کتایون مهرآبادی در گفتوگو با ایبنا مطرح کرد:
ترجمه، کمر فرهنگ کودک را شکسته است/ صحبت از حرفهایی که کودک در جایی نخوانده است
کتایون مهرآبادی مترجم مجموعه «ماجراهای اسرارآمیز» معتقد است که، معضل اصلی در نشر کودک و نوجوان که خیلی فراتر از فاجعه است، تالیف است. او میگوید: ما بیش از آنچه که باید، ترجمه میکنیم. اگر همه انتشاراتیها را با هم یکی کنیم، تنها یک دهم از این تعداد برای ترجمه کافی است. فکر میکنم آنچه که به کمر فرهنگ کودک ما زده است، نرفتن انتشارات به سمت تالیف است.
مهرآبادی در سال 1354 به دنیا آمده و در هر سه دوره کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری، ریاضی محض خوانده است؛ کارشناسیاش را از دانشگاه علم و صنعت، کارشناسی ارشدش را از دانشگاه تهران و دکتریاش را در این رشته از دانشگاه تربیت مدرس اخذ کرده است. هماکنون دانشجوی دکتری رشته ادبیات است. در سوابق او داوری هشتمین جشنواره کتابهای آموزشی رشد نیز به چشم میخورد. با مهرآبادی درباره ترجمه این مجموعه صحبت کردیم و از او معضلات نشر کودک و نوجوان را پرسیدیم که در ادامه میخوانید:
چه چیزی باعث شد که مجموعه «ماجراهای اسرارآمیز» را برای ترجمه انتخاب کنید؟
زمانی که در خارج از کشور بودم، دیدم مجموعه «ماجراهای اسرارآمیز» جز کتابهای پرفروش ایتالیا است. در تجربههایی که در سفر به ایتالیا داشتم، متوجه شدم افرادی در این فروشگاههای بزرگ کتابفروشی کار میکنند که شغل آنها راهنمایی به مراجعهکننده است. هدف این افراد معرفی کتاب است؛ آنها کتاب را میخوانند و به بقیه افراد معرفی میکنند؛ چنین افرادی قطعا افراد متخصصی هستند. در این فروشگاهها، کتابهای خوب با یک برچسب خاصی مشخص است.
به دو فروشگاه مختلف در یک شهر مراجعه کردم و با دو فرد مختلف صحبت کردم؛ هردوی این افراد این مجموعه را معرفی کردند. همین موضوع، توجهام را جلب کرد؛ بنابراین تصمیم گرفتم این مجموعه را ترجمه کنم.
نکته جالب در این کتاب این است که هر صفحه که پایان مییابد، با طرح یک سوال به صفحه بعد میرویم. این سبک نوشتار چه تاثیری بر نوجوانان دارد؟
اصولا یکی از راههای تاثیرگذاری، به تفکر واداشتن کودک و ارتباط برقرار کردن با او، سوال کردن است. افراد بزرگسال بیشتر دوست دارند کتاب را سریع بخوانند و به جلو بروند؛ اما اگر کودک رها شود، ارتباطش با کتاب قطع میشود؛ بنابراین بهتر است با استفاده از یکسری ترفندها، کودک را به فعالیت واداریم. هر کتابی به یک شیوه عمل میکند، ممکن است یک کتاب معما تصویری مطرح کند، کتاب دیگر سوال علمی و ... ؛ اینها تماما ترفندهایی هستند که هم ارتباط کودک با متن را حفظ میکند و هم به کتاب جذابیت میدهد. کودک کتابی را دوست دارد که او را به چالش میکشد و برای او معما طرح میکند؛ چنین کتابهایی او را وادار میکند که به صفحه قبل بازگردد و دوباره متن را بخواند یا بگردد و نکته ماجرا را پیدا کند. همین موضوع در آموزش کودک بسیار تاثیرگذار است؛ چراکه باعث میشود کودک دوباره صفحات را مرور کند؛ علاوه بر این کودک حس سرگرمی و بازی دارد.
