سرویس کودک و نوجوان خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - فاطمه نعمتی: در بخش اول گفتوگو با معاون فرهنگی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، موضوع الحاق یا ادغام کانون با وزارت آموزش و پرورش براساس «طرح تقویت نظام آموزش و پرورش» مطرح و بررسی شد. در بخش دوم این گفتوگو، به مسئله فعالیت کتابخانهها و مراکز کانون و تولید و توزیع کتابها پرداخته شد و فرهاد فلاح درباره هر یک از موضوعات، توضیحاتی ارائه داد.
در ادامه، بخش سوم و پایانی این گفتوگو را میتوانید بخوانید. در این بخش درباره خبر تعدیل نیروهای کانون صحبت شد و معاون فرهنگی کانون به توضیح صدق یا کذب آن پرداخت. همچنین وضعیت تئاتر، سینما و پروژههای توسعهای کانون نیز در این بخش از گفتوگو، تشریح شد.
- آقای فلاح، صحبتهایی مطرح شده است که کانون برخی از کارکنانش را تعدیل کرده است. در مورد این موضوع توضیح دهید.
میگویند کانون نیروهای خود را تعدیل کرده یا کانون پرورش فکری برخی از نیروهایش را زودتر از موعد بازنشسته کرده است. درباره این موضوع نکاتی را باید ارائه دهم. وقتی مدیرعامل جدید به کانون آمد، با یک مطالبه مواجه شدیم. این مطالبه از سوی برخی مربیان کانون پرورش فکری مطرح شد که میگفتند مدیران عامل قبلی به آنها وعده داده بودند به آموزش و پرورش منتقل شوند و این وعدهها عملی نشده است. اکنون، ما از مدیرعامل جدید کانون انتظار داریم این موضوع را پیگیری کند و زمینه تحقق آن را فراهم کند.
آقای علامتی این موضوع را پیگیری کرد و زمینه تحقق آن را فراهم کرد؛ اما برای جلوگیری از آسیب به کانون، چند شرط تعیین کردیم: نخست، هیچ مرکزی نباید با انتقال نیروها تعطیل شود. دوم، نیروهای مازاد باید مشخص شوند. مازاد به چه معناست؟ ممکن است در آمایش سرزمینی که انجام دادیم، در شهرستانی خاص، تنها یک مرکز کانون وجود داشته باشد که با دو یا سه نیرو بتواند کار خود را انجام دهد اما چهار نیرو داشته باشد. اینکه مرکز تعطیل نشود و نیرو هم مازاد باشد، باید با تأیید مدیرکل استان صورت گیرد تا مشخص شود در صورت انتقال آن نیروها، به مرکز کانون آسیبی وارد نمیشود.
شرط سوم نیز این بود که درخواست نیروی جدیدی نکنند؛ به این معنا که فضای موجود باید بهقدری غنی باشد که دیگر نیازی به درخواست نیروی جدید نداشته باشند. برای تعداد محدودی، مدیرعامل کانون این فضا را ایجاد کرد که روندی غیرممکن به نظر میرسید. تعدادی از نیروها اجازه پیدا کردند که به آموزش و پرورش بروند. از طرفی، تعدادی از نیروهای پارهوقت که حدود ۵۴۰ نفر بودند، روزانه سه، چهار یا پنج ساعت کار میکردند. برخی از آنها ۲۰ سال بود که در این وضعیت بودند و نیروی رسمی کانون پرورش فکری نبودند؛ یعنی نه از بیمه کامل برخوردار بودند و نه از حقوق کافی. طرح آقای علامتی این بود که با این جابهجایی، امکان جذب این افراد فراهم شود.
از ۵۴۰ نفر، ۴۳۰ یا ۴۴۰ نفر درخواست کردند به نیروی شرکتی تبدیل شوند. به دستور مدیرعامل، این مسئله پیگیری شد و مجوز تبدیل وضعیت این افراد را از سازمانهای مربوطه دریافت کردیم. بنابراین، ما توانستیم تعداد بیشتری از افراد را نسبت به افرادی که خارج شده بودند، از نیروی پارهوقت به نیروهای تماموقت شرکتی تبدیل کنیم. در نتیجه، نهتنها تعدیل نیرو نکردیم بلکه سطح نیروها را از نظر ساعت حضور و بازدهی کار افزایش دادیم. پیرو این تصمیم، مشکلات مالی آنها نیز حل شد.
