نقش مجاهدان گیلانی در استقرار مشروطیت دوم بررسی شد؛
مشروطه گیلان حاصل شورشهای فرودستان و قشر پیشهور بود/ مجلس دوم و شکست روشنفکری در ایران
عباس پناهی، دانشیار گروه تاریخ دانشگاه گیلان گفت: مشروطه گیلان حاصل شورشهای دهقانان، ماهیگیران، اعتراضات قشر پیشهور شهری و نقش انجمنها است. فرودستان روستایی و ماهیگیران و بازرگانان شهری و نقش انجمنها بسیار در انقلاب مشروطه گیلان مهم است و سبب شد تا انقلاب مشروطه شکل بگیرد.
وی ادامه داد: کتاب «مأخذشناسی مشروطه گیلان» را من نوشتم و کتابهایی مرتبط با مشروطه گیلان را در آن کتاب ذکر کردهام. مهمترین کتاب درباره مشروطه گیلان «گیلان در جنبش مشروطیت» اثر ابراهیم میرفخرایی است در مقابل کتاب کسروی. اما نیم قرن بعد از انقلاب مشروطه ما منبع منسجمی نداریم و منابع بسیار پراکنده است اما با این حال من انقلاب مشروطه گیلان را که به فتح تهران منجر شد، به سه قسمت تقسیم کردم.
وی افزود: بخش اول وضعیت جغرافیایی گیلان است. بخش دوم تحولاتی که در مشروطه اول از مردادماه 1285 تا به توپ بستن مجلس در تیرماه 1287 رخ داد و بخش سوم تحولاتی را دربرمیگیرد که از آذرماه 1287 تا 21 تیرماه رخ داد و منجر به مجلس دوم شد. اگر به طور خلاصه بخواهیم مشروطه گیلان را تعریف کنیم میتوانیم بگوییم که مشروطه گیلان حاصل شورشهای دهقانان، ماهیگیران، اعتراضات قشر پیشهور شهری و نقش انجمنها است. فرودستان روستایی و ماهیگیران و بازرگانان شهری و نقش انجمنها بسیار در انقلاب مشروطه گیلان مهم است و سبب شد تا انقلاب مشروطه شکل بگیرد.
پناهی بیان کرد: اما دلیل به وقوع پیوستن مشروطه گیلان چیست؟ مشروطه در غرب اساسا حاصل مدرنیسم است. مدرنیسم هم یک تحول درونی است که از دل یک ساختار کهن به نام فئودالیته خارج شد و در نهایت اگر بخواهیم آغاز آن را در نظر بگیریم از 1210 میلادی تا اواخر قرن نوزدهم در انگلستان و فرانسه تبلور یافت اما در ایران، شکست ایران از روسیه سبب این تحول بود زیرا با این شکست ایرانیان فهمیدند که در کجای جهان ایستادهاند.
وی در ادامه گفت: اگر بخواهیم این وضعیت را به تصویر بکشیم، میتوانیم به کتاب «ایرانیان و اندیشه تجدد» از دکتر جمشید بهنام رجوع کنیم. یا کتاب دیگری با عنوان «نخستین رویارویی» اثر مرحوم حائری که در آن آمده است که منورالفکران ایرانی به این نتیجه رسیدند که در کجای جهان ایستادهاند. در چه مقطعی از تاریخ هستند. گفتوگوی معروف عباس میرزا و ژوبر نشاندهنده نگاهی است که ما نسبت به خودمان و غرب داریم و غمبارتر اینکه این نگاه هنوز هم وجود دارد. این شکست و تحتالحمایگی ایران آغاز دورهای است که به مشروطه ختم میشود.
