پنجشنبه ۲۶ مرداد ۱۴۰۲ - ۱۰:۲۲
صادقی: مقاله‌های حدیدی نشان از تبحر و تسلط او بر زبان فرانسه بود/ ایرانی: «نگاهی در آینه» بسیار خواندنی است

علی‌اشرف صادقی، زبان‌شناس مطرح و استاد سابق دانشگاه تهران گفت: جواد حدیدی اطلاعات زیادی از زبان فرانسه داشت و نثر فرانسه را بسیار فصیح می‌نوشت، هر چند به فارسی هم بسیار خوب نگارش می‌کرد و نثر بسیار قابل اعتنایی داشت. مقالات زیادی را در مجله دانشکده ادبیات فردوسی مشهد نوشت که نشان از تبحر و تسلط او بر این زبان دارد.  

سرویس تاریخ و سیاست خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)؛ دکتر اکبر ایرانی، مدیر موسسه پژوهشی میراث مکتوب در نشست ماهانه این موسسه که به بزرگداشت جواد حدیدی اختصاص داشت، عنوان کرد: نقطه اشتراک من، جواد حدیدی و علی‌اشرف صادقی تحصیل در مدرسه حکیم نظامی قم هست. زنده یاد جواد حدیدی هم در این دبیرستان درس خواند و بعدها استاد سرشناسی در زبان و ادبیات فرانسه شد و تالیفات و مقالات مهمی را در این زمینه به نگارش درآورد.

او افزود: حدیدی معتقد بود که ادبیات تطبیقی راهی بر ای گسترش زبان فارسی است و برای همین به فرهنگستان پیشنهاد داد تاثیر زبان فارسی بر ادبیات ملل یکی از شاخه‌های فرهنگستان باشد. او در این زمینه دین خودش را ادا کرد و کتابی نوشت با عنوان «از سعدی تا آراگون» که یکی از بهترین کارهایی است که در زمینه ادبیات تطبیقی انجام شده است. یادم هست زنده‌یاد ابوالحسن نجفی این جمله را در یک مصاحبه مطرح کرد:  «بعید است که در کشورهای دیگر مانند این کار را کسی انجام داده باشد و ...» در این کتاب تاثیر شاعران پارسی از فردوسی، سعدی و دیگران را بررسی کرده و با تکیه بر منابع فرانسوی زبان نفوذ زبان فارسی را دنبال کرده است. 

مدیرعامل موسسه میراث مکتوب عنوان کرد: یکی از کتاب‌های خواندنی، زندگی‌نامه خودنوشت جواد حدیدی با نام «نگاهی در آینه» است که انتشارات بهار آن را چاپ کرده که از مکتب رفتن تا سفر حج رفتن را به نگارش درآورده است. کتاب نثر روان و خواندنی دارد و توصیه می‌کنم حتما بخوانید.    
  

آثار نبوغ در حدیدی از نوجوانی تمود یافت

دکتر علی محسنی کاشانی، پزشک مختصص گوش، حلق و بینی با اشاره به اهمیت برگزاری نکوداشت و بزرگداشت برای افراد قبل از وفات‌شان گفت: شاید هیچ‌کس به اندازه من سابقه دوستی و رفاقت با حدیدی را نداشته باشد، این سابقه به 70 سال دوستی از میزهای دبستان می‌رسد. البته او سه چهار سالی از من بزرگ‌تر بود و عقب کلاس می‌نشست و من ریزه میزه بودم جلوی کلاس می‌نشستم.

او افزود: از همان دوران نوجوانی آثار نبوغ در او پیدا بود. خوب است به یک نمونه اشاره کنم؛ پدر حدیدی او را به علت این که از راه به در نشود، در مدرسه ثبت‌نام نکرد و به مکتب فرستاد. او تعریف می‌کرد عصرها سر کوچه می‌ایستاد و بچه‌هایی را تماشا می‌کرد که از مدرسه برمی‌گشتند و دلش بدجور می‌خواست که او هم به مدرسه برود. 

این پزشک متخصص بیان کرد: روزی حدیدی نقشه‌ای کشید و به مسجد محل رفت و از پیش‌نمار مسجد درخواست کمک کرد و از او خواست تا همان‌طور که فرزندش به مدرسه می‌رود از پدر حدیدی درخواست کند تا او پسرش را به مدرسه بفرستد. شب که پدر حدیدی به منزل رفت به پسرش گفت بالاخره کار خودت را کردی و موافقت کرد که پسرش به مدرسه برود. برای همین جواد حدیدی چند سال دیرتر از همسالان خود به مدرسه رفت. 

او در پایان سخنانش شعری از بهاءالدین خرمشاهی، دوست زنده‌یاد حدیدی را قرائت کرد که یک روز پس از فوت دوستش سراییده بود. 


داستان‌های شنیدنی درباره حدیدی در فرانسه

علی‌اشرف صادقی در ادامه این برنامه با اشاره به همشهری بودن با جواد حدیدی گفت: من و جواد با همدیگر هم محل بودیم هر چند زمانی که در قم زندگی می‌کردم با او آشنایی نداشتم چون تفاوت سنی من و او زیاد بود؛ من متولد 1320 هستم و او متولد 1311. در ایامی که من در مدرسه تحصیل می‌کردم تصور می‌کنم که او در حال آموختن طلبگی بود. چون پدرش او را به حوزه علمیه قم فرستاده بود تا درس طلبگی بخواند.