در مورد بازنشستگی پیش از موعد نیز باید بگویم اکنون هر فردی که تمایل به بازنشستگی داشته باشد، باید تأیید من را دریافت کند. یکی از گلایههایی که از من میشود، این است که چرا اجازه نمیدهید مربیان بازنشسته شوند. من در دوره مسئولیت خود هیچکس را زودتر از موعد بازنشسته نکردهام؛ مگر اینکه مشکل خاصی داشته باشد، مانند مشکلات پزشکی یا درمانی. برای مثال، نیرویی داشتیم که با ۲۷ سال سابقه کاری به بیماری سرطان مبتلا شده بود و برای او حمایتهای لازم صورت گرفت؛ اما بهطور کلی، بازنشستگی پیش از موعد در کانون بهطور کامل محدود و بسته شده است. کمیسیونی وجود دارد که در آن این مسائل بررسی میشود و اگر کسی شرایط خاصی داشته باشد، برای او چنین تصمیمی گرفته میشود.
یک بار فردی به جلسهای آمده بود و مکرراً مطرح میکرد که چرا مراکز کانون تعطیل است؟ من بسیار تعجب کردم که چرا اینقدر پیگیر تعطیلی مراکز است و چرا این موضوع را القا میکند. متوجه شدم که طرحی آورده و درخواست کرده که اگر ممکن است، این مراکز به او واگذار شود. برخی از افرادی که این مسائل را مطرح میکنند، همان کسانی هستند که خودشان بر تعطیلی این مراکز تأکید دارند و میخواهند این مراکز را در دست بگیرند و کار اقتصادی در آنها انجام دهند. به عبارت دیگر، عقبه کاملاً شفافی وجود ندارد. این یک پروژه و طرحی است برای تسلط بر مراکز کانون پرورش فکری و انجام کار اقتصادی در قالب فرهنگ و مباحث مشابه. ما جلوی این موضوع را گرفتیم و اجازه ندادیم این افراد وارد شوند.
ما در یکی دو سال گذشته جهشهای جدیدی داشتهایم. برای مثال، در جشنواره قصهگویی دوره بیستوچهارم، مجموع شرکتکنندگان به ۱۲ هزار نفر رسید؛ درحالیکه در جشنواره قصهگویی بیستوپنجم، این عدد به ۲۰ هزار نفر افزایش یافت. اگر مراکز فعال نبودند، این موفقیتها حاصل نمیشد. همچنین، جشنواره هنرهای نمایشی کانون پرورش فکری را پس از هفت سال تعطیلی برگزار کردیم. همچنین دومین جشنواره سرود را پس از پنج سال تعطیلی برگزار کردیم. این اتفاقات کم نیست و باید به آنها توجه کنیم.
- وضعیت تئاتر کانون چگونه است؟
در دو سال گذشته، حدود ۷۰ تئاتر را روی صحنه بردیم و تولید کردیم. به عبارت دیگر، ما تنها به تولید بسنده نکردیم بلکه از گروههای تئاتری حمایت کردیم تا بتوانند در حوزه کودک و نوجوان به مرکز کانون پرورش فکری مراجعه کرده و تئاتر اجرا کنند. هر کس که مسیرش به مرکز تئاتر کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان واقع در پارک لاله بیفتد، میتواند تغییرات فیزیکی، معنوی، عینی و واقعی کانون پرورش فکری در حوزه تئاتر را در آنجا مشاهده کند. شما میتوانید با مسئول آنجا نیز گفتوگو کنید و از اخبار مطلع شوید.
