امیر خداوردی، نویسنده و دینپژوه با بیان اینکه ادبیات معطوف به مذهب ما همواره به سمت مبالغه و مرثیه سرایی متمایل بوده است،گفت: رماننویسی که درباره عاشورا مینویسد باید به روایت و واقعه و نه باورهای خود وفادار باشد.
به بهانه چاپ کتاب «عاشورات»، جدیدترین اثر خداوردی گفتوگویی با وی انجام دادهایم که در ادامه میخوانید.
چه شد که تصمیم گرفتید کتابی درباره عاشورا بنویسید؟
ماجرای عاشورا قصه جذاب و قدرتمندی است و به همین دلیل هر نویسندهای را وسوسه میکند که پیرامونش فعالیت کند و چیزی بنویسد. برای من هم همیشه همین طور بود. دو سال پیش متنی را در مورد عاشورا نوشتم و در موردش با یکی دو نفر از دوستان صحبت کردم. آنها نظرشان این بود که معمولا ناشرانی که در تهران هستند و غیرمذهبی هستند یعنی تخصصی روی متن مذهبی ندارند از عهده توزیع این کتابها بر نمیآیند و نمیتوانند چنین کتابهایی را بفروشند. من متنی که دو سال پیش شروع کرده بودم را دست گرفتم و شروع به تکمیل آن کردم .کتاب را نوشتم و با یکی از ناشران مذهبی یعنی کتابستان صحبت کردم. آنها به من گفتند که اتفاقا ما برای این گونه کتابها مخاطب پیدا کردیم و از عهده توزیع چنین کتابهایی بر میآییم و این گونه بود که کتاب عاشورات نوشته و توسط انتشارات کتابستان منتشر شد.
نوشتن کتاب عاشورات چقدر طول کشید؟
دو سه ماه روی متن و طرح کتاب کار کردم و حدود دو سه ماه هم به نوشتن پرداختم. در مجموع میتوان گفت تقریبا ۶ ماه صرف تحقیق و نوشتن کتاب عاشورات شد.
از چه منابعی برای نوشتن کتاب عاشورات استفاده کردید؟
لهوف سید بن طاووس، الارشاد اثر شیخ مفید و تاریخ طبری مهمترین منابعی است که برای نوشتن عاشورات از آنها استفاده کردم. از نظر ادبی هم از ترجمه تفسیر طبری،فیض الدموع اثر ملامحمد ابراهیم نواب تهرانی، روض الجنان نوشته ابوالفتح رازی و کشف الاسرار میبدی بهره بردم و این طور نیست که از نظر زبان و ادبیات متنی خودم یک زبانی اختراع کرده باشم.
مهمترین ویژگیهای عاشورات چیست؟
این کتاب تلاش میکند، قصه عاشورا را بدون ورود به حاشیههای مرثیهخوانی نقل کند و برای درک بیشتر باید توضیحی درباره مرثیه بدهم. یک معنای مرثیه متن سوگواری است. وقتی به کتابهای بلاغی مراجعه میکنیم میبینیم مرثیه و مدیحه کنار هم قرار میگیرد و متنی که در مدح انسانی والامقام نوشته یا سروده باشد در صورت زنده بودن آن شخص مدیحه میشود و اگر آن فرد از دنیا رفته باشد به چنین متنی مرثیه میگوییم. والا بودن شخصیت باعث میشود متن به سمت مبالغه رود و از باورپذیری دور شود .من در کتاب عاشورات تلاش کردم باور و اعتقاد شخصی خود را به متن ترزیق نکنم و تمام سعی من این بود که به گونهای بنویسم که گویی قصهای بدون مبالغه و بدون مرثیهسرایی باشد.
تاکنون چه استقبالی از کتاب عاشورات شده است و چه بازخوردهایی داشتید؟
کار به تازگی منتشر شده و یک هفته از چاپ و عرضه آن میگذرد. در این زمان کوتاه بازخورد خاصی دریافت نکردم و چون انتشار عاشورات همزمان با محرم شد بسیاری از خبرنگاران از روزنامهها و خبرگزاریهای مختلف زنگ میزنند تا در جریان جزئیات این کتاب قرار گیرند و پرسوجویی درباره آن داشته باشند. کسانی هم که از قبل کارهای من را دنبال میکردند کتاب عاشورات را تهیه کردند که بخوانند. باید زمان بیشتری بگذرد تا بتوان در مورد استقبال مخاطبان از این اثر سخن گفت.
