چاپ کتابهای فارسی در شبه قاره از آغاز تا کنون بررسی شد؛
بمبئی یکی از مراکز مهم چاپ کتب سنگی فارسی بود/ چاپخانه منشی نول نقطه اوج چاپ کتب فارسی در شبه قاره
یکصد و شصت و هفتمین نشست تخصصی مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب با عنوان «چاپ کتابهای فارسی در شبه قاره از آغاز تا کنون» با سخنرانی دکتر عارف نوشاهی، استاد دانشگاه راولپندی پاکستان، برگزار شد.
دکتر نوشاهی، فهرستنگار، نسخهشناس، مصحح متون فارسی شبهقاره و استاد دانشگاه راولپندی پاکستان است که پیش از این چهار جلد از کتابشناسی آثار فارسی چاپ شده در شبه قاره، به کوشش ایشان و از سوی مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب به چاپ رسیده است.
در ادامه متن سخنرانی دکتر نوشاهی را میخوانید:
این گفتار در سه محور تهیه شده است: ۱. تاریخچه چاپ و چاپخانه در شبه قاره؛ ۲. تدوین کتاب شناسی آثار فارسی چاپ شده در شبه قاره؛ ۳. ضرورت تدین کتاب نامه جامع کتب چاپی فارسی. بنده از هر سه محور نکته های چکیده عرض می کنم و از اطاله کلام پرهیز می کنم.
۱. تاریخچه چاپ و چاپخانه در شبه قاره
موضوع تاریخ صنعت چاپ در شبه قاره، موضوع تازه و بکر نیست و پیش ازین محققان بومی شبه قاره و خارجی و ایرانی درین موضوع چندین کتاب و مقاله نوشته و چاپ کرده اند.
A. Story, (1933), “The beginnings of Persian printing in India”, in: Oriental Studies in honour of Cursetji Erachji Pavry, edited by Jal Dastur Cursetji Pavry, with a foreword by A.V. Williams Jackson, London.
Anant Kakba Priolkar, (1958), The Printing Press in India its Beginnings and Early Development,
Natarajan, (1962), A History of the Press in India, New York: Asia Publishing House.
Nazir Ahmad, (1978), A Scottish Orientalist and His Works, in libri,
Syed Jalaluddin Haider, (1981), Munshi Nawal Kishore (1836-1895) Mirror of Urdu Printing in British India, in libri,
Graham Shaw, (1981), Printing in Calcutta to 1800 a description and checklist of printing in late 18th-century Calcutta, London; Idem, (1989), “Maṭba’a,” Encyclopaedia of Islam (EI2), Edited by C. E. Bothworth, E. van Donzel, W. P. Heinrichs and Ch. Pellat, Vol. VI, Fascicules 111-112 (Masrah-Mawlid), Leiden: E. J. Brill, pp. 804-806.
Ulrike Stark, (2007), An Empire of Books: The Naval Kishore Press and the Diffusion of the Printed Word in Colonial India, New Delhi.
Miles Ogborn, (2007), Indian Ink: script and print in the making of the English East India Company, Chicago: University of Chicago.
دکتر معین الدین عقیل دانشمند پاکستانی تاریخچۀ چاپ کتاب های فارسی در شبه قاره به اردو و انگلیسی نوشته بود که من آن را به فارسی ترجمه کردهام و به عنوان مقدمه جلد اول کتاب شناسی آثار فارسی چاپ شده در شبه قاره به نشر رسیده و البته جداگانه نیز به عنوان ضمیمه ۲۵ مجله آینه میراث، سال ۱۳۹۱ نشر شده است. نکات مهمّ تاریخچۀ چاپ و چاپخانه اینست:
۱- اقبال لاهوری شعری به اردو دارد که روانشناسی مسلمانان شبه قاره را بیان می کند:
آیین نو سے ڈرنا، طرز کُہن پہ اَڑنا
منزل یہی کٹھن ہے قوموں کی زندگی میں
یعنی از پذیرفتن آیین جدید ترسیدن و اصرار به روش کهن داشتن، دو راهه دشوار در زندگی ملتهاست. مسلمانان شبه قاره نیز در ابتدا چنین بودهاند و مخالف چاپ کتاب بودند. ولی بعداً با صنعت چاپ سازگاری پیدا کردند.
