یکی از نقاط ضعف نویسندگان جوان بومی استان که باید به وسیله آموزش تقویت شود ضعف در دیالوگ نویسی است، در بین نویسندگان نسل جوان امروز استان سمنان مانند دیگر نقاط کشور ضعفهای تکنیکی و ساختاری بسیار دیده میشود که نشان میدهد در این زمینه شاهد ضعف آموزش هستیم ضعفهایی که سبب میشود نویسندگان جوان نتوانند آثار خود را با کمترین اشکال و ایراد منتشر و مخاطبان خود را نیز جذب کند در نتیجه عدم ماندگاری آثار یکی از مهمترین مشکلات نویسندگان نسل جوان امروز محسوب میشود.
ضعف در ساختارها
ضعف ساختار و تکنیک به خصوص در نویسندگان شهرستانی که از امکانات آموزشی مانند کارگاههای نویسندگی کمتر برخوردار هستند بیشتر دیده میشود و هر میزان شهرها کوچکتر میشود مشکلات تکنیکی و ساختاری در بین نویسندگان آن شهر بیشتر به چشم میآید و دلیل آن هم مستقیماً به آموزش باز میگردد. در واقع ما علیرغم داشتن استعدادهای بسیار خوب در زمینه نویسندگی نتوانستیم آنها را به درستی پرورش بدهیم لذا نوشتار نویسنده نسل جوان ما دارای ایرادات اساسی است.
یکی از مهمترین اشکالاتی که در بین نویسندگان بومی و جوانان نسل امروز استان سمنان دیده میشود ضعف در دیالوگ نویسی است نویسندگان جوان عموماً انواع دیالوگ را نمیشناسند تفاوت بین آنها را به درستی نمیدانند و محل و مکان بهکارگیری این دیالوگها را نیز به درستی تمرین کرده و یا نیاموختهاند.
نکاتی که نویسنده جوان باید بداند
نویسنده جوان امروز ما باید بداند که دیالوگنویس انواع مختلف دارد در وضعیتهای مختلف انواع مختلفی از دیالوگها به کار میرود و بسته به موقعیت دراماتیک در یک طرح داستانی نوع دیالوگ نویسی تفاوت میکند. دیگر وجه بارز تفاوت دیالوگ نویسی در شخصیت پردازی است قاعدتاً نمیتوان از دو شخصیت توقع داشت که یک مدل صحبت کند لذا باید بین دیالوگهایی که برای یک تیپ و دیالوگهایی که برای یک شخصیت نوشته میشود تفاوت قائل بود.
نویسندگان جوان این تکنیکها را به درستی نیاموختند و ضعف ساختار دیالوگ نویسی در آثار آنها بسیار مشهود است نویسنده جوان بومی ما باید بداند که که بستگی به هر موقعیت و وضعیت نوع دیالوگها باید با همدیگر متفاوت باشد.
این روزها لیگ جهانی والیبال در حال برگزاری است لذا مثالی مرتبط با این موضوع میزنیم تا انواع دیالوگ و شدت و ضعف آن بیشتر برای مخاطبان روشن شود ما در والیبال پستی به نام پاسور داریم این فرد معمولاً بسته به نوع دریافت، شدت و ضعف توپ، موقعیت قرارگیری مهاجمها همچنین ارتفاع توپ و وضعیتی که در بازی حاکم است بلافاصله پس از هر دریافت یک پاس مناسب را برای دیگران ارسال میکند.
در واقع دیالوگنویسی هم چنین وضعیتی دارد هر دیالوگ بسته به دیالوگ قبل از آن شدت و ضعف آن همچنین موقعیت کنش دراماتیکی که در صحنه وجود دارد میبایست دیالوگ بعدی را شکل بدهد که بهترین وضعیت را برای پیشبرد داستان مهیا کند اما یکی از ضعفهایی که نویسندگان جوان دارند این است که بعضاً به وضعیت و موقعیت همچنین کنشها در یک اثر وجود دارد دقت نمیکند.
یک دیالوگ حتی نیاز دارد که شدت و ضعف مناسب را در یک موقعیت ویژه داشته باشد تا اثرگذاری خود را بیشتر کند اما این موضوع بعضاً توسط نویسندگان جوان بومی لحاظ نمیشود چرا که موقعیتها وضعیتها انواع دیالوگها و انواع شخصیت پردازیها برای آنها به درستی بیان نشده است.