اگر گروههای تئاتر به کانون میآمدند و در این مرکز، تئاتر اجرا میکردند، موظف بودند ۲۰ درصد از هزینه بلیط را به کانون پرداخت نمایند؛ اما مدیرعامل کانون این ۲۰ درصد را بخشید و اکنون کانون هیچ دریافتی از گروههای تئاتری که در مرکز تئاتر اجرا میکنند، ندارد. به این ترتیب، کانون آغوش خود را گشوده و ظرفیتهایش را برای حمایت از گروههای تئاتر هزینه میکند تا بتوانند نمایش اجرا کرده و سود اقتصادی کسب کنند. تمامی بلیطهایی که به فروش میرسد، به خودشان برمیگردد و این بزرگترین حمایتی است که برای تئاتر حوزه کودک و نوجوان در کانون اتفاق افتاده است. همچنین، شما میتوانید آثار این حمایتها را از فعالان حوزه تئاتر کودک و نوجوان جویا شوید.
- سینمای کانون در این چندسال فعالیت خود را در عرصه فیلم کودک و نوجوان از سر گرفته است و به نظر میرسد همچون دهه ۶۰ و ۷۰، آثار سینمایی کانون پرورش فکری قرار است معنای عمیقتری از کودکی و نوجوانی را به مخاطب ارائه دهند. البته کانون در تبلیغ فیلم و انیمیشنهای تولیدشده جدید هم همچون کتابها، کمکاری داشته است؛ ولی در انتقادها این مسئله مطرح شده است که کانون در حوزه فیلم بهطور کل کمرنگ بوده است. نظر شما چیست؟
متونی که در این کارزارها منتشر میشود، نشان میدهد که کانون در حوزه فیلم کمرنگ شده است. آمار را بررسی کنید. آمار نشان میدهد که کانون در گذشته هر دو یا سه سال یک فیلم میساخته؛ اما اکنون سیاست ما در زمینه تصدیگری صفر است و بهصورت مشارکتی با گروهها همکاری میکنیم. هر سال چندین فیلم و سریال تولید میکنیم. هماکنون که با شما صحبت میکنم، دو فیلم روی پرده سینما داریم؛ هر دو از کارگردانانی است که از نسل جوان هستند و برای اولینبار فیلم میسازند مانند فیلم «در آغوش درخت» که نماینده ایران در جایزه اسکار بوده و فیلم «باغ کیانوش» که از آن استقبال شده است. ما نزدیک به ۲۷۰ جایزه بینالمللی و داخلی در حوزه سینما در دو سال گذشته کسب کردهایم. این عدد درخور توجهی است.
در بخش کودک و نوجوان، انیمیشن «بچهزرنگ» رکورد بیشترین بیننده کودک و نوجوان را در تاریخ سینمای کودک و نوجوان شکسته و با فروش ۶۳ میلیارد تومان، رکوردی بیسابقه را در تاریخ سینمای ایران به ثبت رسانده است. این انیمیشن نیز به عرصه بینالملل وارد شده و اکران آن در کشورهای مختلف انجام شده است. سریال «بچهزرنگ» نیز تولید شده و از فروردینماه پخش خواهد شد. همچنین، برای تولید انیمیشن «بچهزرنگ ۲» نیز در حال مطالعه و بررسی هستیم.
این دستاوردها در همین یکی دو سال اخیر به وقوع پیوسته و حاصل تلاشهای مداوم و مستمر بودهاند. هماکنون رسول صدرعاملی در حال ساخت فیلم «زیبا صدایم کن» بر اساس رمانی با همین عنوان اثر فرهاد حسنزاده است و مجید مجیدی نیز در سیستان و بلوچستان مشغول ساخت اثری برای کانون پرورش فکری است. بنابراین، کانون هم از افراد باسابقه بهره میبرد و هم از کارگردانان جوان.
- آیا فیلم آقای صدرعاملی به جشنواره خواهد رسید یا خیر؟
براساس برنامهریزیها، فیلمبرداری آن به پایان رسیده است و به جشنواره میرسد.
- فیلمهای کانون بهسختی در دسترس عموم مخاطبان قرار میگیرد؛ حتی برای انجام پژوهش نیز این امر بهسادگی انجام نمیشود.
