رضا اسکندریآذر ، مترجم رمان «زندانی» گفت: مکفادن پزشک است و در زمینه اعصاب و مغز تخصص دارد و از همین قابلیت برای خلق تعلیق، توئیست، تنش و سایر واکنشهای احساسی در مغز خواننده بهرهگیری میکند.
در ادامه گفتوگوی ما را با مترجم «زندانی» میخوانید:
درباره موضوع داستان ت«زندانی» توضیح دهید.
مضمون داستان درباره بازگشت گذشته به زندگی افراد و نیاز آنها به مواجهه با آن است. کاراکتر بروک سالیوان، یک پرستار است که ده سال بعد از دوری از زادگاهش به آنجا برگشته و ناگزیر، در زندان شهر استخدام میشود؛ جالب اینکه در این زندان کسی در حبس ابد به سر میبرد که ده سال قبل به جرم قتل دوستانِ بروک و اقدام نافرجام به قتل بروک محکوم شده است.
حفظ خط داستانی رمان و پرهیز از جزئیگویی به عنوان شاخصههای اين اثر مطرح است. این مسئله چه تاثیری بر عمقبخشی به داستان داشته است؟
هر نویسندهای که در غار زندگی نکرده باشد، میداند که انسان مدرن روزبهروز عجولتر و بیحوصلهتر میشود، بنابراین نمیتوان از خواننده امروزی انتظار داشت که مثل خوانندگان قدیم، وقت و حوصله خواندن جزئیات حوصلهسربر ـ مثل آنچه در برخی آثار کلاسیک میبینیم ـ را داشته باشد. در واقع، خلاصهگویی در ادبیات مدرن، نه یک ویژگی مثبت، بلکه یک الزام است.
«زندانی» رمانی هیجانانگیز، گاه رازآلود و روانشناختی است. از این منظر نقش فضاسازی و شخصیتپردازی در خلق تعلیق و پیچیدگیها و پیچوخمهای داستانی را چطور ارزیابی میکنید؟
داستان یعنی کاراکتر و کاراکتر است که داستان را پیش میبرد، نه نویسنده و هرچه کاراکترها پیچیدهتر و چندبعدیتر باشند، داستان گیراتر و جالبتری خواهیم داشت. داستان مگر چیست، جز آیینه تمامنمای ذات بشر؟
برخی معتقدند «زندانی» قابلیت تبدیل به تریلر روانشناختی دنبالهدار را دارد. نظر شما دراینباره چیست؟
تقریباً هر اثری را میتوان دنبالهنویسی کرد اما سوال اینجاست که آیا دنباله به اندازه اثر اصلی جذاب خواهد بود یا نه؟ از آنجا که کاراکتر «جاش»، حتی در انتهای داستان، از بُعد روانشناختی گرههای بازنشدهای دارد، میتوان لااقل یک دنباله را به او اختصاص داد.
از نگاه مخاطب به نظر میرسد بروک سالیوان در برخی از انتخابهایش، تصمیم درستی نمیگیرد. با توجه به اینکه «زندانی» اثری روانشناختی است، به نظر شما این تصمیم از سوی نویسنده چه دلایلی را به همراه داشته است؟
انتخابهای بروک سالیوان را ویژگیهای شخصیتیاش تعیین میکنند که آنها را هم نویسنده تعیین میکند و انتخابهای من و شما را ویژگیهای شخصیتی خودمان؛ هر انسانی وقتی بر سر دوراهی قرار میگیرد، انتخابهای مختص خودش را خواهد داشت و مخاطب نمیتواند از کاراکتر انتظار داشته باشد که مثل خودش فکر کند و تصمیم بگیرد.
«زندانی» کتابی خوشخوان و روان است و اتفاقهای غیرقابل پیشبینی در داستان سبب شده تا مخاطب با وسوسه رسیدن به پاسخ حدسهایش، داستان را دنبال کند. از ویژگیهای داستاننویسی مکفادن بگویید.
