طبق دیدگاه کارشناسان فرهنگی، وقتی فرهنگ کتاب و کتابخوانی در میان خانوادهها نهادینه شود، احتمال حذف آن از فهرست خرید ماهانه آنها نیز بسیار پایین میآید؛ چون کتاب خواندن، مانند غذا خوردن، ورزش کردن، خوابیدن و ... جزئی از رفتارهای روزانه آنها شده و ترک این رفتار، کار ممکنی نیست! اما با این حال، باز هم متولیان کتاب، همواره باید تلاش کنند تا کتابخوانی بهعنوان شاخص رفتار فرهنگی در جامعه نمود پررنگی داشته باشد.
عبدالرحیم افروغ، مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان بوشهر که یکسال و اندی است مدیریت حوزه فرهنگ و هنر استان بوشهر را عهدهدار شده، در پی چارهاندیشی برای ارتقاء استان در جدول سرانه مطالعه است که طبق آخرین آمار ارائه شده در کف این جدول قرار گرفته است. افروغ معتقد است که «در نخستین گام باید کتاب را وارد خانواده و کتابخوانی را به یک رفتار تبدیل کرد و در گام بعد نیز دستگاههای فرهنگی بایستی با برنامهریزی این رفتار را هوشمندانه تقویت کنند.» در ادامه برای واکاوی دغدغهمندی و برنامههای ادارهکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان بوشهر در حوزه کتاب با عبدالرحیم افروغ به گفتوگو نشستیم.
شما معتقدید، کتابخوانی عادتی است که باید از خانوادهها شروع شود و در ادامه از سوی نهادهای کتابمحور و فرهنگگستر در فرد بسط داده شود، آیا در این زمینه بسترسازی کردید و طرح شاخصی هم تعریف کردهاید؟
بله؛ تجربه نشان داده والدینی که کتابخوان هستند، تاثیر مستقیمی بر جذب فرزندانشان به مطالعه کتاب داشتهاند. در این باره داستان معروفی هم وجود دارد که پدری مدتی کتاب به دست در گوشهای مینشست و اینگونه نشان میداد که دارد مطالعه میکند، تحت تاثیر او فرزندانش هم کتاب به دست گرفته و مشغول مطالعه میشدند تا اینکه روزی یکی از فرزندان او، به سمتش رفت و دید که پدرش کتاب را برعکس به دست گرفته و متوجه شد که او اصلا سواد ندارد؛ اما با همین ادای کتابخواندن، توانست کتاب و کتابخوانی را در فضای خانواده خود تبلیغ و ترویج دهد و آن را بهعنوان رفتاری برای فرزندان خود تعریف کند.
بنابراین بهعنوان دستگاه متولی توسعه فرهنگ کتاب و کتابخوانی در خانوادهها، طرحی را با عنوان «مادران کتابخوان» طراحی و تعریف کردهایم که در هفته کتاب 1401مرحله مقدماتی آن برگزار شد. بیشک این طرح نیاز به تمرکز بیشتری دارد تا بتوانیم با توجه به نقش تاثیرگذار مادران در تربیت فرزندان، کتابخوانی را در قالب رفتار در خانوادهها تبدیل کنیم.
اما برخی معتقدند که لازم نیست همه کتاب بخوانند!
نه، این نظر پذیرفتنی نیست؛ چراکه اگر کتاب را بهعنوان منبع اندیشه و علم بشناسیم، همه به آن نیاز دارند. هر فردی که بهدنبال تعالی اندیشه و دانش خود است، کتاب بهترین ابزار برای داناییافزایی و توسعه دانستههایش است. طبیعتا انتخاب موضوع، نوع و جنس کتاب (کتاب الکترونیکی، کتاب کاغذی و کتاب صوتی) در این مسیر بسیار حائز اهمیت است و هر فردی با توجه به علاقه و سلیقه خود دست به انتخاب در این زمینه میزند اما در این میان، آنچه بسیار مهم است، این است که کتاب خوانده شود تا انتقال مفاهیم و دانش در جامعه اتفاق بیفتد.
