نگاهی به کتاب «تاریخ حکومت صفویان در ایران»؛
مروری بر تاریخ ایران در دوران صفویه/ از کنج خانقاه تا تخت پادشاهی
کتاب «تاریخ حکومت صفویان در ایران» به مباحثی همچون وضعیت سیاسی ایران پیش از روی کار آمدن سلسله صفویان، تجزیه امپراتوری تیموریان، درگیری میان دو قبیله ترکسانی قراقوینلو و آق قوینلو و پیدایش خاندان صفویه میپردازد.
جنگ و درگیری در داخل ایران، همکاری حکومت صفوی و مغولی در درگیری بر سر افغانستان و هندوستان، رابطه با حکومتهای اروپایی، شاه عباس اول، چالشهای پیش روی شاه عباس، غلبه بر نهضتهای طغیانگر، روابط خارجی با جهان اسلام، رابطه با حکومت مغولان هند، روابط خارجی با قاره اروپا، رابطه صفویان با دولت انگلستان، فروپاشی و سرنگونی حکومت صفویان شاه صفی، صفویان میان عثمانیها و روسها، عزل شاه تهماسب دوم و مراسم تاجگذاری نادرخان و... از دیگر موضوعهایی است که در این کتاب به آن اشاره شده است.
در پیشگفتار مترجم میخوانیم: «نام صفویان، برگرفته از شخصیت نامی و صوفی تاریخ ایران، شیخ صفیالدین اردبیلی (735-650 ه.ق) است که شاگرد شیخ تاجالدین زاهد گیلانی بود. ایشان طریقت خاصی به نام زاهدیه را هدایت و رهبری میکرد. چون که شیخ زاهد در سال 700 هجری وفات کرد، شیخ صفی به جای ایشان، مقام از شاه مردان را به عهده گرفت و مریدان شیخ زاهد پیرامون شیخ صفی را گرفتند. یکی از وصیتهایی که شیخ زاهد به شیخ صفیالدین داشته این بود که «مرا نوشتن در کنج ممکن بود ولی تو را ممکن نباشد» که اشاره به ریاضتهای عارفانه و گوشهنشینیهای صوفیانه است که چون خواست وصایای طریقت به شیخ صفی بسپارد، او را متوجه سختیها و الزامات پیمودن این راه کرده است. با این وصف تا عهد شاه اسماعیل اول، این طریقت نجاتدهنده حاکمان صفوی بود و از عهد او به بعد دوران گذار از تصوف به تشیع آغاز شده است.
پس از شیخ صفی، به ترتیب شیخ صدرالدین موسی (794-735هـ)، خواجه علی (840-794 هـ)، ابراهیم (860-840 هـ)، شیخ جنید (متوفای 864هـ)، شیخ حیدر (م 893 هـ)، سمت ارشادی را به عهده گرفتند. شیخ حیدر سه فرزند داشت؛ علی و ابراهیم و اسماعیل، امیریعقوب ترکمان، این سه پسر را برای حبس به قلعه اصطخر در فارس فرستاد. امیر رستم بیگ در سال 898 هجری، آنها را احضار کرد. علی در نزدیکی اردبیل کشته شد و ابراهیم و اسماعیل به گیلان مهاجرت میکنند. پس از آن، ابراهیم که قصد بازگشت به اردبیل داشت، کشته شد و تنها اسماعیل در گیلان زنده ماند که منتظر فرصتی برای بازگشت به اردبیل میماند.»
شیخ حیدر، کلاه قرمز دارای دوازده گوشه برای پیروان خود برگزید که نشانگر دلدادگی و ارادت آنها به امامان دوازدهگانه بود. از این حیث، نیروهای عثمانی پیروان حیدر را با این کلاه میشناختند که با عنوان تاج حیدر تمایز مییافت. در حقیقت، این گامی بود که شیخ حیدر در جهت نزدیک کردن طریقت صوفیه به مذهب تشیع برداشت که زمینههای آن از عهد پدرش شیخ جنید شکل گرفته بود. شاه اسماعیل فرزند سلطان حیدر بن سلطان جنید بن صدرالدین ابراهیم میباشد که در سال (907هـ) تاجگذاری کرد و به طور رسمی، خود را شاه ایران معرفی کرد. پس از او، شاه تهماسب، شاه اسماعیل دوم، شاه محمد خدابنده، شاه عباس اول، شاه صفی، شاه عباس دوم، شاه سلیمان و شاه سلطان حسین به ترتیب بر تخت سلطنت صفویان نشستند.
در دوره شاه سلطان حسین از یک طرف بیکفایتی دربار به حد نهایت خود رسیده بود و از طرف دیگر، دو اهرم مشروعیت در ابتدای حکومت صفویان را از دست داد: مرشد کامل و ادعای نیابت و قداست مذهبی، همین عامل اخیر بود که به دنبال شکست شاه اسماعیل در جنگ چالدران وی را به انزوا و گوشهنشینی رهنمون کرد. چرا که قزلباشان، جنبه الهی و شکستناپذیری را برای شاه اسماعیل اول قائل بودند و پیامد این جنگ، شخصیت او را متزلزل کرد. حکومت صفویان در دوران حاکمیت با دو دولت ترکان عثمانی در آناتولی و بالکان از ناحیه غرب و قدرت ازبکان از سمت شرق مقارن بود و مورد تهاجم قرار میگرفت. در آن هنگام، سلطنت عثمانی در سال (918هـ) به دست سلطان سلیم خان اول بود که از مقتدرترین سلاطین آل عثمان به حساب میآمد. یکی از عوامل مهم احساس خطر و آغاز جنگ از سوی حکومت عثمانی، عمق یافتن مذهب تشیع در حکومت صفویان بود که باعث شد عثمانیها، موضع خصمانه خودشان را در برابر صفویان علنی کنند.
از علل عمده شکست صفویان در جنگ چالدران، فزونی تعداد نیروهای عثمانی و استفاده آنان از باروت و سلاح توپ بوده است. به علاوه قسمت مهمی از دیار بکر از ایران جدا شد. از سوی دیگر، یکی از نقاط قوت و برتری صفویان، ساز و کار «نابودی منابع» بود؛ به این معنا که پس از شکست خوردن، درختان و زمینها را به آتش میکشیدند و پشت دشمن را خالی میکردند تا آنکه دشمن نتواند به مناطق داخلی ایران نفوذ کند.
حضور همیشگی قزلباشان در سپاه صفویان نیز، عامل مهمی در پیروزیهای بعدی صفویان در رویارویی با دولتهای طغیانگر است که چون مشروعیتشان را از صفویان میدانستند، به دنبال استثمار حکومت به نفع خودشان نبودند.
نظر شما