فیلمهای ما در مراکز کانون برای کودکان و نوجوانان قابل نمایش عمومی هستند. همچنین اگر به روبیکا مراجعه کنید، مشاهده خواهید کرد که بهتازگی فیلمها در آنجا بارگذاری و منتشر شدهاند.
- پروژههای توسعهای و علمی کانون مانند طرح ایجاد «شهر جهانی کودکی» در مراکز استانها در چه وضعیتی قرار دارد؟
در برنامه توسعه هفتم، در بند «چ» ماده ۸۹ برای دولت تکلیف گذاشتیم که مکلف است با همکاری آموزش و پرورش و سازمانهای مربوطه به ساخت «شهر کودک» در مراکز استانها اقدام کند و این مراکز بهدلیل اداره به کانون پرورش فکری واگذار شود. این مصوبه تازه تنظیم و ابلاغ شده و اکنون باید آییننامهاش تنظیم شود. ما این آییننامه را تنظیم کردهایم و هیئت دولت و رئیسجمهور باید آن را تصویب کنند تا اجرایی شود.
برخی از رسانهها این طرح را مسخره میکردند و میگفتند آقای علامتی گفته است دیزنیلند برای کانون بسازید. در واقع، این «شهر جهانی کودکی» است که دولت موظف است در هر مرکز استان طی پنج سال آینده احداث کند. این تصمیمگیریها و تصمیمسازیها در همین زمان شکل گرفته است.
کار دیگری که کانون انجام داده و بسیار جذاب است، این است که در هفتههای آینده مجوزهای لازم برای تأسیس «کانون علوم و فناوریهای نوین ایران» را دریافت میکنیم. در این کانون قرار است رشتههای جدیدی که در دنیا مطرح شدهاند مانند هوش مصنوعی، رباتیک، الکترونیک، سلولهای بنیادی، نانو، اینترنت اشیا و بلاکچین را به کودکان آموزش دهیم. بهزودی کانون علوم و فناوری ایران تحت نظر کانون پرورش فکری افتتاح خواهد شد. این دروازهای جدید برای فعالیتهای علمی در کانون خواهد بود. کشور به پنج قطب علمی تقسیم میشود و هر قطب علمی مسئول استانهای مختلف خواهد بود و تنها با حوزه کودک و نوجوان به فعالیتهای علمی خواهد پرداخت.
ما در دو سال گذشته، باشگاه قاف را تأسیس کردیم. باشگاه قاف بهمنظور شناسایی و پرورش استعدادهای برتر ادبی شکل گرفته است. در این باشگاه، هر استان یک نفر از استعدادهای ادبی خود را شناسایی میکند و این افراد بهصورت ملی گرد هم میآیند و از آنها در سطح کشوری حمایت میشود. این افراد تحتنظر مربیهایی قرار میگیرند؛ بهعنوان مثال، یک شاعر بزرگ در حوزه کودک و نوجوان که دارای تجربه فراوانی است، بهعنوان مربی برای یکی از نوجوانان در شهری کوچک مانند خاش یا زابل انتخاب میشود. کانون این بستر را فراهم کرده است. در حال حاضر، نزدیک به ۱۱۰ نوجوان با استعداد ادبی را در سطح ملی شناسایی کردهایم و در باشگاه قاف به آنها کمک میکنیم و هر سال نیز جذب و شناساییهای جدیدی داریم.
باشگاه سیمرغ را نیز با همکاری آموزش و پرورش راهاندازی کردهایم. در این باشگاه، هر مدرسه متوسطه اول یک استعداد ادبی برتر خود را که شناسایی کرده، به کانون معرفی میکند. با همکاری آموزش و پرورش، کانونهای استانی کمک میکنند تا این نوجوانان رشد یابند. ممکن است در یک شهر ۵۰ نفر، ۳۰ نفر یا ۴۰ نفر شناسایی شوند و ما این کار را انجام میدهیم که اتفاق بسیار خوبی است.