۲- دستگاه نخستین چاپخانه شبه قاره را مبلغان مسیحی پرتقالی در ۹۶۳ق/ ۱۵۵۶م در گوا شهر ساحلی جنوب هند نصب کردند.
۳- ارتش انگلیس با شکست دادن فرانسوی ها در سال ۱۱۷۴ق/ ۱۷۶۱م، در پاندی چری (Pondichery) مستعمره فرانسه در جنوب هند، دستگاه چاپ را به غنیمت گرفتند و همان را در مدراس ( نام امروزی چنئی) نصب کردند.
۴- با تأسیس مدرسه عالیه در کلکته در ۱۱۹۵ق/۱۷۸۱م و انجمن آسیایی بنگال در کلکته در ۱۱۹۸ق/ ۱۷۸۴م از طرف حکومت انگلیس در هند، امکانات فنی چاپ کتابهای عربی، فارسی و اردو فراهم آمد و کلکته به یک مرکز چاپ تبدیل شد.
۵- نخستین کتاب فارسی انشای هرکرن تألیف منشی هرکرن داس ملتانی نیز در کلکته، در ۱۱۹۵ق/ ۱۷۸۱م چاپ شد.
۶- اولین کوششهای نصب چاپخانه در شبه قاره از دست مبلغان مسیحی، مسیونریها و دولت انگلیس یا اتباع انگلیس در هند بود. ولی بعداً صنعت چاپ به بخش خصوصی منتقل شد و اولین چاپخانۀ خصوصی مطبع شکرالله بود که یکی از کتاب ها در ۱۲۲۷ق/ ۱۸۱۲ درین چاپخانه به چاپ رسیده است.
اینجا باید گریزی بزنم و یادآوری کنم که تا این موقع دو قرن و نیم از نصب دستگاه چاپ در هند سپری شده بود و ۳۶ سال از نخستین کتاب فارسی چاپ هند گذشته بود ولی هنوز در ایران از چاپخانه خبری نبود تا این که عباس میرزا نایب السلطنه در ۱۲۳۱ق/ ۱۸۱۶م در تبریز اولین چاپخانه را بنیاد نهادو همزمان عبدالوهاب متعمدالدوله مطبعه ای در تهران تأسیس کرد.
۷- در ۱۲۳۳ق/۱۸۱۸ نواب غازی الدین حیدر فرمانروای اوده، در لکهنو مطبع سلطانی دایر کرد که در آن کتاب های مورد تأیید نوابان سلطنت اوده چاپ می شد. مناقب حیدریه اولین کتاب چاپ کردۀ مطبع سلطانی در ۱۲۳۵ق/۱۸۱۹ است.
۸- تاکنون چاپخانههای کلکته و لکهنو با حروف سُربی کار می کردند. بعداً روش چاپ سنگی مرسوم شد و در ۱۲۳۸ق/۱۸۲۳ آغاز به کار کرد. شرکت هند شرقی چاپخانههای اولیه سنگی را در شهرهای مدراس، بمبئی و کلکته دایر کرد. در بخش خصوصی اولین چاپخانه چاپ سنگی در بمبئی را فریدونجی سهرابجی دستور زرتشتی (پارسی) نصب کرد. بمبئی یکی از مراکز مهم چاپ کتب سنگی فارسی بود که به دست تاجران و ناشران و خوشنویسان مهاجر یا مقیم ایرانی می چرخید که ملک الکُتّاب شیرازی در رأس آنان بود.
۹- آغاز چاپ سنگی نقطه عطف تاریخ چاپ در شبه قاره است که موجب تسریع و گستردگی درکار شد. و اینک مسلمانان نیز وارد صعنت چاپ شدند و به حدّی پیشرفت کردند که تا آخر قرن نوزدهم میلادی هیچ ملّتی و کشوری در آسیا جرأت رقابت با آنان را نداشت. به قولی، در هر کوچه و برزن شبه قاره چاپخانه دایر بود و کتاب چاپ می شد و چاپ های هند به سرزمین های همسایه صادر می شد. افغانستان که تا آن موقع چاپخانه را نداشت، کتاب های وزارت معارف افغانستان برای مدارس آنجا در لاهور چاپ می شد و چاپخانه های شبه قاره سفارش چاپ از قفقاز و خجند و کابل و غزنه و سرباز بلوچستان می پذیرفتند. معروف ترین چاپخانه های مسلمانان مطبع احمدی در کلکته، مطبع مصطفایی در لکهنو و کانپور، مطبع رضوی در دهلی و مطبع صدیقی در بریلی بودند. در شمال هند لاهور مرکز چاپ و نشر کتاب بود و چندین چاپخانه درآنجا دایر بود. در دوره متاخر در لاهور شرکت الهی بخش و جلال الدین از فعال ترین ناشران کتب فارسی بود. اخترالدوله حاجی سید محمد اشرف نقوی کتابی به اردو با نام اختر شاهنشاهی دارد که اولین بار در ۱۸۸۸م در لکهنو چاپ شد. درین کتاب اکثر چاپخانه های شبه قاره معرفی شده است.