بنابراین نمیتوانیم بگوییم که برخی از آحاد جامعه به انتقال مفاهیم نیازی ندارند! شما به هر پیشهای نگاه میکنید، میبینید که نیاز به بهروزرسانی تخصص و دانش خود دارد. همچنین هر فردی برای کیفیت مراودات اجتماعی خود نیازمند یک سری دانستنی و تجربه است که کتابهای مفید و پرمحتوا بهراحتی در اختیار او میگذارند. پس کتاب خواندن برای همه آحاد جامعه امری پسندیده است که باید ترویج داده شود.
با توجه به اینکه کتابخواندن را امری ضروری برای همه قشرها میدانید، پس چرا آمارها نشان میدهد، همچنان کُمیت استان بوشهر در سرانه مطالعه میلنگد؟ چه عواملی در این زمینه دخیل هستند؟
طبیعی است که در این زمینه عوامل متعددی دست به دست هم داده تا مردم این منطقه کمتر به مطالعه کتاب رغبت نشان بدهند. از اینرو، باید ابتدا این عوامل بازدارنده ریشهکن شوند تا در گام بعدی بتوانیم وضعیت استان را در این شاخص رفتار فرهنگی ارتقا بدهید. البته در هر دورهای، عاملی دخیل در این بیرغبتی دانسته شده، مثلا پیش از این میگفتند که کمبود زیرساختهای کتابخوانی در استان موجب درجا زدن بوشهر در سرانه مطالعه شده؛ چراکه این مسئله در بیرغبتی مردم به کتاب نقش مستقیم دارد؛ با اضافه شدن چند کتابخانه هم اتفاقی در وضعیت کتابخوانی مردم بهوجود نیامد.
بعد از آن گفتند که سلایق مخاطبان کتاب متنوع شده و کتابهای موجود در کتابخانهها و کتابفروشیهای استان جوابگوی تکثر ذائقه مخاطب کتاب نیست! بنابراین یک راهکار در این زمینه ارائه شد که حالا باید به سمت تولید کتاب براساس ذائقههای مختلف برویم که کموبیش در این زمینه هم حرکتهایی از سوی ناشران صورت گرفت اما باز هم نتیجهای که در پی آن بودیم، محقق نشد! من مدتها درباره این موضوع فکر کردم و به نظرم رسید، اگر کتابهایمان را منطبق بر زیستبوم خودمان؛ یعنی جنوب که مملو از موضوعات و قصههای جذاب است، تولید کنیم، بیشک میتواند در جذب مخاطبان جدید اثربخش باشد.
قطعا داستان یک «درخت کاج» برای من بوشهری کمتر جذابیت دارد اما قصه یک ماهی میتواند جذابیت لازم را برای منِ مخاطب جنوبی و همذاتپنداری با آن داشته باشد؛ بنابراین توصیهام این است که نویسندگان بومی به نوشتن درباره شخصیتهای تاریخی و حماسی، اسطورهها و تمثیلهای و طبیعت جنوب بپردازند، قطعا این آثار مخاطبان خودشان را پیدا میکنند و از آنها استقبال میشود.
بهطور طبیعی تخیل مخاطب جنوبی با دیگر تخیل مخاطبان متفاوت است که با درک و شناخت آن باید نوشت. راهکار دیگری که برای جذب مخاطبان کتاب در استان به ذهنم خطور کرده است، تربیت نویسنده است. چون وقتی مینویسیم، بیشتر میخوانیم! این امر طبیعی است؛ زیرا برای کیفیتبخشی نوشتههایمان باید بخوانیم تا بتوانیم دایره واژگان ذهنی و دانش فردی خودمان را ارتقا بدهیم. بنابراین هر چه جامعه را به سمت نویسندگی سوق بدهیم، بیشک سرانه مطالعه هم در جامعه ارتقا مییابد.
با توجه به اینکه اقلیم جنوب، قصههای زیادی برای مکتوب شدن دارد؛ نوشتن از زیستبوم و افسانههای آن با توجه به سلیقه مخاطب امروز میتواند راهکار راهگشایی برای جذب مخاطب باشد!
