یکشنبه ۳۰ بهمن ۱۴۰۱ - ۱۰:۱۰
جریان تاریخ‌نگاری پهلوی، تاریخی وارونه و معکوس از واقعیت ایران روایت می‌کند

رضا قریبی، معاون پژوهشکده تاریخ معاصر گفت: جریان تاریخ‌نگاری پهلوی تاریخی وارونه و معکوس از واقعیت کشورمان از ۱۵۰ ساله اخیر تا به حال روایت می‌کند. با پیروزی انقلاب اسلامی تاریخ‌نگاری انقلاب اسلامی نیز متولد شد که دو وظیفه بر عهده دارد: نخست ارائه تاریخ‌نگاری درست و صحیح است تا براساس آن تصمیم‌گیران کشور بتوانند تصمیمات درستی اتخاذ کنند و دوم مقابله با تحریف تاریخ انقلاب اسلامی است.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)- آناهید خزیر: انقلاب اسلامی ایران تجلی خواست همگانی ملت ایران در برپایی نظامی نو بر پایه موازین شرعی است. کسی که به عنوان مظهر و نماد خواست همگانی مردم، هدایت جریان انقلاب اسلامی را بر عهده گرفت، مرجعی شجاع و مبارز بود که توانست براساس آموزه‌های دینی، انقلاب اسلامی را به پیروزی برساند.
انقلاب اسلامی به اعتراف دوست و دشمن از مهم‌ترین انقلاب‌های قرن اخیر است که مشخصات و ویژگی‌های خود را داراست. انقلاب اسلامی سلطه اجانب را بر ایران پایان داد. یکی از اقدامات نظام سلطه برای ادامه سلطه بر ایران و بازگشت بر این مرز و بوم تحریف تاریخ است. برای واکاوی نقش مورخان و تاریخ‌نگاران و چیستی تحریف تاریخ با دکتر رضا قریبی، معاون پژوهشکده تاریخ معاصر گفت‌وگو کردیم که در ادامه می‌خوانید:

با توجه به تأکیدات مقام معظم رهبری درباره تبیین تاریخ انقلاب اسلامی، به نظر شما برای رفع خلأ در حوزه تاریخ معاصر چه اقداماتی باید انجام شود؟
با توجه به بیانات مقام معظم رهبری جهاد تبیین یک فریضه واجب است. علاوه بر آن، مواجهه تمدنی انقلاب اسلامی با تمدن غرب ضرورت جهاد را دوچندان می‌کند؛ زیرا قطعا جریاناتی که در داخل کشور وابسته به جریان تمدنی غرب هستند، نمی‌خواهند واقعیت‌های تاریخ معاصر و حوادث و اتفاق‌هایی را که رخ داده‌اند، از جمله بحث استعمار و استبداد نشان داده شود.
مقام معظم رهبری در دهه 1360 دراین‌باره می‌فرمایند: باید دهه 1360 را تبیین کنیم تا جای جلاد و شهید عوض نشود. فکر می‌کنم اگر موضوعات تاریخ معاصر و واقعیت‌های آن به‌خوبی تبیین و بیان نشوند، حتما جای جلاد و شهید عوض می‌شود. در جریان مشروطه، جریانات ضددین مثل بابی‌ها و ماسون‌ها چهره خشن و مستبدی از شیخ شهید آیت‌الله شیخ فضل‌الله نوری به نمایش گذاشتند. مثال دیگر خود رضاشاه است که دیکتاتور خشنی بود و دولت یغماگری درست کرد و پسرش هم همان راه را ادامه داد و امروز هم دارند هویتشان را برای مردم عوض می‌کنند و دشمن به‌وسیله رسانه، روایتی را که دلش می‌خواهد، بیان می‌کند و واقعیت را وارونه جلوه می‌دهد و جای دوست و دشمن عوض می‌شود. همچنین موارد دیگری مانند بلا‌هایی که انگلستان طی دویست سال گذشته بر سر ایران آورد و یک میلیون و ۲۶۰ هزار کیلومتر مربع از خاک ایران را جدا کرد و در کودتای ۱۲۹۹ حضور فعال داشت. در کودتای ۲۸ مرداد نیز، هم آمریکایی‌ها و هم انگلیسی‌ها دخالت داشتند و بعد هم پشتیبان دولت‌های خودکامه رضاخان و محمدرضا شدند. حتی در سال‌های قبل‌تر از آن در جنگ‌های ایران و روس، نقش آنها مشاهده می‌شود. نباید این حقایق را فراموش کنیم.
 