۱۰- نقطه اوج چاپ کتب فارسی در شبه قاره مدیون چاپخانۀ منشی نول کشور، ناشر هندومذهب است که بدون هیچگونه تعصب دینی کار می کرد و کارمندانش مسلمان نیز بودند. چاپخانۀ او از ۱۲۷۴ق تا ۱۳۵۹ق/ ۱۸۵۸ تا ۱۹۴۰م فعّال بود. این برهه زمان از دیدگاه سیاسی شبه قاره بسیار مهم است. در ۱۸۵۷ سربازان هندی و مردم هندوستان شورش نافرجام علیه حکومت انگلیس داشتند. سال ۱۸۵۷ خط فاصل در زندگی سیاسی و فرهنگی مردم شبه قاره است که بیداری سیاسی و فرهنگی در مردم شبه قاره ایجاد کرد و نود سال بعد در ۱۹۴۷ به آزادی از استعمار بریتانیا منجر شد. چاپخانۀ منشی نول کشور درهمین فاصله فعال بود که با چاپ کتاب از هر زبان و هر مذهب، سطح سواد مردم هند را بالا برد.
از لحاظ شیوه های فنی، چاپ کتاب در شبه قاره ادوار مختلف دارد. چاپ کتاب با کلید های متحرک سُربی به خط نستعلیق و نسخ آغاز شد ولی به چند دلیل برای خوانندگان بومی خوشایند نبود یکی مردم به کتابت و خوشنویسی دستی خطوط نستعلیق و نسخ عادت داشتند و خط سربی نستعلیق و نسخ کج و کوله بود، ثانیا عدم اتصال حروف یعنی فاصله بین حروف چشم نواز نبود. بعداً کتابت دستی یعنی خوشنویسی در چاپ سنگی به کار گرفته شد. سپس چاپ گراوری یا الواح فلزی مرسوم شد.دوران چاپ سنگی و چاپ الواح فلزی موفق ترین ادوار چاپ کتاب در شبه قاره بود. امروز کتابت یا خوشنویسی دستی کلاً متروک شده و تمام کارهای حروف چینی و طراحی به کمک رایانه (کامپیوتر) انجام می شود و بعد با چاپ لوح فلزی و دیجیتالی هماهنگ می شود .پدیدۀ رایانه هنرکتابت و خوشنویسی و طراحی جلد با دست، در شبه قاره را از میدان به در کرد و بالتبع امروز خوشنویسانی بسیار محدود در شبه قاره باقی مانده که مایۀ تاسف است.
۲. تدوین کتاب شناسی آثار فارسی چاپ شده در شبه قاره
به دو علت اصلی، یکی سابقۀ حدود هزار سالۀ زبان و ادب فارسی در شبه قاره و دیگری گستردگی صنعت چاپ در شبه قاره، این نتیجه را داشت که در شبه قاره هزاران عنوان کتاب فارسی چاپ شد. حکومت بریتانیا قانونی تصویب کرد که مطابق آن هر کتابی که در شبه قاره چاپ می شد، ثبت می شد و نسخه های از آن به ایندیا آفس (دیوان هند) و موزۀ بریتانیا لندن فرستاده می شد که امروز هم درآنجا نگهداری می شوند.
از کم و کیف کتاب های فارسی چاپ شبه قاره آگاهی اولیه ما فقط از طریق دو کاتولاگ کتب چاپی فارسی ایندیا آفس و موزه بریتانیا است. بعداً کار روشمندانه چارلز آمبروز استوری(۱۸۸۸-۱۹۶۸) به زبان انگلیسی Persian Literature : A bio-bibliographical Survey در پنج جلد ما را از کتاب های فارسی چاپ شبه قاره آگاه می کند که بیشتر متعلق به دوران چاپ سربی و سنگی است.