پناهی افزود: جغرافیای خاص گیلان دارای اهمیت زیادی است. ما در ایران ایالتی که به اندازه گیلان دارای اهمیت باشد، نداریم. مهمترین و سهلالوصولترین مسیر تهران-قزوین به اروپا در یک شکلی بود و رشت، پیربازار، قاضیان، بادکوبه، تفلیس و اروپا شکلی دیگر از این ارتباط بود و حالت دروازه اروپا را داشت. این اهمیت گیلان را بالا برده است. وضعیت جغرافیایی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی را اگر بخواهم خلاصه بگویم؛ از نظر معیشت گیلان دارای یکسری محصول است که این منطقه را خاص کرده است. ابریشم، نوغانداری، ماهیگیری، برنج و در اواخر دوران قاجار توتون، تنباکو و کنف سبب شد تا اقتصاد گیلان اقتصاد خاصی باشد. حتی دریای کاسپین باعث ارتباط گیلان با نقاط مختلف با آستاراخان، بندر دربند، بندر بادکوبه و... شده است و اقتصاد گیلان باعث شده است که بسیاری از جریانات سیاسی به اقتصاد گیلان وصل باشد.
وی بیان کرد: اساسا جامعه گیلان جامعه معیشتی و کشاورزی بوده است. شورشهای دهقانی بر سر همین مباحث اقتصادی که رشد آن بسیار چشمگیر بوده یعنی اقتصاد برنج و ابریشم شکل گرفت. برساخت این جامعه یعنی کنش متقابل در بین حاکمان و رعایا بسیار زیاد بوده است. در دورانهای مختلف این جامعه یک جامعه زنده بوده است. یکی از ویژگیهای جامعه گیلان دارا بودن بازار روز است. از قدیم در گیلان و مازندران شاهد این هستیم که بازارهای روز مکانی برای ارتباطات اجتماعی و اقتصادی بود که باعث انتقال تجربیات میشد. بعدها در دوره مشروطه همینها نقش مهمی در اجتماعات مردم ایجاد میکرد.
پناهی در ادامه گفت: نکته بعدی فشار اقتصادی بر رعایا و پیشهوران شهری باعث پدیده مهاجرت شده است. ما در سایر ایالتها پدیده مهاجرت نداشتیم اما در گیلان، مازندران، خراسان شمالی و آذربایجان به دلیل ارتباط با روسیه به ویژه منطقه قفقاز با این پدیده روبهرو هستیم. کارگران گیلانی به دلیل اینکه قفقاز در اواخر قرن نوزدهم از رشد بسیار زیادی در حوزه نفت برخوردار بودف مهاجرت میکردند. در این راستا گزارش شده است که بیش از صد هزار ایرانی در آنجا کار میکردند و با خودشان پول و اندیشههای انقلابی میآوردند.
وی افزود: چون این منطقه از یک سو توسعهیافته بوده است و از سوی دیگر اینها ملت بودند. به ویژه گرجیها و ارمنیها که دولت ملت بودند. اینها همواره با تسلط روسیه بر کشور خودشان مخالف بودند. بنابراین این باعث ایجاد اختلافات اساسی در قفقاز شد و بستر روشنفکری که در بین سوسیالدمکراتها رشد پیدا کرد. اما در گیلان دهقانان همواره خواستار لغو مالیات و عوارض غیرقانونی بودند و روشنفکران خواستار نظامی قانونی برای کاهش فشار بودند. از جمله مهمترین قیامها قیام شهرآشوب بود که در لشتنشاء به وقوع پیوست. بنابراین جنبشهای انقلابی که منشا دهقانی داشت در سراسر گیلان و تالش بسیار مهم بوده است.
پناهی بیان کرد: در بخش اول مشروطهخواهی ایرانیان، مردم گیلان چندان مشارکت نداشتند چون به دلیل نفوذ اقتصادی و سیاسی روسیه همواره سعی میکردند با بیشترین قدرت با روسها مقابله کنند و آن شورش را سرکوب کنند. در مرحله اول ما شاهد شکلگیری جریان تند انقلابی نیستیم. بعد از اینکه انقلاب مشروطه تاسیس شد بر سر اینکه گیلان باید انجمن ایالتی داشته باشد یا ولایتی بحث و اختلاف شد و دولت و مجلس مخالف ایالتی شدن گیلان بودند. هم مجلس و هم دولت چون از وضعیت گیلان باخبر بودند در نتیجه خواهان کنترل گیلان بودند. حتی زمانی که رعایا به مجلس در رابطه با حقوق اربابان اعتراض میکنند، مجلس میگوید رعایای گیلان تصور میکنند جنبش یعنی کرایه ندادن به حقوق اربابی. تا این اندازه سعی میکردند که جنبش در گیلان را سرکوب کنند.