این دست موضوعات فراوان‌اند و اگر خوب تبیین نشوند، استعمار که به‌هرحال وجود دارد، چهره‌ای صمیمی و دوست‌داشتنی از خود به نمایش می‌گذارد، گویی که هیچ اتفاقی نیفتاده است. دیدگاه شما در این زمینه چیست؟
بسیاری از مشکلاتی که در ایران پیش آمده، ناشی از عدم درک صحیح از راهبرد قدرت‌های بزرگ نسبت به ایران به علت قابلیت‌های بالقوه کشور بود. این قدرت‌ها عملا تلاش کردند تا در قلب زمین، کشور قدرتمندی وجود نداشته باشد. براساس این راهبرد، قدرت‌های بزرگ مانند انگلیس و روسیه، به این نتیجه رسیدند که ایرانِ دارای تمدن غنی و ظرفیت‌های بالقوه نباید قدرتمند شود، بلکه باید تضعیف و حتی تجزیه شود؛ بنابراین از ابزار‌های نفوذ، تسلط، کشتار و ویرانگری‌های متعدد برای رسیدن به اهداف خود بهره می‌بردند. ایران برای کشوری استعماری مانند انگلیس اهمیت مضاعف داشت؛ زیرا بریتانیا هند را که ثروت و منابع طبیعی سرشار، بازار مصرف بزرگ و نیروی کار ارزان داشت، مستعمره خود قرار داده بود و طبق گزارش لرد کرزن و همه لرد‌های انگلیس در کتاب «رستاخیز ایران»، ایران سپر دفاعی هند بود و کشور پوشالی یعنی محافظ و ضربه‌گیر به حساب می‌آمد و همین موضوع ایران را به مدت صد سال عقب نگه داشت. در واقع جمله سر گور اوزلی، سفیر بریتانیا در ایران، که گفته بود: «برای صیانت از منافع انگلستان در هند، ایران بایستی در وحوشت و بربریت نگاه داشته شود»، سیاست دویست‌ساله غرب در قبال ایران بود و اجازه نمی‌دادند ایران هیچ‌گونه پیشرفتی داشته باشد. بعد‌ها با کشف نفت در ایران در اواخر ۱۹۰۹، خود ایران موضوعیت پیدا کرد و انگلیس آن را تصاحب و غارت کرد. بنا به گفته چرچیل، نفت ایران مانند خونی در رگ‌های فسرده امپراتوری بریتانیا جریان پیدا کرد و به آن حیات مجدد داد.

پس از تسلط بر نفت ایران، ۸۴ درصد از درآمد نفت کشور متعلق به انگلیسی‌ها بود و ۱۶درصد را به ایران می‌دادند و با این استدلال غارت نفت ایران را توجیه می‌کردند که اگر ما بر نفت ایران مسلط نمی‌شدیم نصیب روس‌ها می‌شد. بنابراین، پایه‌های استعمار انگلستان روی منابع هند و بعد‌ها نفت ایران محکم شد.
درک تحولات در ایران بدون بررسی نقش مخرب استعمار امکان‌پذیر نیست. موارد فوق فقط شمه‌ای از این جنایات بود که اگر خوب تبیین نشود، استعمار ــ که به‌هرحال وجود داشته است و امروز هم وجود دارد ــ یک چهره خیلی صمیمی و دوست‌داشتنی از خود به نمایش می‌گذارد که انگار هیچ اتفاقی نیفتاده است.

تحریف تاریخ انقلاب به‌وضوح مشاهده می‌شود. به نظر شما مهم‌ترین انگیزه این تحریف‌ها چیست؟
در حال حاضر، بیش از بیست گروه معارض با انقلاب اسلامی در حال ارائه تاریخ‌نگاری‌اند که طیف‌های مختلفی را شامل می‌شود. طیف اول تاریخ‌نگاری پهلوی‌هاست؛ طیف دوم، تاریخ‌نگاری کارگزاران سیاست خارجی غربی در ایران اعم از آمریکایی، فرانسوی و انگلیسی است که خود اشکال مختلف دارد؛ طیف سوم تاریخ‌نگاری جداشدگان از رژیم پهلوی است که آنها یک جریان تاریخ‌نگاری جدی‌اند؛ طیف چهارم تجاری‌نویسان تاریخی بعد از انقلاب‌اند؛ طیف پنجم تاریخ‌نگاری توده‌ای‌هاست؛ و طیف‌های دیگر از جمله بهائی‌ها، بابی‌ها، فراماسونر‌ها و خارجی‌هایی که وابسته به جریان شرق‌شناسی‌اند را شامل می‌شود. تاریخ‌نگاری دوره پهلوی کاملا هدایت‌شده مبتنی بر روایت انگلیسی از تاریخ ایران است که در آن تردیدی نیست. به عبارتی، خط فکری که از تاریخ‌نگاری سر پرسی سایکس، آن لمبتون، ادوارد براون و مونتگمری وات منتشر می‌شد بر فضای دانشگاهی و فکر تاریخ‌نگاری در آن زمان غلبه داشت. در آن دوره عصر قاجار براساس همین نوع نگاه تعریف شد؛ یعنی بیشتر، فجایع اتفاق‌افتاده توسط روس‌ها در تاریخ ایران دیده شد تا فجایعی که روس و انگلیس با هم علیه ما انجام دادند.

جریان تاریخ‌نگاری پهلوی تاریخی وارونه و معکوس از واقعیت کشورمان از ۱۵۰ ساله اخیر تا به حال روایت می‌کند. با پیروزی انقلاب اسلامی تاریخ‌نگاری انقلاب اسلامی نیز متولد شد که دو وظیفه بر عهده دارد: نخست ارائه تاریخ‌نگاری درست و صحیح است تا براساس آن تصمیم‌گیران کشور بتوانند تصمیمات درستی اتخاذ کنند و دوم مقابله با تحریف تاریخ انقلاب اسلامی است. مهم‌ترین انگیزه تحریف تاریخ ادامه سلطه بر ایران است؛ زیرا انقلاب اسلامی به سلطه غربی‌ها بر ایران پایان داد. قطعا انگیزه‌شان منافع و منابع عظیمی است که این کشور دارد. ایران در منطقه ویژه جهان در غرب آسیا قرار دارد و هر کس بر این کشور مسلط شود قطعا می‌تواند یک سیاست جهانی در شرق و غرب عالم داشته باشد. پس اولین انگیزه تحریف تاریخ ادامه سلطه بر ایران است که با انقلاب اسلامی به هم خورده است. علاوه بر این، ذات انقلاب اسلامی نفی نظام سلطه است و صرفا بحث ایران نیست و فراتر است؛ چون این انقلاب با سلطه و سلطه‌گری مخالف است، این فرهنگ نفی سلطه را بعد از چهل و اندی سال به کشور‌های مختلف صادر کرده است و آن کشور‌ها هم‌اکنون در برابر نظام سلطه جهانی، که همان هژمونی تمدنی غرب با سردمداری آمریکاست، ایستاده‌اند.

