فقه اجتماعی» معتقد است؛ نویسنده کتاب «درآمدی بر فقه اجتماعی» معتقد است، «فقه اجتماعی، به فقیهانِ با جسارت نیاز دارد تا با جرئت علمی و تلاشی فقیهانه، دیدگاههای خود را ـ هرچند خلاف مشهور ـ ابراز کنند.»
گروه «فقه جامعه و فرهنگ» مرکز فقهی ائمه اطهار(ع) در چند سال اخیر کتابهایی را با موضوع «فقه اجتماعی» روانه بازار کرده است. ماهیت و اهداف این گروه چیست؟
گروه فقه جامعه و فرهنگ مرکز فقهی ائمه اطهار(ع)، سال 1391 با عنایات ریاست محترم این مرکز فقهی، حضرت آیتالله محمدجواد فاضل لنکرانی تاسیس شد. در ابتدا برای ایجاد ادبیات در حوزه علمیه قم، و نیز برای شناخت ماهیت فقه اجتماعی و تفاوت آن با فقه فردی، مصاحبهای با استادان صاحبنظر در حوزه علمیه، مانند حضرات آیات فاضل لنکرانی، اراکی، قائنی، و برخی از استادان دانشگاه، مانند دکتر شرفالدین، دکتر عابدی، دکتر اورعی، دکتر خیری، دکتر مریجی، دکتر ضمیری، دکتر غفاریفر، محمد زرقانی، محمد صادق ربانی، توسط بنده تدوین و تنظیم شد و در سال 1393 کتاب «مجموعه مصاحبههای فقه اجتماعی» از سوی انتشارات مرکز فقهی به چاپ رسید. دومین کتاب در زمینه «فقه اجتماعی»، کتابی با عنوان « فقه و جامعه» بود که به قلم اینجانب و آقای محمدصادق ربانی، سال 1396 تألیف و سال 1398 تجدید چاپ شد. آخرین کتابی که با همکاری و برخی از اندیشمندان تألیف کردم کتاب «درآمدی بر فقه اجتماعی» بود که با عنایات خداوند مورد استقبال محققان و پژوهشگران این عرصه قرار گرفت.
به نظر شما پرداختن به «فقه اجتماعی» چه ضرورتی در دوران معاصر دارد؟
«فقه اجتماعی» به خاطر توجه به مسایل اجتماعی در جامعه و نیاز به پاسخدهی براساس فقه جواهری، از اهمیت و ضرورت مهمی برخوردار است. با توجه به مرجعیت علمی فقهای سلف و نبود مرجعیت سیاسی در امور جامعه، «فقه اجتماعی» از رشد کافی برخوردار نبوده است، گر چه مسایل اجتماعی در گذشته نیز در فقه شیعه مشاهده شده است. اما فقه اجتماعی بهعنوان رویکرد اجتماعی به مسائل فقهی کمتر در نظر بوده است.
با توجه به بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی و توجه به نظامسازی در حوزههای اجتماعی از قبیل فرهنگ، سبک زندگی، معماری و شهرسازی، ترافیک و...، ضرورت پرداختن بیشتر محققان و اندیشمندان به این حوزههای دانشی ضروری به نظر میرسد.
چه ضرورتی برای نوشتن کتاب «درآمدی بر فقه اجتماعی» وجود داشت؟
امروز برای بهچالش کشاندن تمدن غرب و حاکم کردن تمدن اسلامی، چارهای جز نظامسازی در حوزههای فقه اجتماعی، نظیر فقه فرهنگ و روابط اجتماعی، فقه مدیریت شهری، شهرسازی و معماری، فقه رسانه و هنر، فقه محیط زیست، فقه حکومتی و ... نداریم. برای رسیدن به این هدف، راهی جز رویکرد اجتماعی به مباحث و ابواب فقهی و تأسیس ابواب جدید نداریم؛ علاوهبراین یک اثر مستقل، منسجم و مستدل در زمینه فقه اجتماعی و تأثیر جامعه و زمینههای اجتماعی بر فقه و مباحث مربوط به آن وجود نداشت، تدوین یک کتاب مستقل با این خصوصیات ساختاری و محتوایی، لازم به نظر میرسید. به همین خاطر، با توجه به اینکه تولید ادبیات در زمینه مباحث مربوط به فقه اجتماعی از وظایف حوزههای علمیه بهشمار میرود، این کتاب برای توسعه مباحث مربوط به چیستی «فقه اجتماعی»، بیان مؤلفههای تفقه با رویکرد اجتماعی و تعامل فقه و جامعه مباحثی تألیف شد.
محتوای کتاب از دو بخش تشکیل شده است که هر بخش به موضوعات مختلف میپردازد. چه نتایجی بر موضوعات مطرح شده مترتب است؟
کتاب «درآمدی بر فقه اجتماعی» از نخستین آثار درباره فقه اجتماعی بهشمار میرود. در فصل نخست به تبیین کلیات و مفاهیم این عرصه، و نیز پیشینه فقه اجتماعی، ماهیت و چیستی فقه اجتماعی، تفاوت فقه اجتماعی با فقه فردی پرداختهایم و در فصل دوم که مربوط به مباحث مربوط به تعامل فقه و جامعه است، به تبیین و بررسی مطالبی از قبیل فقه و زمینههای اجتماعی، فقه و فهم اجتماعی، تفقه با رویکرد اجتماعی و کارکردهای فقه اجتماعی پرداختهایم.
در پایان به نتایجی رسیدهایم از قبیل اینکه یکی از بازبینیهای ضروری برای گذار از فقه فردی، بازنگری در نسبت فقه اجتماعی با علوم اجتماعی موجود است. علوم اجتماعی مدرن ـ تحت تأثیر برخی انگارههای نظری غالب ـ برای علوم هنجاری همچون فقه، شأن علمی قائل نبودند؛ اما در تلقی دیگر از فقه اجتماعی- ضمن حفظ ارتباط روششناختی اجتهادی آن با فقه عام ـ به لحاظ معرفتشناسی، مفروضات بنیادین، اصول و قواعد، الگوی مطالعاتی، منطق تحلیل، تعامل با محیط، تأثیرپذیری از زمان و مکان و... آن را زیرمجموعه و از خانواده علوم اجتماعی اسلامی قلمداد میکند.
آیا این حرکتی که آغاز کردهاید به فقه و فقاهت کمک کند تا به پاسخهای کارآمد در مسائل اجتماعی دست یابد؟
بله؛ گذار از فقه فردی به فقه اجتماعی مسئلهای نیست که در مدتی کوتاه در دسترس باشد و نیازمند یک برنامه بلندمدت است تا فقه و فقاهت بتواند به پاسخهای کارآمد در مسائل اجتماعی دست یابد؛ همچنین فقه اجتماعی، به فقیهانِ با جسارت نیاز دارد تا با جرئت علمی و تلاشی فقیهانه، دیدگاههای خود را ـ هرچند خلاف مشهور ـ ابراز کنند و در معرض نقد جامعه علمی قرار دهند. یکی دیگر از لوازم تأسیس فقه اجتماعی، مقابله با تفکر سکولار و دخالت نکردن حوزهها در امر سیاست و کاستن فاصله میان حاکمیت سیاسی با حوزهها و علمای دین است.
نظر شما