اکبر صحرایی، نویسندهای است اهل شیراز که پنجم شهریور ۱۳۳۹ متولد شد و اکنون به عنوان یکی از بهترین نویسندگان حوزه دفاع مقدس شناخته میشود. به گفته خودش، همواره موضوع کتابهایش را از دلِ گفتگو با رزمندگان بیرون میکشد.
در همکاری با مطبوعات، از رزمندگان و شهدا نوشت و قصههای آنان را از زبان خودش بازگو کرد. اما به نظرش میرسید که باید قدمهای دیگری هم بردارد و آنچه تاکنون کرده، اصلاً کافی نیست و حق مطلب را ادا نمیکند. «با تشکیل کنگره شهدای استانها، به ذهنام رسید که وقتش است تا این خاطرات جمع و تبدیل به یک کارِ منسجم شوند» و با این نگاه، «کانال مهتاب »، «هزار و نه» و «خمپارهی خوابآلود» را نوشت و منتشر کرد. هر سه کار، به نوعی در حوزه طنز جای میگیرند و مواد و مصالحشان نیز از دل صحبت با رزمندگان جمعآوری شده است. به قول خودش «من همواره موضوع کتابهایم را از دلِ گفتگو و مصاحبههایم بیرون میکشم چرا که آنها نقش اساسی در آثارِ مکتوب من دارند.» بعد از جنگ نیز به کرات با رزمندگان همصحبت شد و با آنان مصاحبه کرد و حرفهایشان را شنید.
اکبر صحرایی و بهترین کتابهایش
کارنامه اکبر صحرایی پربار و فهرست آثارش بلندبالاست. جوایز متعددی را نیز کسب کرده است، که عنوان برگزیده از جایزه ادبی جلال آلاحمد (دوره پنجم) و کتاب سال دفاع مقدس (سه بار، در دورههای دوازدهم و سیزدهم و چهاردهم) از آن جملهاند. عناوین آثارش را که مرور کنیم، به نامهایی مثل «سی مرغ و سی مرد» داستان نوجوانی را در عملیات بیتالمقدس و فتح خرمشهر، «پیرمرد و حوری» درباره حوادث روزمره اما جذاب پشت جبهههای جنگ، «دلشوره شیرین» مرور خاطرات همسر شهید مرتضی جاویدی معروف به سردار تنگه احد، «سنگر علافها» مجموعهای از داستانهای کوتاه طنز درباره گروهی از رزمندگان، برمیخوریم. عناوینی که جزو بهترین کارهای ادبیات دفاع مقدس محسوب میشوند. اما معمولاً اکبر صحرایی را با سه کتاب «حافظ هفت»، «تپه جاویدی و راز اشلو» و «کتیبه ژنرال» (دو جلدی) میشناسیم.
رمان «حافظ هفت» او که با آن برنده جایزه ادبی جلال شد، کاری از نشر سوره مهر است و دو شخصیت محوری دارد. یکی از این دو یک ارمنی به نام پانوسیان است و دیگری نویسندهای به اسم جعفر. این دو شخصیت خیالیاند، اما حوادثی که پشت سر میگذارند واقعاً روی داده است و به عبارت دیگر، ما در رمان با دو شخصیت تخیلی پانوسیان و جعفر روبهرو هستیم که در معرض اتفاقات واقعی قرار میگیرند. عنوان کتاب نیز به دو موضوع اشاره دارد. یکی ترور نافرجام مقام معظم رهبری در تاریخ ششم تیر ماه سال شصت در مسجد ابوذر تهران که با این کد، محافظان ایشان خبر را اعلام کردند، و دیگری اشاره به حافظ شیراز، چه آنکه وقایع رمان در بستر سفر حضرت آقا به شیراز، در بهار ۱۳۸۷روی میدهند.
با کتاب «تپه جاویدی و راز اشلو» (نشر ملک اعظم) و روایت زندگی شهید مرتضی جاویدی، جایزه کتاب سال شهید غنیپور را به خودش اختصاص داد. شهیدی که با یک بوسه، نامش سر زبانها افتاد. در این کتاب، از قول شهید صیاد شیرازی میخوانیم: «امام خمینی خونسرد و آرام، بهقدری ایستاد و صبر کرد تا بوسههای مرتضی جاویدی تمام شد. خواستیم تا مرتضی را کنار خود ببریم که یکدفعه متوجه شدیم که امام از مرتضی بسیجیتر است، چرا که خم شد و پیشانی مرتضی را بوسید! بوسهای که اولین بار در طول عمرم دیدم. درست مثل بوسههای مرتضی بر تن امام. حس کردم امام مهمان چند دقیقهای خود را از صمیم قلب دوست دارد! آنی که برگشتم، متوجه شدم که حاج احمدآقا پسر امام، انصاری مسئول دفتر امام، محسن و رحیم هم از حرکات و ارادت خاص مرتضی به امام و تعامل و لبخند رهبر انقلاب، در حیرت بودند! صدای حاج احمد آقای خمینی را شنیدم که میگفت: تا به الان ندیده بودم امام پیشانی کسی رو ببوسه!»
رمان «کتیبه ژنرال» نیز که صحرایی با آن نامزد جایزه قلم زرین (سال 1399) شد، از کارهای مهم و جدید اوست که کار تحقیقاتی آن حدود پنج سال طول کشید. رمان، روایتی از زندگی شهید عبدالله اسکندری است که در سوریه آسمانی شد و با فداکاریاش جان یک گردان را نجات داد. صحرایی در مصاحبهای، در تشریح انگیزهاش برای پرداختن به این شهید و انتخاب قالب رمان برای روایت زندگاش گفت: «با توجه به اینکه شهید اسکندری در طول هشت سال جنگ در جبهه حضور داشت و دهها بار زخمی شده بود، از فعالان انقلاب اسلامی بود، فعالیت او در سوریه و با توجه به اینکه مقام معظم رهبری از نداشتن یک رمان مانند «جنگ و صلح» برای دفاع مقدس گلایه کرده بودند، تصمیم گرفتم این کتاب را در قالب رمان بنویسم زیرا شخصیت شهید اسکندری قابلیت نوشتن کتابی در این اندازه را داشت. به همین دلیل یک سال پژوهش تبدیل به پنج سال شد. جالب اینکه تا آخرین لحظه من نمیتوانستم نامی برای این کتاب انتخاب کنم تا زمانی که به سوریه اعزام شدم. گویی که خود شهید مانع از این بود که تا وقتی محل شهادت [جایی موسوم به کتیبه] و عملکرد او را ندیدهام، برای کتاب او نامی انتخاب کنم.»
نظر شما