در شبه قاره تدوین کتابشناسی ها و فهارس کتب چاپی اعم از عربی و فارسی(چاپ هر کجا باشد) منحصر به کتابخانه های بزرگ بوده و چند کتابخانه بزرگ شبه قاره مانند آصفیۀ حیدرآباد دکن، انجمن آسیایی بنگال کلکته، کتابخانۀ مولانا آزاد دانشگاه اسلامی علی گره و کتابخانۀ گنج بخش اسلام آباد فهارس موجودی خود را چاپ کردهاند. خانبابا مشار(۱۲۷۹- ۱۳۵۹ش) در فهرست کتاب های چاپی فارسی در پنج جلد، در کنار چاپ های ایرانی و غیر ایرانی، برخی چاپ های شبه قاره را – اغلب با ضبط های مغلوط- نیز آورده است. با این همه، هیچ وقت تلاش نشده که فهرستی مجزا و مستقل کتاب های فارسی چاپ شده در شبه قاره آماده شود. شاید دلیل آن هم، گستردگی موضوع و عدم دسترس آثار چاپ شده زیر یک سقف است و این کار میدانی و برداشتن سنگ گران، حوصله و توانِ بخصوصی میخواست.
بنده در بهار سال ۱۳۵۶شمسی/ ۱۹۷۷ جوان بیست و دو ساله بودم و به تشویق شادروان استاد احمد منزوی که تازه از ایران به پاکستان رسیده بود و به مرکز تحقیقات فارسی ایران و پاکستان در اسلام آباد ملحق شده بود، دل به دریا زدم و کار فهرست نویسی کتاب های چاپی شبه قاره را آغاز کردم. با طی مراحل مختلف و فرود و فراز های زندگی، چه در دوران خدمت در پاکستان، و چه در دوران دانشجویی در ایران و حتی در سفرهای خارج، این کار را ادامه دادم و در سال ۱۳۸۶ش/ ۲۰۰۷م که دستهایم درِ آستان پیری را می زدند، و سپیدی موهایم بر سیاهی چیره می شد، کار را ختم اعلام کردم و اندوختۀ سی ساله را تحویل دکتر اکبر ایرانی و میراث مکتوب دادم و خدا را شکر که در سال ۱۳۹۱ش/ ۲۰۱۲م از سوی مرکز پژوهشی میراث مکتوب در چهار مجلد عرضه شد.
درین مجلدات روش موضوعی اتخاذ شده است و روی هم رفته از ۱۰۵۸۹ عنوان کتاب ۲۰۶۲۸ چاپ مختلف معرفی شده است. اصلاً امکان پذیر نبود که تمام چاپ های مذکور درین مجلدات را مستقیماً ببینم و بررسی و معرفی کنم، ناچار در اغلب موارد تکیه بر فهارس چاپ شده یا برگه هایی که در آرشیو مرکز تحقیقات فارسی بود، استفاده کردم. این چهار جلد در دورانی تهیه شد که هنوز پدیده رایانه و اینترنت و پی دی اف و کذا وکذا مطرح و مرسوم نبود یا من امکانات استفاده کردن از آنها را نداشتم و بیست هزار و شش صد و بیست هشت برگه را با دست نوشتم و روی فرش پهن کردم و تنظیم کردم.
احمدرضا رحیمی ریسه که مسئولیت ویرایش و حروف چینی این چهار جلد را به عهده داشتند، می دانند که همیشه اوراق دستنوشت به ایشان تحویل می دادم. تکیه کردن بر فهارس چاپ شده یا اطلاعات دیگران خالی از امکان اشتباه نبوده است و اکنون که بیشتر کتب فارسی چاپ شبه قاره به صورت پی دی اف در رسانه های اجتماعی و اینترنیت در دسترس است، با رؤیت مستقیم اینها به اشتباهات خود متوجه می شوم.