دانشیار گروه تاریخ دانشگاه گیلان در ادامه گفت: اما آغاز جدی انقلاب مشروطه در گیلان را از فروردین سال 1286 میتوان پی گرفت. ما در گیلان شاهد اعتراضات خونین هستیم که میتوان از شورش ماهیگیران انزلی یاد کرد. وضعیت به این صورت بود که لیانازوف امتیاز ماهیان خاویاری را از دولت ایران گرفت و تا سال 1331 دریای کاسپین را غارت کرد. آنها تمایل داشتند علاوه بر ماهیان خاویاری، صید ماهیان سوف را هم به دست بیاورند که ماهیگیران انزلی اعتراض کردند و در حدود 3 هزار ماهیگیر و صیاد شورش کردند که در نهایت مجلس به حمایت از لیانازوف برخاست.
پناهی افزود: بعد از این مسئله غارت سیلوی رحیمخان از حاکمان ظالم آذربایجان را داریم که شاهد اعتراضات زیادی در این زمینه هستیم. عامل دیگر تشدید اعتراضات، مربوط به مبادلات ابریشم در لاهیجان و لنگرود توسط تجار مورد حمایتی روسی که ارمنی و ترک بودند، بالا گرفت. در تمامی این جریانات انجمنهای محلی به حمایت از فرودستان و انجمنهای ولایتی به حمایت از حکومت و اربابان برخاستند. چون مجلس اول ترکیبی از علمای وابسته به حکومت، شاهزاده و زمینداران بودند و در مجموع ما شاهد قدرت گرفتن فرودستان نیستیم.
وی بیان کرد: مهمترین عاملی که باعث تندتر شدن انقلاب مشروطه در گیلان شد، انجمنها بوده است. چون تمام اصناف و گروهها برای خود دارای انجمن بودند و وظیفه ذاتی انجمنها نظارت بر سلامت انتخابات بود و باید دو هفته پس از انتخابات لغو میشدند اما با توجه به پایگاه اجتماعی، کارکردی که در بین مردم داشتند، رونق گرفت و دارای روزنامه شدند. از اواخر سال 1286 تا تیرماه که مجلس به توپ بسته میشود، هر چقدر که تلاشهای محمدعلی شاه برای در انحصار گرفتن قدرت بوده است، شاهد تندتر شدن فضای انقلابی در رشت هستیم. بنابراین محمدعلی شاه برای اینکه رشت را کنترل کند، عموی خود ظهیرالدوله را به رشت فرستاد اما این فرد صوفی و رقیقالقلب بود و نقش بینابینی بین مردم و حکومت ایفا کرد. مجلس نتوانست خواستههای دهقانان را برآورده کند. در اسالم و... مردم خزانههای اربابان را غارت کردند و حتی در فومن ارباب را به قتل رساندند و این گسترش ناآرامیها سبب شد تا شرایط گیلان سخت و پیچیده شود و استبداد صغیر پیش آمد و فشار بر گیلان افزوده شد.
پناهی در ادامه گفت: فشار زیاد و سرکوب باعث شد تا بخش زیادی از نیروهای انقلابی به سفارت عثمانی پناهنده شوند. در این مرحله کنسولگری بریتانیا درهای سفارت را باز نکرد. بازارها تعطیل و در مجموع فضای رعبانگیزی در شهر رشت ایجاد شد، انتظار میرفت که مشروطه همانطور که در تهران بسته شد، در گیلان هم خاتمه پیدا کند اما واقعیت این است که در هر زمانی که حاکمیت بر فشارها و بر خشونتها افزایش بدهد به همان اندازه واکنش ایجاد میشود. شروعکننده بازی حاکمیت است اما این مردم هستند که به پایان میرسانند و نمونه آن انقلاب رشت است.