بله، همینطور است. قصهها و افسانههای ویژهای داریم که بهصورت شفاهی ماندهاند. از دید من، این قصهها بسان کتاب هستند؛ چون وقتی آنها را از زبان نقالان و قصهگوها میشنویم، شنیدن آنها بخشی از سرانه مطالعه را تشکیل میدهد؛ زیرا انتقال دانش را انجام میدهند و اندیشهسازی میکنند. امیدوارم این افسانهها و قصهها که هنوز به کتاب درنیامدهاند، به خوبی بازآفرینی و مکتوب شوند تا این تجربیات گرانبها در نهایت امانت به نسلهای آینده این زادبوم منتقل شود.
تولید کتاب مبتنی بر ذائقه مردم بومی، غیر از انتقال دانش و اندیشهسازی، آیا در بعد هویتمندی هم میتواند تاثیرگذار باشد؟
در بُعد هویتمندی، همه المانها و مظاهر و موتیفهای فرهنگ و هنر و تاریخ نقش دارند؛ از ظاهر بناها گرفته تا کتاب! بنابراین نمیتوانیم مدعی شویم که تنها کتاب ابزار هویتسازی است اما میتوانیم بگویم که کتاب، مهمترین ابزار خردگرایی است و موجب سوقدادن فرد به سمت عقلانیت میشود. مسلم است وقتی فردی آگاه باشد و عقلانی فکر کند، درک صحیحتری از مفاهیم «آزادی»، «مطالبهگری»، «استقلال» و «برابری» خواهد داشت. بنابراین چنین فردی با تفکر و رفتار ژرفنگرانهتری، برای مطالبات خود دست به کنشهای هوشمندانه و معقول میزند.
این درست است که کتاب وسیلهای برای رسیدن به اندیشه و کسب تجربه است؛ اما سهم آن را در هویتمندی نمیتوان نادیده انگاشت! متاسفانه این نقیضه در حوزه نوجوان پررنگتر است؛ چراکه بهدلیل ضعف در حوزه تولید آثار تالیفی، با انفجار کارهای ترجمه در بخش نوجوانان مواجه شدهایم، بیشک این کارها هویت این قشر را نشانه میگیرد!
این دغدغه بجایی است ولی اینجا میخواهم بگویم که ما نه تنها در این حوزه؛ بلکه در کلیت فرهنگ جامعه دچار غفلت شدهایم. این مساله موجب تنزل این حوزه مهم و سرنوشتساز شده و آن را از اولویت خارج کرده است. این درحالی است که فرهنگ نباید هیچگاه از اولویت خارج شود؛ چون مسیر حرکت جامعه را تشکیل میدهد.
بدیهی است فرهنگ ارکان مهمی دارد که یکی از آنها، کتاب است. در این میان، قشر کودک و نوجوان هم یکی از ارکان مهم جامعه را تشکیل میدهد. بنابراین این دو رکن با هم پیوند خوردهاند، از این رو، ما باید تولیدات فاخر برای نوجوانان داشته باشیم. باید ذائقهشناسی کنیم و بر اساس آن برایشان بنویسیم. افزون بر این، باید خود این قشر را به سمت نوشتن هدایت کنیم و از آنها نویسنده بسازیم. این غفلت ما از فرهنگ و قشر نوجوان موجب کاهش آثار تالیفی شده است. طبیعی است الان باید این نقیضه را با تولید آثار باکیفیت و متناسب با نیاز، خواسته و سلیقه این قشر تاثیرگذار و آیندهساز جبران کنیم.
آیا شما بهعنوان متولی حوزه کتاب، برای جبران این نقیضه، اقدامی برای پرورش نویسندگان صاحب اندیشه و خلاق کردهاید؟
بله؛ ما این کار را بهصورت پایلوت در روستای گورک سادات، روستای برتر دوستدار کتاب کشور استارت خواهیم زد. در گام نخست با برگزاری کارگاههای آموزشی، فنون و تکنیکهای نویسندگی را به کودکان، نوجوانان و بزرگسالان این روستا آموزش میدهیم تا در سال آینده، نویسنده اولیها را شناسایی کنیم. این فرایند در ادامه در استان گسترش مییابد تا بتوانیم نسل نویسندگان خلاق را در حوزه کودک و نوجوان در این جغرافیا پرورش بدهیم.
نظر شما