انجمنهای ادبی ما نیز فعال شدهاند و میتوانند یاریرسان باشند. برای مناطق محروم در هزار کلاس درس که دسترسی به هیچ امکاناتی ندارند، یک قفسه کتاب نصب کرده و صد کتاب کودک و نوجوان در آن قرار میدهیم. همچنین سالی دوبار نیز کتابهای آن را از نظر کیفی و کمّی تقویت میکنیم؛ به این معنا که کانون را به مدارسی و کلاسهایی که هیچ امکاناتی در کلاس و حتی شهرشان ندارند، میرسانیم. ما تا پایان سال باید هزار کلاس درس را تجهیز کنیم و این کار بهطور مرتب در حال انجام است.
سالیانه حدود صد جشنواره توسط کانون پرورش فکری بهصورت ملی و استانی برگزار میشود. در یک سال گذشته، ۶۰ مرکز الگو در استانها راهاندازی کردهایم که ظرفیت این مراکز الگوی تربیتی بسیار خوب است. طرح توسعه و ترویج زبان و ادبیات فارسی برای کودکان نیز تصویب شده و کار روی آن دارد انجام میشود.
علاوهبر این، در این دو سال در زمینه دیپلماسی کودک و نوجوان با کشور چین همکاریهایی داشته و دستاوردهای بزرگی رقم زدهایم. ما هم در بحثهای علمی نظیر «گفتوگو با قصر آسمانی» و هم در مباحث هنری مانند جشنواره «سرزمین افسانهها» که هر سال برگزار میشود، فعالیت کردهایم. اکنون یک کشور دیگر را نیز مدنظر داریم تا وارد گفتوگو و انجام فعالیت مشترک با آن شویم.
براساس اظهارات مجله نجوم که یکی از معتبرترین مجلات کشور در زمینههای علمی به شمار میآید، ۷۰ درصد فعالیتهای نجوم در حوزه کودک و نوجوان در کشور توسط کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان انجام میشود. ما ۱۷۰ مرکز اُپتیکی در ایران داریم که با کودکان در زمینه نجوم همکاری میکنند. این وقایع برای ما عادی شده است؛ اما برای شنوندگان و خوانندگان ممکن است جالب باشد.
البته تمامی این موارد به معنای موفقیت ما نیست. فاصله زیادی با نقطه مطلوب داریم تا بتوانیم خدمات خود را به کودکان و نوجوانان ارائه دهیم؛ اما باید در دخل و خرج، پشتیبانی و حمایتهای لازم صورت گیرد تا کانون بتواند بهطور مؤثرتری عمل کند.
- سؤال آخرم را اینطور میپرسم که بهطور کلی وقتی انتقادی مطرح میشود، آیا شما در مقام پاسخگویی وارد عمل میشوید؟
ما خود را در عمل میسنجیم و بررسی میکنیم که آیا این انتقادات وارد است یا خیر. اگر انتقاد وارد باشد، تلاش میکنیم اصلاحات لازم را انجام دهیم؛ اما فرصت پاسخگویی برای ما بهندرت فراهم شده است. بسیاری از این افراد بهصورت مستقیم با ما صحبت نکرده و نظراتشان را از طریق رسانهها بیان کردهاند. بهعنوان مثال، اخیراً یکی از این افراد را در جایی دیدم و انتقادی به من کرد که چرا فقط کتابهای کانون را به مرکز کتابخانه کانون میبرید و از کتابهای ناشران دیگر استفاده نمیکنید. من آمار و ارقام مربوط به کتابهایی را که به مراکز میبریم به او نشان دادم و از او پرسیدم که چه کتابهایی را مد نظر دارد. متوجه شدم که آن شخص بهطور کلی اطلاعی از وضعیت ندارد. در واقع، مقصر آن فرد نیست؛ بلکه ناکافیبودن اطلاعرسانی ما موجب این انتقادات شده است. بهطور کل، برخی از این انتقادات ناشی از بیاطلاعی است و برخی دیگر ممکن است دارای اغراض و اهداف پشت پرده خاصی باشد.
نظر شما