او ادامه داد: او زمانی در نزد پدرم هم درس خوانده بود. پدر من آموزگار بود و درس خصوصی هم می‌داد و چنان‌که تعریف می‌کند پدرم در قم معروف بود و معلم خیلی خوبی برای کلاس اول بود. حدیدی بعدها دیپلم شبانه گرفت و بعدها وارد دانشسرای عالی شد. در آن زمان دانشسرای عالی با دانشکده ادبیات یک ساختمان داشت که یک واحد بود و افرادی که در دانشسرای عالی ثبت‌نام می‌کردند، گرایش دبیری داشتند و درس‌های اضافه می‌خواندند و دبیر می‌شدند. من از افرادی بودم که دانشکده ادبیات را تمام کردم و آن موقع زمانی بود که دانشسرای عالی از دانشکده ادبیات جدا شده بود و من ادبیات محض خواندم.      

این استاد سابق دانشگاه تهران بیان کرد: من شنیده بودم وقتی حدیدی وارد دانشکده ادبیات گرایش زبان و ادبیات فرانسه می‌شود درس را همراه با دو دانشجوی فرانسوی شروع می‌کند اما در کلاس همیشه شاگرد اول جواد حدیدی بود نه آن دو دانشجویی که فرانسوی زبان بودند. در همان زمان به او بورسی تعلق گرفت و برای ادامه تحصیل به فرانسه رفت.

علی‌اشرف صادقی گفت: در آنجا با جواد حدیدی آشنا شدم که در آنجا خیلی با او داستان داشتیم. حدیدی اطلاعات زیادی از زبان فرانسه داشت و نثر فرانسه را بسیار فصیح می‌نوشت، هر چند به فارسی هم بسیار خوب نگارش می‌کرد و نثر بسیار قابل اعتنایی داشت. مقالات زیادی را در مجله دانشکده ادبیات فردوسی مشهد نوشت که نشان از تبحر و تسلط او بر این زبان دارد.  
   

 وسواس‌های پژوهشی زمینه‌ساز بیماری‌اش شد

شهلا صفوی حدیدی، همسر جواد حدیدی در انتهای این مراسم گفت: سوای زندگی مشترک 42 ساله من او را چنین می‌شناختم؛ حدیدی، مردی وارسته، متقی، بدون تظاهر، پرتلاش، کوشا، جدی و مسئولیت‌شناس بود.  

او افزود: در زندگی و کار باانظباط و روشمند بود. پایبند به تعهدات، شیفته کار و فعالیت مفید و پژوهشگر سخت‌کوش، دوستی مشفق، مدیری شایسته و پدری دلسوز بود. در سختگیری‌ها و عصبانیت‌هایش نیز نوعی دلسوزی صادقانه وجود داشت. او بیشتر ایام عمر خود را صرف آموزش و آموخت کرد. 

همسر جواد حدیدی بیان کرد: در کار ترجمه، تحقیق و تالیف روشی اصولی، دقیق، پروسواس داشت و همین دغدغه‌ها و وسواس‌ها زمینه‌ساز بیماری او شد. مع‌هذا تا آخرین روزهای زندگی از ادامه کار علمی و تحقیق بازنایستاد و بیشتر تاسفش که آنگاه با من در میان گذاشت از این بود که فرصت کافی نیافت تا کارهای ناتمام را به اتمام برساند و طرح‌های تحقیقی که در ذهن داشت به مرحله اجرا درآورد. 


مهمانان تازه وارد از آثارشان گفتند

در این برنامه حجابی کرلانگیچ، سفیر ترکیه از چند کتاب خود؛ ترجمه «مثنوی معنوی»، «بوستان» و «گلستان» سعدی، «سبحة الابرار» جامی سخن گفت و کتابی که به معرفی شعر هفتاد شاعر پارسی از حافظ و نیما و ... به زبان ترکی اختصاص داشت.

بلرام شکلا، رایزن سفارت هند نیز از یک خاطره حضور در فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی سخن گفت که با خواندن شعری درباره علت علاقه او به زبان فارسی حکایت داشت. 

ای که می‌پرسی چرا من فارسی را دوست دارم؟ /در هجوم صد زبان من این یکی را دوست دارم/ می‌رساند فارسی با من نشان‌های نیاکان/ وارث خط و زبان پهلوی را دوست دارم/ با زبان فارسی سررشته هندی سرشته/ هندی‌ام هر تاروپود مادری را دوست دارم/فارسی را دوست دارم چون‌که استاد عزل را / فال حافظ را شور مولوی را دوست دارم...      

همچنین مریم محمدی، مدیر انتشارات نوین کتاب گویا هم مروری بر فعالیت‌های دو دهه داشت و از اولین کتاب به گلستان سعدی اشاره کرد و دیوان اشعار شاعرانی مثل حسین منزوی، محمدعلی سپانلو و ... همکاری کردند و اغلب آثار هوشنگ مرادی کرمانی هم در این انتشارات به صورت کتاب گویا درآمده است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها