جمشیدی در سیوچهارمین نمایشگاه کتاب تهران از آینده کتاب و فرهنگ در ایران گفت؛
کتاب قدرتمندترین اهرم یک جامعه فکور است/ جامعه سلبریتیزده از عالم فکر دور میشود
جمشیدی گفت: کتاب به فکور بودن یک جامعه کمک میکند بنابراین قدرتمندترین اهرم یک جامعه فکور است. هرچه جامعه فکورتر باشد تابع نمیشود و مستقلتر و خودبنیادتر میشود. یعنی در انتظار کسی نمینشیند که چیزی را به او القا کند.
وی درباره نمایشگاه کتاب بیان کرد: من از سال 1370 به صورت مستمر در نمایشگاه شرکت کردهام و زمان زیادی را نیز در نمایشگاه صرف کردم. شاید بتوانم به جزئیات تحولاتی که در این سالها رخ داده است از نگاه خودم توجه کنم. درباره نمایشگاه امسال چیزی که میبینم این است که برخلاف روایتهایی که میشود از انسداد و این قبیل موضوعات مشاهده میکنم که مردم از طبقات مختلف هستند.
جمشیدی گفت: آدم متوجه میشود که چقدر واقعیتی که میبیند با آن روایتهایی که ضد و نقیض انجام میشود تفاوت دارد. نتیجه میگیریم که چقدر روایتها میتواند در ذهنیت پردازی مؤثر باشد.
وی با اشاره به دیدگاههای مقام معظم رهبری درباره فرهنگ و آینده بیان کرد: رهبری در مسائل معرفتی دو مفهوم دارند یکی فکر است و دیگری علم. علم طبیعتا از طریق حوزه و دانشگاه فراهم میشود و کسانی باید تحصیلات رسمی داشته باشند. اما فکر یک خصوصیت عمومی و تودهای دارد. یعنی حتی اگر شما حوزه و دانشگاه نروید باید فکور باشید.
جمشیدی با اشاره به اینکه جامعه دینی یک جامعه فکور است بیان کرد: فکر یعنی تسلیم تقلید نشدن یعنی جامعه یک رویکرد محققانه دارد نه مقلدانه. محقق به معنی پژوهشگر نیست بلکه به معنای کسی است که سواد رسانهای دارد. همچنان که اشاره کردم نباید فریب روایتها را خورد.
وی گفت: محقق عاقل است مقلد نیست تصمیم تابع نیست. قدرت نقادی دارد. قدرت فکر مستقل و خلاف آمد دارد. این خیلی مهم است. چه چیزی میتواند جامعه را فکور و نه ضرورتا عالم کند. چون ممکن است جامعه عالم باشد اما فکور نباشد. ما عالم کوتهفکر و ظاهربین هم داریم. این خصوصیاتی که میگوییم از طریق علم ت/تأمین نمیشود بلکه از طریق فکر تأمین میشود.
جمشیدی عنوان کرد: بعضی فکرها را ممکن است یک شاعر به انسان یاد بدهد. ممکن است انسان از طریق یک رمان به آن نتیجهای که باید برسد، برسد. این یک نوع منطق زندگی کردن است یا ممکن است کتاب یک عالم مذهبی باشد. مثلا رهبری درباره آیتالله مصباح خصوصیات بسیار زیادی را برشمردند از جمله اینکه ایشان عالم فکر بودند.
وی ادامه داد: آیتالله مصباح با آن همه کتاب و نظریات مختلف در سیاست و فرهنگ و ... ؛ این چه خصوصیتی است که رهبری عنوان کردهاند؟ مگر فکر کردن استاد میخواهد؟ اصلا مگر فکر کردن فضیلت است؟ فکر میکنم جامعه ما خیلی به فکر کردن بها نمیدهد مخصوص آنطور که به تحصیلات بها میدهد. به نحوی که برخی تصور میکنند غایت کمال همان مدارک تحصیلی و یاد گرفتن یک سری علوم است.
جمشیدی اضافه کرد: شما ممکن است یک پیرمرد دهاتی باشید اما فکور باشید. ممکن است یک زن خانهدار باشید اما فکور باشید. از طرفی هم ممکن است یک عالم یا استاد دانشگاه باشید اما از فکر بیبهره باشید. این نقص است نه عالم نبودن. آن چیزی که نقص است فکور نبودن است. این یکی از خصوصیات فرهنگی جامعه است.
وی اشاره کرد: از جمله خصوصیات جامعه دینی این است که جامعهای فکورانه است. جامعهای است که اهل تحمل و تدقیق است و به سادگی هرچیزی را نمیپذیرد و نقد میکند. یکی از تبعات جامعه سلبریتیزده این است که از فکر هم فاصله میگیرد. سلبریتیها فکور نیستند. سلبریتیها یک چهره دارند یک صدا دارند و به صورت کلی روی حالت هیجان و احساس سوار هستند. البته باید گفت اغلب اینطور هستند نه همه.
جمشیدی اضافه کرد: جامعه سلبریتیزده به همان اندازه که به سلبریتیها نزدیک است از عالم فکر دور میشود. هرچه جامعه فکورتر باشد تابع نمیشود و مستقلتر و خودبنیادتر میشود. یعنی در انتظار کسی نمینشیند که چیزی را به او القا کند. در طول دهههای گذشته بخشهایی از جامعه بهصورت فکری رشد کردهاند. هرچند بخشهایی از جامعه نیز افول کردهاند. یعنی دیگران به جای آنها فکر میکنند.
وی ادامه داد: یک بخشهایی از جامعه اصلا فکر نمیکنند و تنها تکرار میکنند. یعنی از خودشان نظر مستقل ندارند. یعنی تمام شواهد و استدلالهایشان تقلیدی است. پشت حرفهایشان دلیل نیست. یعنی مانند پوشش که مد دارد اینها نیز منتظرند حرفی یا سخنی مد شود و آنها نیز تکرار کنند.
جمشیدی در پاسخ به این پرسش که چه چیزی به فکور بودن جامعه کمک میکند بیان کرد: قطعا جواب این پرسش، کتاب است. فقط کتاب نیست و قطعا فیلم و هنر و موسیقی هم هست ولی به نظرم قویترین اهرم کتاب است. به نظرم ما به میزان کتابخوانیمان از حیث فکری پیش میرویم. البته کتاب داریم تا کتاب. کتابی داریم که حماقت و سفاهت و سطحینگری را تئوریزه میکند.
وی اضافه کرد: جامعه ما در حال یک پوستاندازی کلی است و این پوستاندازی درد و زخم و جراحت دارد. من فکر میکنم ما در یک دوران گذار به سر میبریم. احساس میکنم این تلاطمها و هیجانها و نوسانهایی که رخ میدهد برای یک شدن تازه است. یک اتفاق بزرگ در حال رخ دادن است.
نظر شما