دو مجموعه شعر به نامهای «بختواژهها» و «گاهی سپید» به قلم مسعود آزادبخت، از شاعران معاصر کشورمان توسط نشر ارشدان به بازار کتاب آمد.
یک ثانیه اشک
از صدایی که در واژهها میرقصد
لال میشود از سکوت!
انگار زخمی جای خون را
در فکرِ یک نفر گم کرده باشد،
این بار تمام شعرهایم را
روی نیزه ای فریب خواهم داد،
چگونه به اتفاق راهی نشان خواهی داد
تا به اتفاقِ یک تعبیر
غرورِ دلنوشتهای را سراغ افکار منسجم یک باور کند؟
هنوز اندام را عرض نکردهام
تا تمام بهانهها را عادت دهم
برایِ یک شب،شاعری را در بند نگه دارد!
دلم می گیرد از ترس
که روزها را دنبال سیاهی ها سفید کرده است،
ادامه دارد این فکر در پنجه ها
شاید از دلدادگی زن
خبری آشفته
عشق را به تماشایِ باران همراه کرده باشد،
دیوار هرچند آخرین طعمه ی یک راز را
درون خود به اسارت گرفته باشد
هیچ وقت به تنهاییِ انگشتها
دستِ غریبی را نوازش نخواهد داد!
مغشوش به ایجاد خیال
در اهتزاز قامت بیماری که روی تخت
آوای خوشیها را در ذهنش مرور خواهد کرد،
شاید این فکر تمام روزها را
به ثانیه یک ساعت فروخته باشد!
گاهی بیدلیل در نقطه عطفِ فرار
جشن را پابرجا خواهم گذاشت
شاید رقصی از میان آتش
شرارههای درونم را به بیداری قسم داده باشد.
«بختواژهها» اخیرا در 152 صفحه و با قیمت 80 هزار تومان عرضه شده است.
«گاهی سپید» نیز مجموعه شعر دیگری از این شاعر است که اخیرا در 107 صفحه و با قیمت 40 هزار تومان به بازار آمده است.
سکوت!
در صدای گلویم پیچید
دندانِ در
دندانههای کلید را خورد
دردها به اجبار
سنگریزه های افکار را
به دریا خواهند انداخت
و من
در مشورتِ کشمکش
زبان افکارم
زبانه های در را خواهد جوید،
احساس گیج و مبهم
مرا در آغوش مرگ
به تعبیر وارونه سربداران سوق می داد
دوباره در
کلید خورد،
شقیقههایم
دیوار جنون را با خشتهای سفید
در گمان آرزوها
به مقصد امروز و فردا روانه کرد،
شیرینیهای ذهن
در مذاق تلخیهای باورم
برای ماندن یک اشتباه
روسفید خواهند شد،
و من همچنان سکوت!
بازهم سکوت.
نظر شما