وی افزود: محمدعلی شاه ظهیرالدوله را برکنار کرد و سردار افخم که فردی خشن بود، حاکم رشت شد و سردار امجد را که حاکم سفاکی بود حاکم تالش کرد با این تصور که این دو منطقه را آرام کند. موقتا شرایط آرام شد. اما مردم تالش در مقابل سردار امجد به پاخاستند و سردار افخم به کمک او رفت، غافل از اینکه شرایط جغرافیایی تالش بسیار پیچیده بود. گزارشها وجود دارد؛ هنگامی که حکومتیها حمله کردند، گفتند که مشخص نیست که سنگ و گلوله از کجا میبارید و به صورت بسیار مفتضح سردار امجد شکست خورد و روحیه سردار امجد با این شکست نابود شد.
دانشیار گروه تاریخ دانشگاه گیلان بیان کرد: در شهریور سال 1287 اتفاق دیگری هم رخ داد و آن این بود که در پاییز بخشی از انقلابیون قفقازی به حمایت از انقلابیون رشت برخاستند. آنها معتقد بودند اگر بتوانند آنها را مجبور به شکست کنند، در نهایت اقتدار روسیه کم شود و آغاز شکستهای پی در پی برای روسیه پیش خواهد آمد. به همراه اینها قفقازیها وارد روسیه شدند. اینها تجربه زیادی در بمبسازی داشتند، وارد گیلان میشوند. کمیته مخفی ستاری ایجاد میشود که وظیفه این کمیته سقوط حکومت رشت و تصرف تهران است.
پناهی در ادامه گفت: نکته مهم این است که انقلابیون رشت از پیروزی خودشان مطمئن بودند چون آنها برنامه و هدف داشتند و جریان رادیکال انقلابی بودند. این رادیکالیزم انقلابی از دو جریان نشات میگرفت. سوسیال دموکراسی قفقاز و تفکر انقلابی موجود در جنبشهای دهقانی که از صفویه آغاز شده و تا به انقلاب مشروطه و بعد از آن نیز ادامه یافت. در نهایت در یک ماجرای مهمانی سردار افخم را ترور میکنند و شهر رشت تسخیر میشود و از نیروی مازندران هم استفاده میکنند و مجاهدان گیلان را شکل میدهند و در اسفندماه به طرف قزوین حرکت میکنند.
وی افزود: نکته مهم در رادیکالیزم مشروطه گیلان این است که اینها هر جریان محافظهکار و سنتگرا به معنای حمایت از استبداد را از بین میبرند. شیخ فضلالله توسط جریان سوسیال دموکرات از گردونه رقابت حذف میشود. فتح قزوین که صورت گرفت محمدعلی شاه متوجه خطر میشود که پیامهایی به محمدولیخان تنکابنی میدهد که انقلابیون را ترک کند و به محمدعلی شاه بپیوندد. اما تنکابنی این خواسته را نپذیرفت چون میدانست هر حرکتی ممکن است زیر چرخهای انقلاب قرار بگیرد. در قزوین ورق استبداد کاملا رو شد و اینها گام به گام پیش رفتند و در 21 تیر تهران فتح شد.
پناهی گفت: محمدعلی شاه به سفارت روسیه پناهنده شد. وضعیت او بسیار خفتبار بود. در اندرونی لباسهای او و زنانش را بازرسی کردند و جواهرات ارزشمند را گرفتند و تحویل دولت دادند و با شرایط خفتبار او را تبعید کردند تا ثابت کنند که در برابر جریان مردمی هیچ نیرویی نمیتواند قدرت بگیرد. در ادامه مجلس دوم و بسیاری از نهادسازیهای مدرن مانند تشکیل نظام اداری مدرن، نظام مالیاتگیری نوین و... در همین مجلس دوم شکل گرفت. هر چند مجلس دوم سرسختانه مقاومت کرد اما بالاخره تسلیم شد و وقایع خونین دیماه 1290 رشت پیش میآید و... نشان میدهد که روسها حاضر به سازش نیستند و مناطق شمال غربی و شمالی و شمال شرقی را ملک خودشان تلقی میکنند. نکته دیگر اینکه اساسا شکست مجلس دوم شکست روشنفکری در ایران بوده است. مجلس دوم یکی از مترقیترین مجالس بود که ایجاد شد اما به خاطر نقشی که روسها در حیات سیاسی و اجتماعی ایران ایفا کردند، ناکام شد.
نظر شما