ما در ادبیات داستانی چند نوع دیالوگ داریم برخی دیالوگها پیشبرنده هستند برخی دیالوگها روایتگری میکنند برخی دیالوگ صرفاً به پردازش شخصیت گوینده کمک میکنند برخی دیالوگها شخصیت دیگر کاراکترهای داستان را میسازند و الی آخر لذا نمیتوان از یک نوع دیالوگ در همه نقاط یک داستان استفاده کرد.
یک اشتباه فاحش
یک اشتباه فاحش که بعضاً نویسندگان جوان بومی آن را انجام میدهند تکرار دیالوگ برای ساختن ریتم است برای مثال عباس معروفی در داستانهای خود یک موتیف را مدام تکرار میکند تا از آن یک ریتم به دست بیاورد. برای مثال در کتاب نام تمام مردگان یحیاست تبر زدن به پهنه درختان توسط هیزم شکن یک نوع ساختار آوایی ایجاد میکند تا در صفحات بعد ریتم داستان شکل بگیرد.
نویسندگان جوان بومی به اشتباه و به واسطه عدم عمق تکنیکی که دارند میخواهند این خلاء را با دیالوگ پر کند لذا ساختار کار را از دست میدهد برای مثال برای ساخت ریتم از دیالوگ هوا سرد بود استفاده میشود در صورتی که این نوع دیالوگهای اخباری نه تنها به موقعیت و وضعیت کمکی نمیکند بلکه ریتم و ساختار ضرر هم میسازند.
هدف نویسندگان جوان بسیار درست است چراکه ساختن ریتم با استفاده از برخی دیالوگها در وضعیتهای مختلف بسیار میتواند تأثیرگذار باشد اما اجرای آن را متأسفانه بلد نیستند حتی بعد از پیش میآید که با استفاده از یک دیالوگ نادرست صحنه از دست میرود و در نتیجه این دیالوگ تکرار شونده حتی ضرر هم دارد اینها موضوعاتی هستند که میتوان در کارگاههای آموزشی به خوبی به نویسندگان جوان آموخت
عدم تفکیک
یکی دیگر از مشکلات که بعضاً در بین نویسندگان جوان بومی دیده میشود عدم تفکیک درست بین وضعیت و موقعیت از چرا که وضعیت دیالوگهای خاص خود را میطلبد و موقعیت دیالوگهای مرتبط با خودش را همچنین شخصیت پردازی یکی از مهمترین نکاتی است که میتواند در دیالوگ نویسی مورد استفاده قرار بگیرد لذا وقتی نویسنده ما از شخصیت پردازی آگاهی ندارد در دیالوگ نویسی هم دچار مشکل میشود قاعدتاً دیالوگهای مرتبط با کاراکترهای مانع باید با دیالوگهای کاراکترهای پیشبرنده تفاوت داشته باشد اما در آثار نویسندگان جدید متأسفانه این موضوع کمتر دیده میشود
دیگر موضوع که در این بستر میتوان به آن پرداخت سکانسبندی و پلانبندی داستانها بخصوص رمانها و داستانهای بلند از سوی نویسندگان کمتر سابقهدار و عمدتاً جوان است شما زمانی میتوانید یک رمان را بدون واسطه پردازش کنید که هر صحنه به طور دقیق سکانس بندی شده باشد هر صحنه دارای یک آغاز یک اوج و یک پایان باشد و بتوانید آن را به صحنههای بعد و صحنههای قبل مرتبط کنید.
در این بین دیالوگ نویسی بسیار اهمیت دارد چرا که در هر موقعیت و در هر سکانس یا پلان از یک صحنه از رمان میبایست دیالوگها گونههای خاص همان صحنه را داشته باشند تا در جای خود درست قرار بگیرند مانند دانههای زنجیری که در نهایت یک پیکره واحد را میسازند.
نویسندگان جوان علاوه بر استفاده کلاسهای آموزشی و کارگاهها چه در بستر مجازی چه حقیقی میتوانند با خوانش آثار نویسندگان برتر در حوزه دیالوگ نویسی و پردازش رمان مانند عباس معروفی محمود دولت آبادی سیمین دانشور، کاتب، محمود، پیرزاد، فصیح و… و. یا نمونههای خارجی مانند ویلیام فاکنر فئودور داستایوفسکی لئون تولستوی و غیره انواع دیالوگها را در هر موقعیت و وضعیت با یکدیگر قیاس کند.
از سوی دیگر خواندن روزنامه و گزارشهای خبری و گونههای متفاوت نوشتار شامل خبر، گزارش توصیفی، گزارش تحلیلی و غیره میتواند به شناخت انواع دیالوگهای اخباری بسیار کمک کند دیالوگهایی که قرار است صرفاً اطلاعاتی را از یک وضعیت و موقعیت داستانی ارائه کنند
نظر شما