مکفادن پزشک است و در زمینه اعصاب و مغز تخصص دارد. همین موضوع باعث میشود در مقایسه با افراد عادی، اشراف بیشتری به مغز و ذات بشر داشته باشد و از همین اشراف ـ و البته مطالعه تکنیکهای نویسندگی ـ برای خلق تعلیق، توئیست، تنش و سایر واکنشهای احساسی در مغز خواننده بهرهگیری میکند.
درباره مراحل انتخاب، ترجمه و انتشار این اثر توضیح دهید.
اثر را کاملاً تصادفی و حین مرور آثار برگزیده پیدا کردم و با توجه به نقدهای مثبتی که درباره آثار مکفادن خوانده بودم، تصمیم به ترجمه کردنش گرفتم. نسخه اصلی بسیار گزیده و خوشخوان بود و تلاش کردم همین ویژگیها در ترجمه هم برقرار باشد. از آنجا که مهارت مترجم با ترجمه هر اثر رشد میکند، میشود گفت حاصل کار در این رمان، از ترجمههای قبلیام قویتر و از ترجمههای بعدیام ضعیفتر است.
آیا خبری برای مخاطبانتان دارید؟
از همین نویسنده، تریلر روانشناختی «هرگز دروغ نگو» را با همکاری نشر آموت ترجمه کردم که ماههاست، به دلیلی که هیچکس نمیداند، در هزارتوی اخذ مجوز گیر کرده است.
رضا اسکندریآذر، مترجم و فارغالتحصیل مقطع کارشناسی ارشد در رشته مهندسی مکانیک ماشینآلات از دانشگاه تهران، یکم بهمن 1358 در تهران به دنیا آمد.
وی از مترجمانی است که نویسندگان جهانی بسیاری را برای نخستینبار به بازار کتاب ایران و مخاطبان فارسیزبان معرفی کرده است که اسامی چون «جان برن ساید»، «دیوید بنیوف»، «جی. پی. دانلیوی»، «والتر موزلی»، «جاستین تورس» و «اروین ولش» نمونههایی از آن به شمار میآیند.
اسکندریآذر ترجمه کتابهایی همچون «زندگی و ایدههای یک آنارشیست»، «مینا سان تلمو و موزهی نفرین شده»، « داستانهای دروغگو»، «تسخیر نان»، «انتقام مرده و داستانهای دیگر»، «پاداش شاهزاده»، «پارههای انسانشناسی آنارشیستی»، «باکونین: پنج جستار»، «اکتاویو پاس»، «دو جستار پیرامون آشویتس»، «تندر بیپایان»، «ستاره صبحگاه»، «طریق شاهان»، «این کتاب را بسوزان!» و «مجموعه چند جلدی «کارآگاه سیتو و دستیارش چین می ادو» را در پرونده کاری خود دارد.
در بخشی از رمان «زندانی» میخوانیم:
«هدف روزنهام شده خنداندن مامور استیو بنتون. هر روز موقع ورود به ندامتگاه، اول از همه، با بنتون برخورد میکنم. نمیتوانم بگویم این روزها موقع عبور از حیاط زندان با برجکهای نگهبانیاش دیگر نمیترسم. هیچوقت نگهبانهای مسلح بالای برجک را ندیدهام، اما میدانم آن بالا هستند. آماده برای شلیک، در صورت نیاز. اما وقتی وارد میشوم، همان روال هرروزه را در پیش دارم. از محوطه انتظار عبور میکنم و جَن که پشت میز مینشیند، چهرهام را میشناسد، بنابراین بلافاصله دکمه را میزند، در میلهای را باز میکند و با حرکت دست ازم میخواهد وارد شوم- حالا دیگر با صدای زنگ الکتریکی از جا نمیپرم. توقف بعدیام در ایست بازرسی با حضور مامور بنتون است.»
نشر آموت کتاب «زندانی» نوشته فریدا مکفادن را در 328 صفحه، با قیمت 165 هزار تومان منتشر کرده است.
نظر شما