در مسیر نوشتن کتاب عاشورات با چه مشکلات و چالشهایی روبهرو بودید؟
برای نوشتن این اثر به مشکل خاصی بر نخوردم به دلیل اینکه کتاب عاشورات رمان نیست بلکه قصه است. برای اولین بار در تمام عمرم اثری را که به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دادم در کمتر از یک هفته مجوز گرفت .خودم از این مسئله بسیار تعجب کردم و از طرفی ناراحت شدم برای نویسندگانی که برای گرفتن مجوز اثر خود خیلی اذیت میشوند. مطمئن هستم اگر رمانی درباره عاشورا بنويسم حتما با مشکلات عدیده روبهرو میشوم.
چرا فکر میکنید اگر رمانی با موضوع عاشورا بنویسید با مشکلاتی مواجه میشوید؟
یکی از مهمترین مشکلات در این زمینه از اینجا ناشی میشود که رماننویس میخواهد در مورد وقایعی صحبت کند که ممکن بود اتفاق بیفتد و رخ دادن آن محال هم نبوده است. در حقیقت رماننویس نمیخواهد آنچه واقع شده و اتفاق افتاده است را بنویسد چون این، کار تاریخنگار است. رماننویس، تاریخنگار نیست و میخواهد در نوشتن از قوه مخیله خود استفاده کند .اینجاست که رمان ممکن است با برخی باورها و عقاید ناسازگاری پیدا کند. چون موضوع عاشورا، موضوع مهمی است و احتمال دارد روی متن حساسیت ایجاد شود.
نویسندهای که در حوزه مذهبی از جمله عاشورا قلم میزند چه نکاتی را باید مورد توجه قرار دهد؟
ادبیات معطوف به مذهب ما همواره به سمت مبالغه و مرثیهسرايی متمایل بوده است. به همین دلیل میتوانیم بگوییم متن و داستان مدرن امروزی در این زمینه کم داریم. نویسنده در هر موضوعی که وارد میشود تا جای ممکن باید بیطرف باشد و جهتی را نگیرد. نویسنده باید بیطرفانه روایت کند و این یکی از مهمترین مسائل برای هر نویسندهای است، مخصوصا در جایی که ممکن است باور و اعتقاد او در نوشتهاش دخیل شود. در حقیقت نویسنده باید به روایت و واقعه وفادار باشد نه به عقاید و باور خود. بسیاری از نویسندگان بزرگ ما در طول تاریخ داستاننویسی نتوانستند این گونه عمل کنند. برخی از نویسندگان تمایلات سیاسی خاصی داشتند و این مسئله موجب سوگیری آنها در بیان روایات شد و نحوه روایت آنها تغییر یافت. بعضی از این نویسندگان مانند بزرگ علوی در پایان عمر خود اعتراف کردند که کاش درگیر یک سری بازیها و گرایشات نمیشدند. بزرگ علوی در این زمینه گفته بود کاش وارد بازیهای سیاسی نمیشدم و در جایی قرار میگرفتم که یک نویسنده باید قرار گیرد نه به جای یک فعال سیاسی.
چه آسیبهایی ادبيات عاشورایی را تهدید میکند؟
ادبیات مدرن عاشورایی شکل نگرفته و برای رسیدن به آن مسیر طولانی در پیش داریم .باید به ضرورت شکلگیری ادبیات مدرن عاشورایی فکر کنیم و ضرورت دارد که به سمت این نوع ادبیات برویم و آن را شکل دهیم. کماکان در ادبیات مدرن غرب، مسیحیت آمده و در شکلهای نوین آنها جاخوش کرده و بسیار کارکرد ادبی پیدا کرده است. ما از عاشورا چنین بهرهای نبریم. علت این است که وقتی ادبیات مدرن شکل گرفت نویسندگان آن دوران روی خوشی به ادبیات دینی نداشتند مثل صادق هدایت که نگاه مثبتی به مسائل دینی نداشت و همین باعث شد که او و بسیاری از پیروان او از متون دینی بیبهره بمانند .این بیبهرگی باعث شد که جوان امروزی که از سمبل و المانها استفاده میکند، المانهای مسیحیت را به کار ببرد نه سمبل و المانهای اسلام و شیعه را؛ چنین المانها و سمبلهایی در ادبیات مدرن ما نیامده است. ممیزی هم در این مسئله بیتأثیر نیست ولی عمده علت به نویسندگانی بازمیگردد که نه به مسائل مذهبی آگاهی و نه توجه داشتند.
نظر شما