چهارشنبه ۲۳ فروردین ۱۴۰۲ - ۱۳:۰۶
دعوای هاشمی و آوینی از کجا شکل گرفت؟

قسمت پنجم مستند «آقا مرتضی» به ماجرای دعوای محمد هاشمی رئیس وقت صدا‌وسیما با شهید آوینی بر سر حق‌مالکیت یک مستند می‌پردازد که طی آن شهید آوینی نامه‌ای سرگشاده خطاب به محمد هاشمی رئیس صدا‌و‌سیما در روزنامه کیهان منتشر کرد. آقا مرتضی در این نامه اعلام کرده بود آقای رئیس ما با این کارها ناامید نمی‌شویم‌.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)؛ سازمان هنری رسانه‌ای اوج در سال 1400 یک مستند بلند هشت قسمتی با نام «آقامرتضی» را تولید کرد. این مستند از ارائه تصویر قبل از انقلاب آوینی و رابطه‌اش با غزاله علیزاده گرفته تا آشنایی با فرهاد مهراد و تأثیری که شخصیت امام‌خمینی(ره) روی آوینی گذاشت را بررسی می‌کند.
 
در یاداشت‌های پیشین قسمت اول تا چهارم این مستند بررسی کردیم و در این یادداشت به بررسی قسمت پنجم این مستند می‌پردازیم.

قسمت پنجم آقا مرتضی
سمینار سینمای پس از انقلاب ۱۳۷۰ جلسه‌ای است که توسط محمدرضا شهیدی برگزار می‌شود، اکثر مهمانان این سمینار دانشجویان رشته سینما هستند. ابتدا سید مرتضی آوینی قصد رفتن به این سمینار را ندارد اما درنهایت راضی می‌شود در این جلسه سخنرانی کند. آقا مرتضی به جای سخنرانی در این جلسه فقط چندصفحه سوال مطرح می‌کند. جلسه به بحث و مناظره می‌رسد، اعتراض دانشجویان سینما تا حد فحاشی پیش می‌رود و مرتضی سعی می‌کند گاه با خنده و گاه جدی جواب آنها را بدهد. در نهایت جلسه را اخطار محمدرضا شهیدی به پایان می‌برد. بعدها سید مرتضی برای بهروز افخمی فقط با خنده از این سمینار حرف می‌زند.
با فرا رسیدن اردیبهشت سال ۱۳۷۱ و ایام حج آقا مرتضی برای رفتن به سفر حج آماده می‌شود. بعد از چند سال وقفه در حج و کشتار سال ۱۳۶۶ اکنون کشور عربستان برای حضور حجاج ایرانی آماده است. سیدمرتضی برای ساخت مستندی از سفر حج جانبازان با آنها همراه می‌شود.
گروه اعزامی حج را سید مرتضی آوینی اسدالله قارونی، صالح صیامی و حسن افشاری تشکیل می‌دهند.
در مدینه هستند که خبر شهادت بهروز فلاحت فیلم‌بردار گروه روایت فتح به گوش سید مرتضی آوینی می‌رسد. فلاحت برای ساخت مستندی در مورد شهید سید عباس موسوی رئیس حزب‌الله لبنان که به همراه همسر و فرزند خردسالش توسط اسرائیلی‌ها به شهادت رسیدند به فلسطین رفته است. عجیب آنکه فلاحت خودش هم در انتظار به دنیا آمدن فرزندش است، بهروز فلاحت توسط اصابت راکت اسرائیل به ماشینش به شهادت می‌رسد. به گفته سید مرتضی آوینی خبر او را بسیار تحت تاثیر قرار می‌دهد اما از آنجا که خبر خبر شهادت است او راضی و خوشنود می‌شود. آوینی در پاسخ به صادق گنجی که او هم در پاکستان به شهادت می‌رسد و معتقد بود در شهادت بسته شده است جواب می‌دهد: «شهادت مثل یک لباس تک‌سایز است که هر وقت اندازه آن بشوی با شهادت تو را می‌برند.»
در بوسنی و هرزگوین جنگ از فروردین ماه آغاز شده بود. صرب‌ها حمله گسترده‌ای را برای نسل کشی مسلمانان بوسنی آغاز کرده بودند، آقا مرتضی باید کاری می‌کرد.
او به همراه دو تن از فیلم‌برداران و عکاسان گروه روایت فتح به بوسنی رفت، محاصره گراژده را رد کرد و از کشتار بی رحمانه صرب‌ها در این شهر فیلم‌برداری کرد. حاصل این تلاش بی‌وقفه و شبانه‌روزی مجموعه مستند ده‌قسمتی «خنجر و شقایق» بود. سید مرتضی آوینی گفتار‌متن آن را نوشته و خوانده بود و به طور شبانه‌روزی آن را تدوین زد تا بتواند در هفته گرامیداشت بوسنی آن را از تلویزیون پخش کند. آقا مرتضی ابتدا ۴ قسمت آماده شده را به پخش تلویزیون داد. در آن زمان محمد هاشمی رئیس سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران بود. تلویزیون بعد از چند روز مجموعه مستند چهار قسمتی او را قلع و قمع کرد. نه تنها نام مجموعه مستند هرگز از سازمان صدا و سیما پخش نشد بلکه مجری در کمال خونسردی اعلام کرد این فیلم توسط همکاران گروه سیاسی شبکه اول سیما تهیه شده است. از چهار قسمت سی تا ۴۰ دقیقه‌ای تنها ۳ قسمت ۱۰ الی ۱۵ دقیقه پخش شد. تمام جاهایی که صدای آقا مرتضی روی متن بود حذف شد. فیلم تکه‌هایی از تصاویر بی‌ربط از کشتار بوسنی و هرزگوین بود.
طی این اقدام آقامرتضی بچه‌های گروه را جمع کرد و نامه‌ای سرگشاده خطاب به محمد هاشمی رئیس صدا‌و‌سیما در روزنامه کیهان منتشر کرد. آقا مرتضی در این نامه اعلام کرده بود آقای رئیس ما با این کارها ناامید نمی‌شویم‌. صدا‌وسیما نامه سرگشاده‌ای در جواب به این نامه منتشر کرد. از طرف دیگر صدا‌وسیما در اقدامی ناباورانه از ابراهیم کیهانی تهیه‌کننده مجموعه مستند روایت فتح خواست تا نامه‌ای بر علیه گروه «خنجر‌ و‌‌ شقایق» بنویسد و اعلام کند این گروه جزو بچه‌های روایت فتح نیستند.
آقا مرتضی و گروه خنجر و شقایق خواستار اختلاف داخلی در بین بچه‌های گروه روایت فتح نبودند از این رو دعوا را ادامه ندادند.
در این بین روزنامه‌های جمهوری اسلامی و اطلاعات طرفدار محمد رفسنجانی و صداوسیما بودند و روزنامه‌های کیهان و رسالت به دفاع از آوینی و گروه خنجر و شقایق بر آمدند.
به نظر می‌رسید سید مرتضی آوینی به هرکجا می‌رود و هرکار می‌کند جنجالی برپا می‌شود. شاید هم که لباس تک سایز شهادت کم کم می‌خواست اندازه‌اش بشود.
به‌هرحال آقا مرتضی از این جدال‌ها هرچند خسته بود اما همچنان به راهش ادامه می‌داد تا به گفته شهید همت عمل کند که می‌گفت حاشا که بچه مسلمان میدان را خالی کند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها