به مناسبت سالگرد ربوده شدن دیپلماتهای ایرانی در لبنان؛
سردار پرآوازه و فرماندهِ پاشنهکشیده/ از «عروج از شاخه زیتون» تا «ایستاده تا همیشه»
انتشارات مؤسسه ایران دو کتاب «عروج از شاخه زیتون» و «ایستاده تا همیشه» را با موضوع شهید حاج احمد متوسلیان منتشر کرده است که به مناسبت سالگرد ربوده شدن دیپلماتهای ایرانی در لبنان با هم مرور میکنیم.
با توجه به اهمیت نقش این شهید والامقام در سیر دوران دفاع مقدس انتشارات موسسه ایران دو کتاب «عروج از شاخه زیتون» و «ایستاده تا همیشه» را با موضوع شهید حاج احمد متوسلیان منتشر کرده است که در ادامه موضوعات این دو کتاب را با هم مرور میکنیم.
عروج از شاخه زیتون
این کتاب تحت همکاری مشترک با انتشارات 27 بعثت و با نویسندگی جواد کلاته عربی تولید شده است.
«عروج از شاخه زیتون» به روایتهای از زندگی حاج احمد متوسلیان کودکی تا اسارت میپردازد که در آن عکسهایی از دورانهای مختلف زندگی این شهید بزرگوار به چشم میخورد.
در خلاصه این کتاب آمده است: «عروج از شاخه زیتون» مجموعه روایتهای مختلف و متفاوتی است از زندگانی فرمانده جاویدنام حاج احمد متوسلیان که در سی و سه فصل به رشته تحریر درآمده است. این مجموعه روایتها حاصل مصاحبههای مفصل با افراد مختلفی است که هر یک در مقطعی از زندگی حاج احمد متوسلیان، از تولد تا اسارات، همراه و همنشین و همرزم او بوده و هر کدام از منظر خود به بیان خاطرات و تصویر ذهنیشان از زندگی و زمانه حاج احمد پرداختهاند.
این روایتها از زندگی دوران کودکی و نوجوانی او در محله بازار و تهران تا دوران جوانی و دانشجویی و مبارزات انقلابی و نیز حضور در ناآرامیهای کردستان، جبهههای جنوب و کشور لبنان را شامل میشود. از این حیث، این اثر در میان آثار متنوعی که تا کنون در مورد حاج احمد متوسلیان به زیور طبع آراسته شده، متفاوت و پربارتر است.
ایستاده تا همیشه
این کتاب به نوعی راوی خاطرات حاج احمد متوسلیان در دوران حضور در منطقه کردستان و به ویژه مریوان است که توسط فاطمه وفاییزاده تدوین شده است.
در خلاصه این کتاب آمده است: کتاب «ایستاده تا همیشه» حاصل گفتوگوهایی مفصلی با همرزمان جاویدنشان احمد متوسلیان است که هرکدام پس از معرفی خود و نقششان در حوادث کردستان و جبهههای غربی، نسبت خود را با این سردار پرآوازه بازگو کردهاند. همرزمانی که هر کدام از گوشهای به جبهههای حق علیه باطل شتافتهاند و هرکدام در نقطهای با فرماندهِ پاشنهکشیده، قاطع و رئوف، تلاقی کردهاند.
همرزمانی که هرکدام «برادراحمد» را از زاویه خودشان روایت کردهاند؛ مریم کاتبی در بیمارستان مریوان «برادر»ی سختگیر به پرستار و مهربان با رزمنده بسیجیِ زخمی را ملاقات کرده است؛ مجتبی عسگری در کوههای پربرف کردستان فرماندهای را دیده که خشاب اسلحه را بر کمر سربازش میکوبد، اما ساعتی بعد او را در آغوش میگیرد؛ نعمتالله حکیم سردارِ تنهایی را در «شنام» دیده که تنها نیروی حاضربهیراقش پسری 17 ساله بوده است و محمدجواد اکبری آهنگر بعد از حاجاحمد، روزهای تنهایی در مریوان را تجربه کرده است. «ایستاده تا همیشه» به دنبال ترسیم چهرهای فرشتهگونه از فرماندهای جاویدنشان نیست، بلکه تلاش دارد غبارهای روی چهره او را کنار بزند و «برادراحمد» واقعی را پیش روی مخاطب قرار دهد.
نظر شما