سیوپنجم ماه مه؟! مگر ماه سیوپنج روزه هم داریم؟! سیوپنجم ماه مه، برخلاف اکثر داستانهای کستنر که نویسنده در آنها فضایی واقعگرایانه از آلمان دوره خود به تصویر میکشد، داستان فانتزی و طنزی است درباره ماجراهای کُنراد، پسربچهای که به همراه عمویش و سوار بر اسبی سخنگو، وارد کمدی میشود و از سرزمینهای عجیبوغریب سر در میآورد.
عمو رینگل هوت، مجرد و داروساز بود و هر پنجشنبه برادرزاده خود کنراد را از مدرسه، به خانه خود میآورد و بعد از خوردن ناهار و حرفزدن و خوشگذرانی او را به خانهاش میرساند. روزی کُنراد غمگین بود؛ زیرا باید انشایی با موضوع دریای جنوب مینوشت و هیچ اطلاعی از دریای جنوب نداشت. عمو رینگل هوت و کُنراد در آن پنجشنبه با اسب سیاهی به نام نگرو کالبا آشنا شدند که قبلا بهترین اسکیتباز بینالمللی بود. اسب سیاه به خانه آنها آمد و از وجود یک کمد قدیمی قرن پانزدهم خبر داد و گفت راه رسیدن به دریای جنوب از طریق درِ بزرگی در داخل کمد است. آنها یکییکی وارد کمد شدند. در این کتاب اتفاقات عجیبوغریبی که برای آنها رخ میدهد به تصویر کشیده شده است.
بر خلاف دیگر آثار کستنر که به فارسی ترجمه شده، حالوهوای این کتاب فانتزی است و تلفیقی از «آلیس در سرزمین عجایب» است با «نارنیا»: شیر، کمد لباس و جادوگر. نثر نویسنده شیرین و طنز کتاب خوشایند است: اسبی اسکیتسوار که بیمه نیست، دختری با پوست شطرنجی، نهنگی که در خشکی زندگی میکند و خط استوایی که هر چند روز یکبار زنگ میزند!
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
«کنراد با دست، یال اسب را گرفته بود تا به زمین پرت نشود. عمو هم محکم کنراد را گرفته بود تا نیفتد. گلهای رز، برق میزدند و گلهای زنگولهای، آرام زنگ میزدند.
عمو رینگل هوت با خودش گفت: «خدا کند زودتر برسیم!»
ناگهان اسب ایستاد.
کنراد که در این مدت چشمانش را بسته بود، با احتیاط آنها را گشود و پرسید: «چی شده؟»
اسب کنار نردهی بلندی ایستاده بود. از نرده تابلویی آویزان بود که رویش نوشته شده بود: سرزمین جادویی؛ ورود برای عموم آزاد است؛ بچهها نصف قیمت.»
کتابهای مهتاب رمان نوجوان «سیوپنجم ماه مه» نوشته اِریش کِستِنر با ترجمه سپیده خلیلی را در 135 صفحه، شمارگان هزار و 100 نسخه و به بهای 30 هزار تومان منتشر کرده است.
نظر شما