مجموعههای زیادی با این سبک که درباره سفر به زمان یا سفر به زیر دریا یا فضا نگارش و ارائه شده است؛ تفاوت این مجموعه با مجموعههای این چنینی در چیست؟
به عنوان مترجم در این مجموعه چند نکته خیلی خوب دیدم که مرا جذب کرد؛ اول اینکه تصویرها خیلی علمی و گویا بودند. تمام تصاویر با دقت و وسواس کشیده شده است. حتی تناسبها رعایت شده است. تصاویر به هیچ عنوان شماتیک و فانتزی نیست. یکی از معضلاتی که در کتابهای علمی و علوم وجود دارد این است که چنین کتابهایی نباید به هیچ عنوان تصاویر فانتزی داشته باشند و تصویر باید رئال باشد.
نکته بعدی این است که از پرداختن به مسائل تکراری و نخنما یک گام فراتر آمده است. درباره موضوعاتی صحبت شده که شاید در جاهای دیگر تکرار نشده است. درباره خیلی از موضوعاتی صحبت شده که کودک در هیچ جای دیگری آن را نخوانده است.
اوضاع ترجمه در کشور ما چگونه است؟ آیا ترجمه آثار کودک و نوجوان راحتتر از ترجمه آثار بزرگسال است؟
اوضاع ترجمه در ایران وحشتناک است. به این دلیل که حقالزحمهای که به مترجم داده میشود در قبال کار و زحمتی که میکشد، بسیار کم است؛ بنابراین مترجم درجه یک زده شده است و ناخودآگاه کار ترجمه به دست مترجمانی میافتد که تسلطی بر زبانی که ترجمه میکنند، ندارند. این اتفاق را اگر ضرب در صد کنیم، آمار و ارقام مشکلات در حیطه آثار ترجمه در حوزه کودک و نوجوان میشود.
چرا این اتفاق میافتد؟
چون افراد فکر میکنند ترجمه کتاب خردسال و کودک، آسان است. ترجمه کتاب کودک هیچ فرقی با ترجمه کتاب بزرگسال ندارد. از لحاظ زحمت قبول دارم که حجم کتابهای بزرگسال بیشتر است؛ اما از لحاظ دشواری و تسلط بر زبان، هر دو ترجمه یک اندازه زحمت را میطلبد. متاسفانه در کشور ما هر فردی که دو ترم کلاس زبان برود، میگوید من مترجم هستم! یک کتاب خردسال یا کودک را انتخاب میکند و با کمک گوگول ترجمه میکند. متاسفانه مترجمها، مترجم حقیقی نیستند. مشکل بعدی، مشکل ویراستار ادبی است که در انتشاراتها وجود ندارد. در نشرهای حرفهای در کنار مترجم یک ویراستار درجه یک ادبی هم حضور دارد. متاسفانه در ترجمههای ابتدایی، جملهها با ارکان درهم ریخته است و تنها کار ویراستار، گذاشتن نقطه و ویرگول است. در اکثر مواقع ویراستاری، در حد ویراستاری ادبی نیست.
کار اصلی شما ترجمه نیست و حرفه اصلی شما چیز دیگری است؛ تفاوت شما با کسی که مترجمی حرفه اصلی اوست، چیست؟
حرفه اصلیام مترجمی نیست و این شانس را دارم که کتابهای ترجمه را خودم انتخاب کنم؛ اما کسی که حرفه اصلیاش ترجمه است فکر میکنم این شانس را ندارد. کتابهایی را انتخاب میکنم که دوست دارم؛ چون محتوا و تصویرگری برایم خیلی مهم است.
معضل اصلی در نشر کودک و نوجوان را در چه میبینید؟
احساس میکنم، معضل اصلی در نشر کودک و نوجوان که خیلی فراتر از فاجعه است، تالیف است. ما بیش از آنچه که باید، ترجمه میکنیم. اگر همه انتشاراتیها را با هم یکی کنیم، تنها یک دهم از این تعداد برای ترجمه کافی است. فکر میکنم آنچه که به کمر فرهنگ کودک ما زده است، نرفتن انتشارات به سمت تالیف است.
نظر شما