پس از انتشار مجلدات چهارگانه در ۲۰۱۲م، به آرام ننشستم و کار تدوین کتابشناسی کتب فارسی چاپ شده در شبه قاره را به یک دلیل معنوی و سه دلیل ظاهری ادامه دادم.دلیل معنوی، دغدغه برای ثبت هویت میراث فارسی در شبه قاره بود که جای خود را دارد. ولی از سه دلیل ظاهری:
– اولی این بود که مجلدات چهارگانه که دربرگیرنده کتاب های چاپی بین سال۱۷۸۱ (از نخستین کتاب چاپی فارسی) و ۲۰۰۷ میلادی بود، هنوز فاقد صد ها عنوان و چاپ کتابهایی درین مدت بوده است و در هنگام تدوین مجلدات چهارگانه در دسترس من نبود یا اصلاً از چاپ برخی کتاب ها آگاهی نداشتم، ولی اکنون در دسترس است؛
– دیگری در مجلدات چهارگانه برخی اطلاعات به طور ناقص و ناکافی ضبط شده بود که اکنون با دیدن کتاب ها باید تکمیل می شد؛
– و سه دیگری این که پس از ۲۰۰۷ تاکنون ، کماکان کتاب فارسی در شبه قاره چاپ می شود و این آثار باید جایی ثبت می شد.
این دغدغه و انگیزه ها باعث شد که دو جلد دیگر کتابشناسی آثار فارسی چاپ شده در شبه قاره را تهیه کردم و علاوه بر استدراکات و تکملۀ کار گذشته، اطلاعاتی جدید از کتاب های چاپ شده بین سال ۲۰۰۸ تا نیمۀ اول سال ۲۰۲۳ آورده ام. بدین ترتیب «کتب اربعه» تبدیل به «کتب ستّه» شد!
این دو جلد که اکنون مراحل ویرایش را در دفتر میراث مکتوب میگذرانند، و این سفر من به ایران هم برای پیگیری چاپ این دو جلداست، امیدوارم به زودی از چاپ درآید و در دسترس عموم قرار گیرد و مدارک بیش از پیش حضور زبان و ادب فارسی در شبه قاره ارائه کرده باشیم.
این بخش گفتار را به این نکته ختم می کنم که در واقع حاصل تجربیاتِ من است، این که شبه قاره از لحاظ کتاب های چاپی فارسی شبیه اوقیانوس عمیق و ناپیداکنار است، هر چه غوّاصی کنید به ته اش نمی رسید و هر چه شناوری کنید به ساحلش نمی رسید. باوجود گرد آمدن مشخصات حدود بیست و پنج هزار چاپ کتاب فارسی در شش جلد، بازهم هر روز کتابی جدید یا چاپی جدید از متون کهن در اینترنیت ظاهر می شود و وجدان اجازه نمیدهد از آن چشم پوشی شود. ولی برای من چارهای نیست که طرح تدوین کتاب شناسی آثار فارسی چاپ شده در شبه قاره را به همین شش جلد ختم اعلام کنم و بقیۀ کار و میدان را به نسل آینده سپارم.
۳. ضرورت تدوین کتاب نامه جامع و بزرگ کتب چاپی فارسی
استاد احمد منزوی همیشه آرزوی تدوین کتابنامۀ بزرگ کتاب های فارسی اعم از خطّی و چاپی را داشت و در پیرانه سری در مرکز دایرۀ المعارف بزرگ اسلامی طرح فهرستوارۀ کتابهای فارسی را آغاز کرد و همزمان با بیماری و کهولت، به رسیدن آرزوی خود تلاش می کرد. او موفق شد این طرح را تا دوازده جلد برساند تا این که در۱۳۹۴ش پیغام اجَل برای او رسید.
اکنون ضرورت است که فهرست و کتابشناسی کتب خطی و چاپی را ازهم جدا کرد. مصطفی درایتی در مؤسسه فرهنگی الجواد مشهد مشغول به کتاب نامۀ بزرگ کتب خطی هستند. برای تدوین کتابشناسی جامع کتب چاپی فارسی نیاز به مرکز مشابه مؤسسه الجواد داریم. هدف اصلی این کتابشناسی پرداختن به تمام کتابهای چاپ شدۀ فارسی در جهان است. ولی این کار آرمانی است و ساده نیست. شاید برای به دست آوردن نتیجه ای، به محدودیتها قایل شویم و فقط به موضوعات برگزیده بپردازیم. برای تحقق چنین کتابشناسی مقدماتی لازم است:
۱. گردآوردن منابع مربوطه زیر یک سقف؛
۲.تشکیل دادن تیم افراد خبره و آگاه به این موضوع؛
۳. پشتیبانی مالی و مرکزیت این کار.
نظر شما