می‌خواهم بگویم بحث از یک کشور و دو منافع فراتر است؛ لذا آنها با همه توانشان آمده‌اند که چهره وارونه‌ای از ایران نشان دهند. دشمن، دشمن است و این تحریف در تاریخ اسلام نیز وجود داشته است؛ اینکه چهره‌های خوب را به بد تبدیل می‌کردند و چهره‌های بد را به خوب. امروز هم نظام غربی که صهیونیسم هم در رأس آن است می‌خواهد این تحریف را خیلی نهادینه‌شده با ابزار جدید جلو ببرد. جریان‌های مختلف داخلی و خارجی مثل سلطنت‌طلب‌ها، بهائی‌ها، بابی‌ها، فراماسونر‌ها و خارجی‌های وابسته به جریان شرق‌شناسی، در بحث تاریخ ۱۵۰ ساله ما از قبل از مشروطه، از واقعیت‌های کشورمان، تاریخی وارونه و معکوس ساخته‌اند. تاریخ‌نگاری اسلامی که بعد از پیروزی انقلاب متولد شد سعی می‌کند هم با جریان آن تحریف‌ها مقابله کند و هم یک تاریخ‌نگاری درست و صحیح برای آینده کشور آماده کند که محققان و تصمیم‌گیران کشور بتوانند بر مبنای آن، تصمیمات درستی را اتخاذ کنند.



در حوزه کتاب و نشر چگونه باید وارد روایت صحیح از تاریخ شد؟ به عبارت دیگر، بهترین راه برای تبیین وضعیت ایران قبل و بعد از انقلاب چیست؟

اولین کاری که باید انجام دهیم تربیت نیروی انسانی خوب است؛ چون ما برای این مقابله، به انسان خوب و دقیق نیاز داریم. مراکز اسنادی و تاریخی ما وجود دارند، ولی هجمه تحریف از سوی دشمن چه داخلی و چه خارجی و پلتفرم‌هایی که در فضای سایبر آمده‌اند، به این مقوله ضریب می‌دهد. اولین کار ما این است که نیروی انسانی تربیت کنیم؛ زیرا به تناسب این وضعیت و حجم حملات دشمن، آن‌چنان شایسته و بایسته کار نکرده‌ایم. کار‌های بسیار خوبی را می‌بینیم، ولی حجم حملات زیاد است و به‌هرحال، مراکز تصمیم‌گیری و اشخاص دخیل در این مسئله باید اهتمام بیشتری داشته باشند. حرف اول را نیروی انسانی می‌زند. نکته بعدی این است که به‌هرحال بعد از اینکه کتاب نوشته می‌شود باید در مراکز پژوهشی ساری و جاری شود. یکی از مشکلات ما در حوزه کتب درسی با توجه به فضایی که بر این کتب حاکم است، کمبود روایت دقیقی است که توسط جریان انقلاب اسلامی نوشته می‌شود. در بعضی از جلسات، دوگانگی و تعارضی را بین واقعیت و مطالبی که در کتب درسی نوشته شده‌اند، می‌بینیم.

مطلب بعدی، گسترش کتاب‌هاست. صرف نوشتن کتاب کفایت نمی‌کند؛ باید به مدیوم‌های دیگر مثل سینما، سریال، تئاتر، نمایشنامه یا حتی شعر و قصه تبدیل شود. اگر ابزار هنری به کمک پژوهش‌های تاریخی نیایند، ما امکان تأثیرگذاری بالا را از جریانی که دارد با تحریف مقابله می‌کند، می‌گیریم. البته مجمع ناشران جریانی را به نام «جایزه شهید اندرزگو» ایجاد کرده است که کار بسیار پسندیده و نیکویی است؛ زیرا گونه‌های قصه‌نویسی و ادبیاتی را تقویت و تشویق می‌کند تا کار‌های پژوهشی سنگین در قالب‌های مختلف به مخاطبان و اقشار گوناگون جامعه ارائه شود. در این زمینه در سال‌های گذشته کار‌های خیلی خوبی انجام شده است، ولی ما در حوزه رسانه دچار لکنتیم و ضعف داریم. مشکل دیگری هم که در حوزه تاریخ‌نگاری وجود دارد، بحث سواد روایت است که باید روی آن کار کنیم. در حوزه مقابله با تحریف هم به سواد سایبری و رسانه‌ای نیازمندیم، ولی مهم‌تر از این دو، در حوزه تاریخ‌نگاری سواد روایت مهم است. یکی از نیاز‌های اساسی که غربی‌ها در آن استاد و مسلط‌اند، سواد روایت است. فکر می‌کنم اگر ما به این حوزه که تخصصی هم هست، وارد شویم می‌توانیم خیلی بهتر و زیباتر اثرگذار باشیم.

