رضا اسماعیلی، نویسنده، شاعر و پژوهشگر ادبی، یادداشتی را به مناسبت روز قلم نوشته و در اختیار ایبنا قرار داده است.
آيا تا به حال به صورت جدی و عميق به واژههای روشنی چون «نویسنده»، «روشنفکر» و «اهل قلم» فكر كردهايد؟ به نویسنده، رسالتاش، سلوک فرهنگیاش و تفاوتش با مردم معمولی؟ «نویسنده» و به تعبیری دیگر «اهل قلم» به انسانی فهيم و فرهيخته گفته میشود كه فرزند زمان خويشتن است و هميشه حرفی از جنس زمان دارد.
معاصر بودن، انديشه محوری، آرمانخواهی، بيدارگری، انساندوستی، نقادی و نگاه به آينده از ويژگیهای ذاتی يك نویسنده و اهل قلم اصيل و نجیب است.
خداوند در نخستین آیه سوره قلم میفرماید: «ن وَالْقَلَمِ وَمَا يَسْطُرُونَ: سوگند به قلم و آنچه مىنويسند». امام صادق (ع) نیز در حدیثی میفرماید: « مِدادُ الْعُلَماءِ افْضَلُ مِنْ دِماءِ الشُّهَداء».همه این تاکیدات، بیانگر جایگاه رفیع اهل قلم و گویای رسالت پیامبرگونهای است که اصحاب قلم و وارثان «کلمه» و «کلام» به عنوان رهبران فکری جامعه بر دوش دارند.
بهراستی رسالت پیامبرگونه اهل قلم چیست که خداوند در قرآن کریم به آن قسم یاد کرده است؟ اگر بخواهیم این رسالت را در یک کلمه خلاصه کنیم، باید بگوییم «روشنگری». آری، «روشنگری» و «روشناندیشی» بزرگترین رسالت وارثان کلام و حاملان پیام است.
در سالهای بعد از انقلاب، با وزیدن نسيم فرهنگ اسلامی بر جامعه، انقلاب متناسب با ماهيت و ذات اسلامی خود به بازتعريف همه مفاهيم پرداخت و تعريفی نو از اهل قلم و نویسنده ارايه داد، تعريفی برگرفته از معارف قرآنی و آموزههای اسلامی و متناسب با فطرت توحيدی انسان.
نسل جديد اصحاب قلم نيز با تنفس در اين فضا، با درك مقتضيات زمان، برای تأثيرگذاری در روند و فرايند باز آفرينش فكری و فرهنگی جامعه، راهی جديد را در پيش گرفتند، چراكه رسالت نویسندگی در چشم نسل برآمده از انقلاب از جنس ديگری بود. نسل نویسندگان بعد از انقلاب، به نوشتن به عنوان رسالتی پيامبرگونه نگاه میکنند و بر اين باور پای میفشارند كه نویسنده متعهد کسی است که شبچراغ بیداری بر دوش، همراه و همگام با مردم در صحنه باشد و به مسئوليت روشنگری كه چيزی جز ظلمتستيزی و رخوتگریزی نيست، عمل كند.
رسالت دیگری که در کنار «روشنگری» بر دوش اصحاب قلم سنگینی میکند، احیای مکارم اخلاقی است. چنانکه پیامبر اکرم(ص) با صراحت تمام فرمود: «إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکارِمَ الْأَخْلَاقِ: بهراستی که من برای به کمال رساندن مکارم اخلاق مبعوث شدهام»؛ رسالتی که حضرت مولانا نیز در قالب حسرتی ازلی و ابدی از آن یاد کرده است:
دی شیخ با چراغ همیگشت گرد شهر/ کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست/ گفتند یافت مینشود جستهایم ما/ گفت آن که یافت مینشود، آنم آرزوست!
جان کلام آنکه، امروز «اهل قلم» بودن در جامعه ما يك ارزش است، يك ارزش متعالی و انسانی. اصحاب قلم جامعه ما نيز روشناندیشان آیینه بر دوشی از جنس مطهریها، طالقانیها، شریعتیها، بهشتیها، آلاحمدها، آوينیها و صفارزادهها هستند. صفارزادهای که بعد از پيروزی شكوهمند انقلاب اسلامی، بر خلاف سلوک اجتماعی و فرهنگی بسياری از شاعران روشنفكر هم نسل خويش كه راه خود را از مردم و انقلاب جدا كردند، به خاطر اصالت خانوادگی و دينباوری خويش، بی هيچ ترديدی، مومنانه با بيداری بيعت كرد و عاشقانه «به دیدار صبح» رفت. آنگاه با حنجره سرخ عشق از شهيدان سرود و با حماسهآفرينان «هشت فصل عشق» همنوا شد:
در سرزمين آسمانی جبهه/ كسی به خويش نمیانديشد/ كسی به مرگ و مال نمیانديشد/ و ارتفاع صخره و كوه/ به زير پای دليرانی است/ كز ارتفاع عقيده/ از ارتفاع ايمان میجنگند/ از مرز جان چو میگذرند/ پروازشان از خاك/ سوی نور/ از بطن آبی رگها/ به سوی آبی بالاست...
روشنفكرانی رسالتمدار و دينباور كه به آينده موعود چشم دوختهاند تا در فردای روشن تاريخ، شاهد وراثت زمين از سوي مُستضعفين باشند. این چنین باد.
نظر شما