نوشتههایی پیرامون تبار شناسي انقلابيون در آثار سيمين دانشور، مرگ جان آپدایک نویسنده امریکایی، توصیههایی برای کتابخوانی، ترجمه شعری از جیمز جویس و معرفی چند کتاب، از مطالبی بوده است که وبلاگنویسان ادبی در هفته گذشته به آن پرداختهاند.\
پنجره پشتي خوابگرد رو به دانشور باز شد
محمد حسن شهسواري در يادداشتهاي خود در وبلاگ «پنجره پشتي خوابگرد»، مطلبي با نام «تبارشناسي انقلابيون در آثار سيمين دانشور» منتشر كرده است.
اين وبلاگنويس در ابتداي اين مطلب اشاره كرده است: «موضوع اين مطلب سبب شد همه آثار بزرگبانوی داستان ایرانی را بازخوانی کنم (به جز مجموعه داستان «آتش خاموش»). البته قصد همانطور که بر سردرِ یادداشت آمده، تبارشناسی انقلابیون در آثار سیمین دانشور بود و نه یافتن و دستیازیدن به ظریفکاریها و ذوقورزیهای بانو.»
شهسواري ادامه داده که هنگام باز خواني آثار «پارسي گوي»(به قول نويسنده) حريص بوده تا آنچه در اين حين بر ذهنش نشسته هر چند كوتاه نقالي كند.
وي تشريح كرده است كه زبان شيرين دانشور سهل و ممتنع است و در آثار او بيش از نويسندگان هم نسلش به حضور بي حد و حصر مذهب در جان آدميان اين ملك اشاره شده است.
«سیبگاززده» یک روزنامهنگار و تیم آدامز
سعيد كماليدهقان، روزنامهنگار و وبلاگنویسی ادبی در وبلاگ «سيب گاززده»، از اولین بلاگرهای فارسیزبان است که خبر درگذشت جان آپدایک، نویسنده امریکایی را منتشر کرد.
وی در وبلاگش، به مقاله یک منتقد آمریکایی به نام «تيم آدامز» در مورد جان آپدایک، با عنوان «مردی که دلش میخواهد همیشه بله بگوید!» اشاره و بخشهایی از آن را ذکر کرده است.
این وبلاگنویس همچنین اظهار نظر جویسکرول اوتس، دیگر نویسنده امریکایی درباره آپدایک را در وبلاگش قرار داده و به شرح مختصری از زندگی و آثار آپدایک پرداخته است.
اینک پسر؛ آخرین شعر جویس
پيرايه يغمايي اين هفته در وب سايت «تصور» مقالهاي با نام «جيمز جويس، شاعر و آخرين شعرش» منتشر كرده و به بررسي اشعار جويس پرداخته است.
یغمایی كه مشغول تحصيل در رشته اسطوره شناسي در استرالياست، نوشته: «نام جیمز جویس همواره در تاریخ ادبیات جهان به عنوان یک نویسنده به ثبت رسیده و کمتر کسی است که او را به نام شاعر بشناسد. اما نثر آهنگین او نشان میدهد که جویس زبان و بیانی شاعرانه دارد و زندگینامه او هم گواه بر این است که جویس آفرینشهای ادبی خود را اصلا با شعر آغاز کرده است.»
وی سپس ترجمه فارسی یکی از شعرهای این نویسنده ایرلندی را منتشر کرده و نوشته است: «این شعر پیچیده است و درک آن دشوار به نظر میرسد؛ مگر آنکه حقایقی در مورد علت و چگونگی سرودنش دانسته شود.»
بخشی از شعری که یغمایی از این نویسنده ایرلندی ذکر کرده:
«از افقهای رفتهی تاریک
کودکی زاده میشود این دم
قلبم از شادمانی و اندوه
میشود پاره، میدرد از هم»
کتاب بخوانید
«هفده دليل براي خواندن كتاب»، عنوان مطلبي است كه مهدي جليلخانی در وبلاگ «بوي كاغذ» منتشر کرده است. به باور این وبلاگنویس کتابخوانی به «زبانآموزي»، «افزايش گنجينه لغت»، «ارائه ايدههاي نو» و «آموزش حس نوعدوستي» میانجامد.
جلیلخانی ۱۷ دلیل برای کتابخواندن را به نقل از آکادمی کتاب کودک سوئد در وبلاگش قرار داده و نوشته است: «كتاب پلي ميان نسلهاست. زماني كه يك كتاب خوب با صداي بلند خوانده شود، هم كودك و هم بزرگسال از آن لذت میبرند.»
داستانی نوشته یک شیفته سینما
محسن آزرم، فیلمنامهنویس، این هفته در وبلاگش مطلبی با نام «سرزدن به کتابخانه» منتشر کرده و از کتاب «هیچکاک و آغاباجی» اثر بهنام دیانی، نوشته است.
وی در این مطلب کوتاه درباره این کتاب نوشته است: «نمونه درخشان داستانی نوشته یک شیفته سینما. کارِ آدمی که واقعا عاشق سینماست. حیف که چاردهسال از اولین و آخرین چاپش میگذرد...»
این فیلمنامهنویس در وبلاگ «شمال از شمال غربی» به نقل بخش کوتاهی از کتاب «هیچکاک و آغاباجی» پرداخته است.
روایت مرگ؛ کامو دیگر این صبح را نمیبیند
منصوره اشرافي آخرين روز هفته گذشته در مطلب «صبحگاهي كه آلبركامو آنرا نديد» به روايت مرگ آلبر كامو، نویسنده فرانسوی، از زبان سيمون دوبووار، دیگر نویسنده فرانسوی، پرداخته اشت.
وی در وبلاگ «يادداشتهاي اهور» به نقل از دوبووار نوشته است: «تاسف یار و همراه سالهای امید را داشتم که چهره بینقابش آنقدر خوب میخندید و لبخند میزد. تاسف نویسنده جوان جاهطلبی را داشتم که دیوانه زندگی، لذتهایش، پیروزیهایش، رفاقت، دوستی، عشق و سعادت بود. دیروز برایش بیش از پریروز حقیقت نداشت. کامو به صورتی که دوستش داشتم در دل شب آشکار میشد. در یک لحظه باز یافته و باز به نحوی دردناک نابود میشد. همواره هنگامی که مردی میمیرد، کودکی، نوجوانی، و جوانی نیز همراه با او جان می سپارند. هر کس بر آنکه عزیزش بوده میگرید.»
همه چيز در آثارهمينگوي واقعي است
يكی از نويسندان وبلاگ گروهي «درباره كتاب و هنر» با تشريح كتاب «وداع با اسلحه» اثر ارنست همينگوي نويسنده آمريكايي به توصيف اين نويسنده و قلمش پرداخته است.
اين وبلاگنويس همينگوي را اينچنين توصيف كرده است: «همينگوي گوشی تیز، شامهای تند، پوستی حساس، و ذائقهای قوی دارد و از همینها هم برای نوشتن استفاده میکند. خیلی روان و راحت مینویسد، توصیفات درخشانی میکند، و به طرز عجیبی همه چيز در آثار او واقعي است. جنگ، عشق و مرگ در آثار او همان طور توصیف شدهاند که هستند. احتمالا همان طوري که همينگوي تجربه کرده است.»
خبرگزاری کتابایران (ایبنا)، از این پس هر هفته چهارشنبهها در گزارشی به قلم فرناز میری، نگاهی دارد به برخی نوشتههای وبلاگها و سایتهای ادبی در حوزه کتاب و ادبیات.
نظر شما