مرکز مطالعات تاریخ معاصر تا امروز در چه حوزه‌هایی کار و چه تعداد کتاب منتشر کرده است؟
پژوهشکده تاریخ معاصر پیشینه بیش از سه دهه دارد و توانسته است به‌عنوان یک مرکز معتبر تاریخ معاصر درباره دوران قاجار، پهلوی و تحولات بعد از انقلاب اسلامی، به‌خصوص دهه 1360 کار کند. در حوزه کتاب بیش از سیصد عنوان کتاب منتشر شده است. فصلنامه «تاریخ معاصر» هم بالای ۱۰۰ شماره منتشر شده است. بعد از انقلاب ما چنین پدیده‌ای نداریم که یک فصلنامه بتواند تا ۱۰۰ شماره آن هم در حوزه تاریخ معاصر به کار خود ادامه دهد. همچنین برای محققان و پژوهشگران فضایی مهیا شده است تا به کار‌های تحقیقی خود بپردازند. کتابخانه تخصصی داریم و خدمات دیگری هم در طول سال عرضه می‌کنیم. در فضای مجازی، هم سایت و هم کانال‌هایی در شبکه‌های اجتماعی داریم. برگزاری نشست‌های ملی و بین‌المللی و رونمایی‌هایی هم که در مناسبت‌های مختلف انجام می‌شوند، در دستور کار پژوهشکده قرار دارند.

یکی از کار‌های خوبی که در حوزه تاریخ معاصر انجام شده، بحث تاریخ شفاهی است که بیش از دوهزار ساعت مصاحبه با رجال و کارگزاران قبل از انقلاب داریم که تعدادی از آنها چاپ شده‌اند. بعد از انقلاب هم با انقلابیون و خانواده‌هایشان چیزی در حدود ۶۵۰ ساعت کار تاریخ شفاهی انجام داده‌ایم. در حوزه فضای مجازی هم بیش از چهارصد کلیپ تولید کرده و یک مستند ۵۲ قسمتی ساخته‌ایم. در حوزه کتاب هم جایزه‌ای به نام «تاریخ‌نگاری انقلاب اسلامی» داریم که با همکاری وزارت فرهنگ و ارشاد و خانه کتاب و ادبیات ایران دو دوره آن برگزار شده است. غیر از اینها، رصد حوزه خارجی کشور‌های منطقه مثل افغانستان و پاکستان و حوزه خلیج فارس و غرب آسیا و قفقاز هم برایمان مهم است؛ زیرا حوزه سیاست خارجی هم یکی از حوزه‌های کاری پژوهشکده تاریخ معاصر است؛ و در نهایت، مسئله حفظ و نگهداری از اسنادی است که در مؤسسه وجود دارد. همچنین غنی کردن آرشیو پژوهشکده که قبلا نبوده و در مرکز اسناد انگلیس بوده است و ما آن را خریده‌ایم و اکنون در مؤسسه موجود است.

