رمان «صادقانه» بر دریای معرفت و آسمان بیکرانه علم امام صادق (ع) تمرکز دارد.
وضعیت سیاسی بهگونهای پیش رفت که بنیعباس بر بنیامیه چیره شد؛ دو برادر پس از اینکه پدرشان را از دست میدهند هر یک به سویی میروند. محمد در پی معرفتاندوزی و علمآموزی خانه و کاشانه را رها میکند؛ به مدینه سفر میکند تا از دریای معرفت امام صادق(ع) کسب دانش کند.
هاشم، برادر دیگر، در مقام یکی از سرداران منصور عباسی خدمت میکند و بهعنوان یکی از جاسوسانش، مخالفان و معارضان بنیعباس را شناسایی میکند. وی وقتی متوجه ظلم و جور بنیعباس میشود میخواهد راهش را جدا کند و از صف هواخواهان عباسیان فاصله بگیرد.
هنگامی که عاقبت شوم ابومسلم خراسانی، یکی از بلندپایگان دستگاه خلافت، را میبیند در شمار مخالفان دستگاه قرار میگیرد و درصدد انتقام برمیآید تا حدی که میخواهد با قیام نفس زکیه همراه شود؛ اما وقتی متوجه میشود که امام صادق نسبت به این قیام و عاقبت آن خوشبین نیست به توصیههای برادرش گوش میسپارد و از صف قیامکنندگان جدا میشود.
داستان «صادقانه» مقطع سیاسی انتقال خلافت بنیامیه به بنیعباس را روایت میکند. در این کار به شرح ماجرای قیام زید بن علی، دسیسهچینی منصور دوانیقی، دومین خلیفه عباسی، علیه امام صادق، سرنوشت تلخ ابومسلم خراسانی و قیام نفس زکیه اشاره و نقشآفرینی دو برادر را در طول داستان بیان میکند.
تمرکز و خط اصلی داستان بر دریای معرفت و آسمان بیکرانه علم امام صادق استوار شده است. ایشان در طول حیاتشان شاگردان بسیاری را پرورش دادند تا نکتههای ناب شناختی را برای سایرین در اقصی نقاط دیگر بگسترانند.
زنان نیز باواسطه در پرتو تعلیمات آن برزگوار قرار گرفتند و جزو تربیتیافتگان علوم الهی دیگران را در مسیر تهذیب و تربیت هدایت کردند.همچنین در خلال روایت وضعیت سیاسی آن دوران، مناجات ارزشمند و لطیف امام صادق بسیار تأملبرانگیز است که بخش مهمی از کتاب به دعاهای اثرگذار ایشان اختصاص یافته:«خداوندا در هر اندوهی پشتگرمیام تویی و در هر سختی که برایم پیش آید تکیهام بهیاری توست! چهبسا غمهایی هست که در آن تواناییها سُست میشود و راههای چاره بهبنبست میرسد و ناتوانی همۀ امور را در بر میگیرد و شکست نزدیک مینماید و دشمن سرزنش و شادی میکند و من از این موضوع نزد تو شکوه میکنم درحالیکه از غیر تو روی برگردانده و به تو روی آوردهام! پس تو آن مشکل را بگشودی و اندوهم را برطرف کردی، بنابراین تو صاحب همۀ نعمتها هستی و هر آرزویی سرانجام بهدست تو محقق میشود، تو شایستة ستایش بسیار هستی و بخشش بیشمار مخصوص توست!»
عباسیان با شعار «الرضا من آل محمد» و با تبلیغ خونخواهی از قاتلان امام حسین (ع) وارد کارزار با بنیامیه شدند و بر آنها تسلط یافتند.
طی جلسهای که در انجمن ابواء تشکیل شد جمع حاضر که متشکل از عناصر سرشناسی مانند ابوالعباس سفاح، ابراهیم، منصور عباسی و عبداللهبن حسن بودند رأی به خلافت محمد نفس زکیه، پسر عبدالله بن حسن، دادند؛ اما از این نظر عدول کردند و سفاح را به خلافت نشاندند. علویان که در اندیشه زعامت بنیهاشم خیال میپروراندند با این انتخاب دلسرد شدند و هنگامی که با عملکرد ضعیف عباسیان مواجه شدند به آنها پشت کردند و گرد محمد نفس زکیه جمع شدند.
محمد با نگرش موعود گرایی دعوی مهدویت کرد و خود را مهدی موعود نامید. نفس زکیه کوشید تا امام صادق را با قیام خویش همراه سازد؛ امام نهتنها مخالفت کرد؛ بلکه هشدارهایی مبنی بر فرجام قیام برای نفس زکیه متذکر شد. با تمام این احوال وارد عرصه مبارزه شد. در نهایت ، مغلوب توطئهچینیهای منصور دوانیقی شد. برخی از یارانش تار و مار و عدهای دیگر به ربذه تبعید شدند.
بنیعباس که با وعدههای پوشالی بر سر کار آمدند دیری نپایید که همه وعدههایشان را از یاد بردند و هیچیک از تعهداتشان را عملی نکردند. علاوه بر آن؛ در پی منفعتپرستی و قدرتطلبی به هر خدعه و ظلمی چنگ انداختند. حتی به ابومسلم، داعی خراسانی که در تشکیل و تثبیت پایههای خلافت بنیعباس نقش اساسی داشت؛ رحم نکردند و با وضع فجیعی جانش را ستاندند.
در نهایت بنیعباس نیز نشان داد که در ظلم به شیعیان و دشمنی با خاندان رسول الله صلی الله علیه و آله دست کمی از خلفای بنی امیه ندارند. در چنین فضای پر هرج و مرج و آلودهای، امام صادق علیه السلام توانستند تنها با تکیه بر تعلیم اسلام واقعی و تکیه بر آنچه از پدران بزرگوارش دریافته بودند به تربیت صدها عالم و آموزگار صادق و آگاه بپردازند و از انحراف اسلام جلوگیری کنند.
انتشارات بهنشر اخیرا رمان دینی «صادقانه» به قلم سهیلا عبدالحسینی را در 250 صفحه و بهای 95 هزار تومان در اختیار علاقهمندان قرارداده است.
نظر شما