این مرکز با همکاری وزارت ارشاد یک جایزه نیز در حوزه تاریخ انقلاب ایجاد کرده است که به آن اشاره کردید. هدف از ایجاد این جایزه چیست و بعد از برگزاری دو دوره از این جایزه، ارزیابی شما از آثار تولیدشده از نظر کمی و کیفی چیست؟
واقعیت این است که تا ۳۸ سال پس از پیروزی انقلاب چنین کاری انجام نشده بود. جلسه‌ای بین خانه کتاب و پژوهشکده برگزار شد تا از آثاری که در این حوزه تولید شده‌اند قدردانی شود. این کار در دوره اول جایزه که برخی از مؤلفان آن آثار از دنیا رفته‌اند، انجام شد. دوره دوم نیز با استقبال روبه‌رو شد. آنچه مهم است این است که در گذشته از نویسندگان حوزه تاریخ‌نگاری به شکل شایسته و بایسته قدردانی نشده و این جایزه توانسته است به محققان، نویسندگان و پژوهشگران انگیزه بدهد. شایان ذکر است که روزبه‌روز از تعداد نویسندگان خوب کم شده است. ارزیابی‌ای که ما داریم این است که باید اهتمام، حمایت و سرمایه‌گذاری بیشتری شود تا پژوهشگری که عمرش را پای این کار می‌گذارد تأمین مالی شود. درمجموع، این جایزه خوب بوده است و می‌توانیم با برنامه‌ریزی، نقاط ضعف و قوت این حوزه را بشناسیم که باعث هم‌افزایی می‌شود.

در کنار جایزه تاریخ انقلاب، جایزه شهید اندرزگو نیز به موضوع روایت و رمان در حوزه تاریخ انقلاب توجه دارد. به نظر شما اهمیت تولید روایت از اسناد موجود در چیست؟
جایزه شهید اندرزگو، که به همت مجمع ناشران برگزار می‌شود، کار بزرگی است و خلأیی را پر می‌کند. ان‌شاء‌الله این جایزه بتواند ماده و محتوایی را که در این سال‌ها تولید شده است پوشش دهد. فکر می‌کنم در آینده بهتر هم می‌شود. کار بسیار سختی است. در این حوزه به‌راحتی نمی‌توان کار کرد، ولی همین حرکت توانسته است تکانه‌های خوبی را ایجاد کند. این جایزه مکمل جایزه کتاب تاریخ انقلاب اسلامی است و این دو، خلأ‌های هم را می‌پوشانند و مانند دو بالی‌اند که به جریان تاریخ‌نگاری انقلاب اسلامی کمک می‌کنند.
 
دستگاه‌های فرهنگی رسانه‌ای چه نقشی در تبیین شرایط قبل از انقلاب و شناساندن انقلاب اسلامی به نوجوانان و جوانان ایفا می‌کنند؟
این یک بحث واجب است. جهاد تبیین بدون شناخت گذشته امکان ندارد. مرحوم آیت‌الله طباطبائی می‌فرمودند که ما سر سفره گذشته‌مان نشسته‌ایم. انسان تنها موجودی است که تاریخش برایش مهم است و اگر می‌خواهد برای آینده‌اش برنامه‌ریزی کند باید به گذشته‌اش برگردد؛ مخصوصا نوجوانان ما که در معرض جریان تحریف‌اند. در اغتشاشات اخیر به‌خوبی مشاهده کردیم که دستگاه‌های فرهنگی ما کوتاهی کرده‌اند. از این منظر حجم کاری که باید می‌کردیم کم بوده است.
در وقایع اخیر مشخص شد باید این اهتمام بیشتر باشد. به عقیده من، برای نوجوانان کشور در حوزه تاریخ قبل از انقلاب و به‌طور کلی تاریخ معاصر، چه از نظر تولید کتاب و چه سریال و فیلم و نمایشنامه، خیلی کم کار شده است و نیازمند جهاد، اهتمام و حرکت بزرگی هستیم. امروز، ما با پدیده دهه هشتادی‌ها مواجهیم و فردا با دهه نودی‌ها. اینها مطالباتی دارند و اگر ما کار نکنیم، دشمن این خلأ را پر و جایگاه جلاد و شهید را جابه‌جا می‌کند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها